eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6.1هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. می نویسم ( شه مردان ) لقبش را عشق است مهربانی علی  و غضبش را عشق است (بردن نام علی سجده واجب دارد ) سجده کرده ست هر آنکه ادبش را عشق است پدر و مادر و ایلم به فدای حیدر ... پدر و مادر  و جد و نسبش را عشق است پادشاه عجم است  آنکه امیر عرب است دلبری از  عجم و از عربش را عشق است  بدهیِّ من خسته به علی شد جانم ... می نویسم همه ، عمرم ؛ طلبش را عشق است وصف حیدر بخدا کار رسول الله است  ذکر زیبای علی روی  لبش را عشق است گفته تمار علی بر سر نخل این جمله مدح چون قند و نبات و رطبش را عشق است علوی گشته ام از لطف رضا جان آری تا قیامت به خدا که سببش را عشق است وطنم گشته محیط حرم و ایوانش حرمی که وجب اندر وجبش را عشق است مضجع شاه نجف مستی گیرا دارد مستی بوسه به عکس عنبش را عشق است در نجف مرکزی از طب و طبابت دارد صف طولانی پشت مطبش را عشق است معجزه کرده به منبر به بیان خطبه ... حکمت و نامه و کل خطبش را عشق است سیزده بیت نوشتم چه مبارک باشد که  تجلی علی و رجبش را عشق است   غزلم واله  وحیران  مقامش مانده ... نعره ی قافیه  یا اللعجبش را عشق است ✍ .
. شکر لله که شدم من ز محبان علی جان مادر پدرم باد به قربان علی شیر با مهر علی داد به من مادر و گفت که حلالت پسرم باش به فرمان علی ای که گفتی ز ازل تا به ابد حیدریم باش تا روز ابد بر سر پیمان علی شیعه از روز ازل هست غدیری منشش گر خورد لقمه ای از سفره احسان علی لعنت حق به کسانی که نمک را خوردند ناسپاسان که شکستند نمکدان علی من غلامی ز غلامان غلام علی ام کاش در رتبه شوم من ز غلامان علی سر و سامان من بی سر و سامان وقتی است که شوم در به در و بی سر و سامان علی خاک نعلین علی گر شوم این چشمان را می نهم بر قدم قنبر و سلمان علی افتخار دگرم این که به مژگان روبم خاک صحن و حرم و گنبد و ایوان علی شده ام مست میِ خوشه ی انگور ضریح تا کنم مستی در حلقه ی مستان علی هر کجا کار دلت خورد گره می بایست سر به پایش نهی و دست به دامان علی کسر شانش تو بدان هر چه غلوّ در شعر است که خدا مدح علی کرده به قرآن علی این همه شهد و شکر کز دهنم می ریزد ذکر جانم علی و جانم علی، جانِ علی کرد مولا مددم تا که به گرد گل او نغمه خوانش شوم و مرغ ثنا خوان علی
. مدح تو با مدد از فاطمه آغاز کنم یاعلی گویم و با ذکرِ تو اعجاز کنم أشهد أنَّ ...، دلم لک زده تا وقتِ اذان بر سر ماذنه ها نام تو آواز کنم غبطه خوردم به همان کفتر جلد نجفت بَه چه زیباست اگر سوی تو پرواز کنم غیر تو قلب و دلم را به کسی نسپارم همه‌ی عشق خودم را به تو ابراز کنم دمِ مُردن نَهراسم چو علی را دارم شیعه ام! بر ملکُ الموت همی ناز کنم بعد مرگم تو بیا بر سرِ آرامگه‌ام تا ز شوقِ نظرت بندِ کفن باز کنم ✍ .
. لبم امشب قصیده از غریبی آشنا گفته که هر خطش صوابی از وصی مصطفی گفته همان مرد جوانمردی که مردان جهان عبدش همان فانی فی اللهی که از سرّ فنا گفته از آن لحظه که در کعبه گشوده چشم این گوهر که هر لحظه و نه کمتر ، مکرر ربنا گفته ندارم ذره ای تردید،وقت خلقت عالم خدا هم یکصد و ده مرتبه یا مرتضی گفته به هر غمزه فِتَد لرزه به شیران نرِ شرزه که با هر ضربه هر لحظه،علی ذکر خدا گفته عدو اقرار میکرده کسی همتای حیدر نیست به  کرّارٌ بِلافرّار ، مرحب ، مرحبا گفته علی تا فاطمه دارد زره دیگر نمیخواهد پناهش را بجز زهراء کسی گفته خطا گفته علی پاک است از رجس و پلیدی،نَفسِ تطهیر است هر آنکه دیده حیدر را ، مبرّا از هوا گفته به صفین آمد و ابر دو چشمش بی امان بارید سلامی خدمت خاک غریب کربلا گفته ✍ .
. شنیده دل هوس کرده است چشمان خمارش را کشیده با سپاه مژه ای دورش حصارش را خوشا آن پینه ی بسته دخیلِ روی دستانش بدا در معرکه جا ماندن گرد و غبارش را مرا مولاست آنکه میروند ایتام بر دوشش مرا ساقی ست آنکه بوسد انگوری مزارش را خداییِ علی را جار خواهد زد مگر اینکه ببندد با هزاران سر دهان ذوالفقارش را خداوندِ مسلط بر قیامت را تصور کن سپس بنگر به میدان حضرت دل‌دل سوارش را به روز حشر هم در اوج خود مداح تو میشد اگر همراه میثم دفن میکردند دارش را نصیبی جز فراقش نیست اما خوش خیالم چون نشستم در خرابه خواب می‌بینم انارش را ✍ .
. عدم فهمید وقتی ماجرای ابتدایت را به وجد آمد رقم زد ابتدای ماجرایت را خدا رنگ صدایت را که در.... گوش فلک پاشید! زمین، انداخت بر گردن مدال رد پایت را خدا در کاشت نخل ولا از مصطفی میخواست به عنوان نمونه مشتی از گرد عبایت را برای جبرئیل عرش خدا حکم قفس دارد از آن وقتی که دیده کنج ایوان طلایت را محک‌گاه عیارت غیر کعبه نیست سنگی که شکسته مینویسد با خطی سنگین ثنایت را فقط یک ضربه از تیغت عقب افتاد عزرائیل هنوز از بدر دارد می‌شمارد کشته هایت را ✍ .
. کار من و تمام جهان نوکری ، علی کار تو و عشیره تو سروری ، علی از ابتدای کار جهان بوده ای و هست تا انتهاش کار شما رهبری علی عالم تمام دل به تو دادند و از وفا دل از تراب و اهل سما میبری علی معیار بندگی خداوند هستی و میزان تویی به مرحله داوری علی دیوانه ام ز عشق تو یا حضرت امیر دانم مرا ز فرط جنون میخری علی در طالعم نوشته برای تو نوکری از من مگیر لذت این نوکری علی با رشته محبت تو شیعه زاده ایم از تو شدیم مهدوی و کوثری علی هر جا گره به کار من افتاد ناگزیر خواندم تو را به لحن و دم حیدری علی ✍ .
همه علامه ها طفل دبستان نجف هستند تماماً ریزه‌خوارِ خوان ِ سلطان نجف هستند سحر ها بِین وادیُّ السّلام او چه سری هست؟ تمام فرقه ها مدهوش عرفان نجف هستند اگرچه کهکشان نیستی نزد علی حس شد اگر آباد هم باشند ویران نجف هستند علی مجموع اوصاف تمام انبیا باشد همه پیغمبران خدّام و دربان نجف هستند علی جان نام ما را بین زوّار حرم بنویس ببین جامانده ها دلتنگ ایوان نجف هستند تمام زندگی ام از وجودت نور میگیرد ‏حرم را تا ببیند عاشقت از دور ... میمیرد 🖍️ .
(مربع ترکیب عید غدیر) شکر خدا غدیری ام و حیدری شدم در عاشقی و نوکری ام قنبری شدم سوختم از عشق حیدر و خاکستری شدم! خاک قدوم زائرشان پادری شدم مجنون شده‌ست این دل و لیلا بیاورید عکس از نجف برای تماشا بیاورید هر دم صدا بزن صد و ده بار یاعلی روح نبی و معدن اسرار یاعلی بابای ما و حضرت غمخوار یاعلی ذکرلب تمامیِ زوّار یاعلی قند مکرّر اسم تو باشد علی مدد به‌ به که حیدر اسم تو باشد علی مدد دستی مگر ز دست تو بالا تر است؟ نه... تنها علی تویی ز تو اعلا تر است؟ نه... صحنی بغیر صحن تو زیبا تر است؟ نه... مولا تویی بغیر تو مولا تر است؟ نه... علامه‌ی امینی تان گفته هر نفس تنها علی است سرور و مولا ، همین و بس مست از حدیث قدسی لولاک میشوم گرم فضیلت تو شوم پاک میشوم با اسم توست راهی افلاک میشوم روزی کنارصحن نجف خاک میشوم من با وجود می‌کنم اقرار یا علی هر دم صدا زند در و دیوار یا علی جنّت برای من شده ایوان طلای تو آقاشوم اگر که بیُفتم به پای تو بر منبر نبی چه کسی رفت جای تو ای‌جانِ هرکه گشت خلیفه فدای تو روز غدیرخم شده ثابت به ما علی تنها تو جانشین نبی هستی یا علی جبریل هم به درگه تان تا کمر خم است کعبه مقابل حرم تو مجسم است مستی برای زائرتان هم فراهم است چیزی‌که نیست در حرم عرشی ات، غم است اصلا حرم شبیه خودت مستی آور است این خاک‌های فرش فراتر ز مرمر است مولا تراب مقدم تان توتیای چشم ابر بهار گشته برایت هوای چشم این اشک شوق ما شده آب بقای چشم تنها ندیدن حرمت شد بلای چشم اسم علی ز کودکی ام گفته مادرم این گونه شد که عاشق اولاد حیدرم 🖍️ .
. خم شده، مولای ما کجاست؟ بیعت کنیم با چه کسی؟ غیر از او خطاست دور ولیجه ها چه شلوغ است روز و شب اما غریب و بی کس و تنها امام ماست از چه ستاد و حامی و یاور ندارد او؟ او انتخاب ذات خداوند و انبیاست در بند غیبت است یدالله  ِعصرمان او آخرین ولی خدا بعد مصطفاست بیش از هزار سال چگونه امام عصر آواره بین کوه و بیابان  ِذی طواست با ظلم بچه های خودش او شده طرید از شهر خود چرا پدر شیعیان جداست لعنت به هر کسی که نشسته به جای او عمری دلیل گریه ی فرزند مرتضاست شیعه بیا و بهر ظهورش دعا کنیم وقتی کلید قفل ظهورش فقط دعاست یارب به حال منتظرانش نظر نما عید  ِبدون صاحبمان بدتر از عزاست عید غدیر آمده اما امام ما در فکر کاروان غریبان کربلاست در روز عید، صبح و مساء خون گریسته در فکر چند روز دگر، داغ عمه هاست وقت اذان  ِ اکبر  ِلیلاست خون جگر چون یاد چیدن بدنش روی یک عباست رفته به خواب  ِناز، علی در بَر  ِرباب روز دهم مقابل بابا سرش جداست پیش برادرش که ندارد عقیله غم روز دهم مقابل او زیر دست و پاست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. عید زیبای غدیر آمده عید اعظم باده ی عشق بنوشید و ببخشید به هم نگذارید فراموش شود خورده فقط بر امیر دو جهان، مُهر وصی خاتم جز علی (ع)هیچ‌کسی جان محمد(ص)نشده است جز علی(ع) حیدر کرار ندیده عالم از فراموشی این عید بهم ریخت زمین و زمانی که شد آبستن صدها ماتم مستیِ باده ی "خُم" از سر نامردان رفت که لگد خورد در و کرب بلا خورد رقم وارث تیغ دو دم از دل غم می آید تا که بر زخم دل ما بگذارد مرهم ما مسلمان غدیریم و علی(ع) سرور ماست عشق یعنی نجف و خلوت در کنج حرم .
. به قلب شیعه نوشته است: امیر محرز تو خمار خَمر غدیریم و خُمره ی رَز، تو به هر بهانه رجز خوانده ایم ، موجَز، تو بُریده ایم دل از هرچه هست غیر از تو قلندران طریق تو ، خرقه پوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم تویی که بردن نام تو قل هُوَ احد است تویی که شرح صفاتت بلند و بی عدد است اگرچه مشق حسابم فقط ده است و صد است اگرچه بر لبمان ذکر یا علی مدد است تو لب گشای و شکرپاش ما خموش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم ز تربت تو سرشتند اهل ایمان را مثال قطره و دریاست جان و جانان را ز جذبه ای که به مِنّا کشید سلمان را به صوت دلکش خود هر دمی غلامان را صلا بزن که سراپا همیشه گوش توایم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم تویی که بر تو اَبُ المومنین خطاب شود تویی که مرتبتت ذلک الکتاب شود تویی که گفتن اوصاف تو ثواب شود تویی که با نظرت ذره آفتاب شود همیشه مشتری چشم می فروش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم بَدا که بر تن عاشق زیاده گردد سر بَدا که سینه نگردد دریده ی صفدر فدای دست یدالله و دست پیغمبر (ص) فدای اشهد ان ولیُّنا حیدر (ع) به راه سر به تو دادن علم به دوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم اساس و معنی و اصل صلات یا حیدر (ع) سخاوت تو فَرای فرات یا حیدر (ع) به دست توست حیات و ممات یا حیدر (ع) قسم به وصف تو در عادیات، یا حیدر (ع) بتاز در دل میدان که ما جیوش تواییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم علیست محور و، عالَم به گِرد او گَردان طواف مضجع مولاست حجِّ با عرفان چرا که کعبه امام است و، خانه سنگ نشان قسم به وقت رکوعت ، به خاتم و احسان که حاجی نجف و قبر چارگوش تواییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم یگانه شیر خداوند و مرد کارستان به دشت بخشش و ایثار، چون بهارستان پناه و کنز و طعام آور تهیدستان نظیر شاخه ی نخل و نهال نخلستان رطب گرفته ز دستان سختکوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم فدای دلبریِ همچنان تویی آقا چو گشت سفره مهر و ولایتت برپا مِی از الست چشیدیم و بعد از آن امّا شدیم واله و دیوانه ی تو، این شد ما دل از بقیه بریدیم و ما بهوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم کبوترانه گرفتیم از شما دانه امید نیست گدا را به غیر این خانه تصدقی به گدا کن به رسم عیدانه که گرد شمع تو گردیم همچو پروانه ملازم قدم و مذهب و نقوش توایم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم به عشق رؤیت روی تو ای جمال جمیل شروع گاه وصال است وقت کوچ رحیل پس از وفات شود تا که عیشمان تکمیل به گوشمان نرسد بانگ صور اسرافیل به قبر هم ز پی نغمه و خروش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم ✍ 1404/02/24