eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
275 عکس
173 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ما اهل دل و سوز نهانیم همه پروانه ی آن یوسف جانیم همه جمعیم در اینجا که بدانیم همه در لشکر صاحب الزمانیم همه در سینه بجای قلب، باور داریم ما دست به ذوالفقار حیدر داریم پشت سر ما دعای مادر مانده شمشیر علی بر سر خیبر مانده مردانه حسین پای کشور مانده حق است که شد سیّدعلی فرمانده تا هیأت ما سپاه ایرانی هاست این لشکر ما پُر از سلیمانی هاست یکّی و دو تا علم ندارد اسلام سردار رشید، کم ندارد اسلام والله که قدّ خم ندارد اسلام با اهل جهاد غم ندارد اسلام ای غزه! رسیدن به هدف نزدیک است چون مسجدالاقصی به نجف نزدیک است ایمانِ دل قنبر و سلمان قویَ است طعم رطب میثم ما معنویَ است ایران پُرِ سید رضی موسویَ است ایران نه! دگر کلّ جهان مهدویَ است این نخل، پر از برگ و ثمر خواهد شد با خون شهید، زنده تر خواهد شد سوریه، یمن، عراق هم کشور ماست هرکس که حسین گفته همسنگر ماست در بازی زرگرانه دعوا سرِ ماست «آن دختر کم حجاب هم، دختر ماست» این تفرقه ها ریشه ویرانی هاست دعوا سر اتحاد ایرانی هاست در مکتب ما روضه ی رضوان، حرم است عطری که چشیده سیب لبنان، حرم است خورشید دل افروز خراسان، حرم است جمهوری اسلامی ایران، حرم است حتی سرِ ما اگر به غارت برود حاشا که دگر زینب اسارت برود من نوکرم و بنده ی دنیای علی از خاکم و گردم روی پاهای علی دل بسته ام امروز به فردای علی چون باز مرا خریده زهرای علی خیرات کثیر مصطفی فاطمه است هر پنج تن آل عبا فاطمه است ✍ .
. . بند اول گشته دل عزادارِ قاسم سلیمانی مشتری بازارِ قاسم سلیمانی رهرو ولایت بود او نور هدایت بود تو نگر به رفتار قاسم سلیمانی او یار شهیدان بود همدم یتیمان بود در راه خدا کار قاسم سلیمانی آن سعادت سردار آن شهادت سردار شد خدا خریدار قاسم سلیمانی زآن همه خلوص او ایثار و جوانمردی مانده همه آثار قاسم سلیمانی ای آنکه درون دل،مهر اولیا داری کن نظر به ایثار قاسم سلیمانی جنگاور بی همتا ،بوده خادم الزهرا در بین همه عالم، سردار همه دلها بند دوم قاسم سلیمانی در دلش ولا بوده در تمام عمر خود یاد کربلا بوده سردار ولی ساده چون حسین آزاده بر امام و بر رهبر یار با وفا بوده او بوده خدا باور بوده یاور رهبر لحظه لحظه ی عمرش یاد شهدا بوده اسطوره ی مردی بود مرد هر نبردی بود از لطف خدای خود پرقدر وبها بوده حیدری مرام او فاطمی کلام او همچو مقتدای خود با شرم و حیا بوده شد مدافع ایران راه او ره سلمان در کنار یارانش پاک و بی ریا بوده او خاک نشین بوده اوحامی دین بوده بر رهبری امت اویار و معین بوده بند سوم هر ملت آزاده گشته آشنای او جمله ی شهیدانند یار با وفای او بوده حیدری قاسم گشته فاطمی قاسم شد خط شهید ما خط مقتدای او همدم شهیدان بود مشعل فروزان بود شد رهبری امت یار و رهنمای او او عاشق زهرا بود ریزه‌خوار مولا بود شد زبانزد عالم عشق او ،ولای او می سوخت دل قاسم با یاد غم زهرا دیده ها همه گریان یاد گریه های او خادم الرضا بوده یاد کربلا بوده خون دل همه امت در بزم عزای او از جوانی اش قاسم درخط خمینی بود از لطف خداوندی سردار، حسینی بود بند چهارم ای دشمن بی ایمان ما ملت ایرانیم خوفی به دل ما نیست از نسل دلیرانیم ما حامی دین حق همراه امام خود بگذشته ز جانیم و درخط شهیدانیم ما مردم با ایمان ،پیرو علی هستیم در بین همه عالم چون ماه فروزانیم اقتدار ما ایران، اعتبار ما ایران افتخار ما این است، از تبار سلمانیم مقتدای ما حیدر، بنده ی خدا هستیم رهنمای ما عترت ،ما رهرو قرآنیم ما ملت آزاده، ساده ایم و دلداده رهرو شهیدان و آماده ی فرمانیم ما ریزه خور خوان شاه عالمین هستیم ای دشمن بی پروا، ملت حسین هستیم بند پنجم گرچه باز این دوران ،موسم پریشانی است از غم سلیمانی ،گرچه دیده بارانی است گشته وقت بیداری، ای یار گر هشیاری رهنمایی امت، با یار خراسانی است رهرو پیمبر باش، همنشین حیدر باش آزاده و آماده، دشمن خدا جانی است دلبسته ی هم باشیم، وابسته به هم باشیم مهربانی و ایثار، این خصلت ایرانی است ما یک دل و یک رنگیم، ما دشمن نیرنگیم این همدلی ایران، شیوه ی مسلمانی است بر عزت ما افزود، باید که رهش پیمود رهرو خط رهبر، قاسم سلیمانی است بین مردم ایران، همدلی و هم عهدی است در عزای این سردار، ذکر لب بیا مهدی است پیشنهاد ....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا https://eitaa.com/asharehoseini14/7735 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟ زیباتر از این‌هاست، زیباتر خوش‌بوترین: در دامنش ریحان جاری‌ترین: یک چشمه از کوثر گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ گاهی گلاب تازۀ قمصر از چشم‌هایش شعر می‌بارد روی خطوط خالی دفتر در هفت سال تشنگی، باران در هفت دور تشنگی، هاجر در خنده‌هایش شور رستاخیز در گریه‌هایش یادی از محشر عشق است اسم اعظمش امّا در خانه، نام کوچکش، مادر .
. صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا تجلی تام خدا فاطمه نشان دارد از کبریا فاطمه شد از نور حق جلوه ای کامل و تجلای بی انتها فاطمه ز اِعلال فاطر مسمّی شد و نشان از خدا تا خدا فاطمه خدا منتظر می نشیند اگر بَرَد دست خود بر دعا فاطمه اگر مالک یوم دین حق بوَد ملیکه ی روز جزا فاطمه خودش سرّ و اَخفی خودش اصل راز تمامی رمز بقا فاطمه چه دانی که آن ليلة القدر چیست و ما اَنتَ اَدراکَ ما فاطمه ظهور خدا در تجلی ؛ علی صفات خدا در خفا فاطمه اگر بُرقع از چهره بر گیرد او کند سرّ حق بر ملا فاطمه نگاهش دهد جان به جسم علی و با هر نفس جان فزا فاطمه بوَد واسطه بهر فیض خدا به عالم نماید عطا فاطمه هزاران هزاران چو حاتم کجا اگر که نماید سخا فاطمه اگر یک اشاره کند فضه را کند خاک را کیمیا فاطمه محبش کند همچو کار مسیح اگر که بداند روا فاطمه شکافنده ی بحرِ هستی شود چو موسی ، بدون عصا فاطمه کند فضه اش کار اعجاز اگر ببین که نماید چها فاطمه خزانِ جهان را نماید بهار دهد اذن اگر بر صبا فاطمه بوَد ریشه و اُمّ هستی همه و محور به اهل کسا فاطمه چو اُمّ ابیها شده نام او بود مام اهل هُدا فاطمه بپیوست جبریل با احمد و حسین و حسن ، ایلیا فاطمه چنین خمسه ی طیبه کامل است چو آمد به زیر عبا فاطمه به حق سایه اش هم فروزان تر است ز هر کهکشانِ فضا فاطمه دمی که جمالش تلألؤ کند شود بر پدر دلربا فاطمه نبی خیزد از جا چو زهرا رسد تو هستی به قلبم صفا فاطمه زند بوسه بر دست او مصطفی اگر چه نشیند به جا فاطمه فداها أبوها بگوید بر او پدر جان فدایت الا فاطمه ندارد کسی معرفت بر خدا به غیر علی مصطفی فاطمه به قرآنِ ناطق علی همره است نماید به قرآن نوا فاطمه به دریا رسد دست دریای نور چو شد با علی آشنا فاطمه حریم الهیِ عشق خدا ز قلب علی بوده تا فاطمه بوَد همنشین خدا با علی رسد با علی تا کجا فاطمه ز حق صاحب اِنّما شد علی و دُرّ یَم اِنّما فاطمه خودش یک تنه ذوالفقار علی است شده باعث لافتی ، فاطمه دوای غم و دردهای همه بوَد ذکر نامش شفا فاطمه بوَد ذاکر ذکر نام خدا هر آن که به دل گفته یا فاطمه انا الحق علی و مع الحق علی فنا فی الفنا فی الفنا فاطمه نبی گفته فاروق اعظم علی است و معیار حق آزما فاطمه به عشق علی و به جرم علی به راه علی شد فدا فاطمه به جرم دفاعش ز آیین حق شد آماج تیر بلا فاطمه قیام الهی از او شد شروع بوَد ذوالفقار ولا فاطمه به راه ولایت دهد هستی اش نگردد ز مولا جدا فاطمه دفاع از حرم هم از او شد شروع کند مکتبی را بنا فاطمه دفاع از حرم از حریم علی کند حق او را ادا فاطمه نه دست از امامش کشیده دمی نه دامان او را رها فاطمه نشد خسته از یاری رهبرش دهد جان بر این مدّعا فاطمه ندارد هراسی ز انبوه خصم و از دادن جان اِبا فاطمه برای دفاع از ولای علی شده بر بلا مبتلا فاطمه اجازه بگیرد از او جبرئیل بیاید ، دهد گر رضا فاطمه هزاران فرشته به همراه اوست چو آید به درب سرا فاطمه ز هر چه بدی شد جدا ذات او مبرّا ز هر افترا فاطمه خدا هم به نورش مباهات کرد بگفته چنین مرحبا فاطمه بوَد کاتب وحی زهرا علی بوَد مصحف حق نما فاطمه اگر پیک حق آورَد وحی را بوَد واسطه در وَرا فاطمه زمین مانده جبریل بعد از نبی و روح الامین مانده با فاطمه همه بخشش است و همه رحمت و همه لطف و مهر و وفا فاطمه ببخشد شب شادی و وصل خود به اخلاص و دور از ریا فاطمه لباس عروسی خود را دگر به سائل ببخشد چرا فاطمه بپوشانده خود را ز چشمان کور از او هم نماید حیا فاطمه به محشر چو وارد شود بر همه فرو دیگران و فرا فاطمه که هستی تو ای مام هستی فزا که حق گفته بر تو ثنا فاطمه به تنهایی ای روح روح الامین خدا بر تو داده صلا فاطمه هیَ کوثر و لیلة القدر و نور و قرآنُ تفسیرُها فاطمه تو هستی حبیبه ی درگاه حق به عرشش نماید صدا : فاطمه به یمن وجودت به امر خدا پدید آمده ماسوا ، فاطمه تویی لیلة القدر اهل وجود تویی رمز خوف و رجا فاطمه به شأن تو نازل شده آیه ها ز تطهیر و از اقربا فاطمه تویی آیه ی حشر و تنزیل و نور تویی سوره ی هل اَتی فاطمه و آن آیه ی یُطعِمون الطعام به انفاق در تنگنا فاطمه ببخشی به مسکین ، یتیم و اسیر نما فقر ما را غنا فاطمه خودت لقمه نانی نخوردی سه روز دهی چون به سائل غذا فاطمه تو بخشیدی از سفره ی خالی ات به دور از هوس یا هوا فاطمه اگر که ببخشی ، دو عالم تو راست همه سائل و بینوا فاطمه .👇
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #مدح_حضرت_زهرا صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا تجلی تام خدا فاطمه نشان دارد از کبریا فاطمه
👆 اگر شد علی قبله ی عالمین تویی قبله ی اصفیا فاطمه به سوء القضا ای تو حسن القضا تویی کُنهِ حکم قضا فاطمه به تغییر حکم قضا و قدر به هستی اشاره نما فاطمه به جز مصطفی در همه انبیا به پیغمبران مقتدا فاطمه نه تنها امامِ امامان ما امام همه انبیا فاطمه همه اصفیا را تویی منتخب تویی اسوه ی اولیا فاطمه تویی برتر از مریم و آسیه بوَد این قیاسم خطا فاطمه کجا باشد از قدر و شأن و مقام هزاران چو مریم کَما فاطمه خودت جای خود فضه ی خادمه به اعجاز باشد سزا فاطمه رسید از جنان با اشاره ی تو دو تا پیرهن یا قبا فاطمه ورم کرده پایت شبِ نافله ز شب تا سحر روی پا فاطمه به وقت نمازت به محراب خود شوی غرق نور و ضیا فاطمه بوَد سایه ات هم همه غرق نور جهان دارد از تو بها فاطمه علو خدا در تو جلوه نمود تویی رمز هر اعتلا فاطمه و ای نور ممسوس در ذات حق رسی تا به عرش عُلا فاطمه پس از ذات رحمن به امر خدا علَی العرشِ حق اِستَوا فاطمه نگاهت فقط سوی معبود بود کنی بر خدا اتکا فاطمه نه تنها فدک را که در این جهان به دنیا نکرد اعتنا فاطمه نه تنها به قبرت که پنهانی است به قدر تو هم شد جفا فاطمه فقط نه خودت ، چادرت نور بود تویی نور را ابتدا فاطمه به ایمانِ هشتاد فرد از یهود شود چادرت رهنما فاطمه بوَد برتر آن چادر وصله دار ز هستی و عرش و سما فاطمه تو با چادر خاکی خود شدی علمدار و صاحب لوا فاطمه لوای ولایت شده چادرت کنی بر علی اقتدا فاطمه به وقت جداییِ مردم از او تویی امت مرتضی فاطمه به شال کمربند او دست تو بگیری ز مولا ردا فاطمه چو او را عدو سوی مسجد کشید پی اش می دوی از قفا فاطمه تو با خطبه ی آتشین فدک زدی شعله بر اشقیا فاطمه به اهل سقیفه ز برهان خود کنی مکرشان نخ نما فاطمه زدند آتشی بر در بیت وحی یهودانِ اهل ربا ، فاطمه الهی خدا بشکند دست او که زد سیلیِ بی هوا فاطمه شود چادر خاکی ات پرچمت دمی که بیفتی ز پا فاطمه اگر گشته جسم تو نقش زمین به هر ضربه ی ناروا فاطمه کنی سجده رو سوی قبله ؛ علی به پشت در و شعله ها فاطمه تو را کشته اِی دخت ختم رسل غم سید الاوصیا فاطمه گه از شدت درد پهلوی خود به جسمت نداری تو نا فاطمه ز بس که غریبانه جان داده ای شود خانه ات غمسرا فاطمه چو پهلو به پهلو شوی نیمه شب به سوز و غم و درد و دا فاطمه به خونی که ریزد ز پهلوی تو خدا می شود خون بها فاطمه تحمل کنی بار اندوه را چنان سنگی از آسیا فاطمه ز بار غریبیِ مولا شده فلک قامتش انحنا فاطمه ز دامان تو شد مهیا حسین تویی مادر کربلا فاطمه به پهلوی بشکسته در قتلگاه کنی نوحه در نینوا فاطمه کنی گریه بر آن شهیدی که شد کفن در دل بوریا فاطمه غریبانه در وادی طَف حسین به خون شد خضاب و حنا فاطمه ذبیح و قتیل و شهید و غریب چو قربانی ات در منا فاطمه در آن سرزمینی که شد قتلگاه بوَد کربلا هیهُنا فاطمه حروف تنش در هم آمیخته که گشته هجا در هجا فاطمه اگر چه خودت غم بدید ولی بَود ذکر تو غم زدا فاطمه چو اشک عزای تو جاری شود دهد قلب ما را جلا فاطمه بوَد مِهر تو راه قرب خدا دهی ذره را ارتقا فاطمه اگر راه ها بسته باشد همه شود حُب تو رهگشا فاطمه به درگاهت ای بانوی مهربان بوَد هر دو عالم گدا فاطمه مزارت اگر گشته مخفی ولی شده قبر تو قلب ما فاطمه پیمبر بگفته که باشد بهشت ز قبر و ز منبر الی فاطمه تو آن روح قرآن پیغمبری به قرآن برم التجا فاطمه تویی مصحف و دین و ایمان من گل خاتم الانبیا فاطمه اگر پُرسی از بهترین مادران بگویم به صوت رسا : فاطمه اگر چهره بگشایی ای مادرم دهم جان خود رونما فاطمه به فرزندی خود قبولم نما که باشم به بیت شما فاطمه به هر بیت ، بیتی به جنت دهند شوم خاک بیت ات خوشا فاطمه بزن خیمه از چادری وصله دار که مهمان شوم مطلقا فاطمه به هر که گرفته دلش از غمی شود نام تو دلگشا فاطمه دلم پر شد از سوز اندوه تو دهم جان از این امتلا فاطمه دعا کن به تعجیل امر فرج بر آن یوسف مهلقا فاطمه اشاره نما تا شود بر ظهور به اذن تو امر بَدا فاطمه تویی برترین بانوی عالمین تو ای دخت بدر الدُّجی فاطمه تویی سَرور بانوان بهشت تویی با خدا همنوا فاطمه کی ام که بخوانم تو را بهترین خدا گفته : خیر النسا فاطمه تمامیِ حور و ملک در بهشت به نام تو نغمه سرا فاطمه همیشه به تو اقتدا می کنند زنان تحول گرا فاطمه بوَد خانه ات بهترین جای امن ولای تو کهف الوَریٰ فاطمه پناه همه آسمان و زمین فقیرت همه اغنیا فاطمه 👇
اشعار حسینی و آموزش مداحی
👆 اگر شد علی قبله ی عالمین تویی قبله ی اصفیا فاطمه به سوء القضا ای تو حسن القضا تویی کُنهِ حکم
👆 ز مسجد حدیث پیمبر تو را کند بازگو مجتبی فاطمه حسینت حماسه به پا کرده است و زینب حماسه سرا فاطمه به وقت نبرد کُلّنا حیدر و به مهر و وفا کُلّنا فاطمه ببین لشکر فاطمیون خود به هر جای جغرافیا فاطمه عراق و یمن تا فلسطین و شام همه با تمام قوا فاطمه همه جان فشان در مسیر تواند به عشقت در این راستا فاطمه تمامی ذرات عالم شوند به سویت چو آهن ربا فاطمه به گرد مدارت همه کائنات به گردش بوَد گوییا فاطمه به سوی تو هر ذره ای در جهان شود جذب چون کهربا فاطمه چنان سرمه شد گرد ره بر ملَک و خاک رهت توتیا فاطمه خدا بهترین را عطا کن به ما به مهر و ولا آتنا فاطمه در این سینه چون کنز و گنج نهان کنم حب تو اختفا فاطمه به مهر تو دل بستم و جان دهم به این عشق لامنتهیٰ فاطمه همه کیش ما مذهب ما علی همه حئبّنا دیننا فاطمه مرا خاک پای محبان تو فراتر ز دُرّ و طلا فاطمه بوَد چادرت سایه بان سرم چنان سایه سار هما فاطمه اگر حَسبیَ الله معنا شود : به امر خدا حَسبُنا فاطمه زمانی که وقت شفاعت شود کَفانا شفیعه لَنا فاطمه تجلی نمودی به عهد الست تویی سِرّ قالوا بلیٰ فاطمه به شرح صفات و خصالت بوَد بیانِ همه نارسا فاطمه به چشم علی نور رویت سه روز به محراب در سرسرا فاطمه تو از آسمان می درخشی به چشم چنان اختر شب نما فاطمه به حیرت ز اوج مقامات او ملک گفته واحیرتا فاطمه به هر زیور و زینت دلفریب چه بی میل و بی اشتها فاطمه گهی در مناجات غرقی و گاه کنی کارِ خانه بسا فاطمه به دستاس ، تاول زده دست تو که باشی ز نان خودکفا فاطمه و تقسیم کاری که با فضه بود ز لطف تو شد مقتضا فاطمه به منبر گهی خطبه خوان می شوی اگر حق کند اقتضا فاطمه تویی بهترین الگوی هر زمان به هر بانوی نوگرا فاطمه نه یک لحظه در غفلت از جامعه نه یک لحظه در انزوا فاطمه دعایت شبانه به همسایه ها دلیلی بر این ادعا فاطمه اگر چه همه مردم پست شهر شدند از قفا بی حیا فاطمه به حقت جفاهای بسیار شد ز افراد انسان نما فاطمه هر آن چه مدینه به جان تو زد شد از کینه ای دیرپا ، فاطمه پس از تو چه بر حال زینب گذشت در آن خانه ی غم فزا فاطمه ز مظلومی و غربت زینبت جهان گشته ماتمسرا فاطمه مدافع شدند عاشقان بر حرم و گفتند ایماننا فاطمه و عباسُک کُلُّنا ، زینبا نشد زینبیه کذا ، فاطمه به صبح و به شام و حلب تا به شام مقاوم همه ایستا فاطمه گهی در مناجات و گاهی به رزم به شب تا سحر از عشا فاطمه ز عشاق راه حرم خاتمه شد آن فصل اندوه زا فاطمه به ما ذره های پر از مهر خود نگاهی کن از ماورا فاطمه نگاهت شود جذبه ی قرب رب و معراجنا حُبّنا فاطمه شود مقصد هر که راهی شود بدون شما قهقرا فاطمه اگر واژه ها بی تو ، تُو خالی است بگیرد ز تو محتوا فاطمه همه واژه های دو عالم شوند برایت مدیحه سرا فاطمه اگر چه کنی بر جهان افتخار نبودی دمی خودستا فاطمه چنان چادرت سایه گسترده است که گردیده مشکل گشا فاطمه ببوسم اگر گوشه ی چادرت دهم جان خود در اِزا فاطمه هر آن که گره خورده بر کار او شود با تو حاجت روا فاطمه تمام خلایق به تو مستمند ضعیفان و هم اقویا فاطمه هر آن چه ستاره پی نور تو ز ناهید و زهره ، سُها فاطمه پیمبر به رویت نظر می کند که وجه خدا اِنّها فاطمه نگاه تو غم می برد از علی نگاهی چه محنت زدا فاطمه نبأ گر عظیم است و باشد علی خبر را تویی مبتدا فاطمه به مهر تو دل می رود تا خدا چنان مرکبی تیزپا فاطمه به حق أشهدُ أنّ مولا علی و اشهد که مولاتنا فاطمه قیامت همه غبطه بر تو خورَند بگویند واحسرتا ، فاطمه کند محشری با ورودت خدا چو گوید به جنّت دَرا فاطمه بوَد درد ما دوری از راهتان نما درد ما را دوا فاطمه به سوی خدا می رود آن که شد به راه شما همگرا فاطمه بوَد چشمه ی کوثر آن دیده ای که می ریزد اشک عزا فاطمه به روز جزا لحظه ی بی کسی به سوی محبان بیا فاطمه خوشا با محبان به محشر اگر مرا هم نمایی سوا فاطمه چه خوش باشد ای مادر مهربان نگاهی نمایی مرا فاطمه قیامت چه بر فاطمیون خوش است خدا هم نماید ندا : فاطمه تعداد ۲۱۳ بیت به نام مقدس حضرت زهرا صلوات الله علیها به حروف ابجد . اگر چه وصف آن که وصل به بی نهایت است برای آن که در حد صفر است امکان ندارد ولی امیدوارم اگر مدحی گفته نشده لااقل اسائه ادبی نشده باشد . ✍ .
. ١٢ دی سالروز عروج روح بلند : از دل غمدیده ی من آه می ریزد زمین غصه هایش را درون چاه می ریزد زمین از نهادِ چشمه ی این چشم های خسته ام اشک ها در ماتم مصباح می ریزد زمین آن که در راه خدا از آبرویش می گذشت در جهاد علمی و خدمت گزاری شهره بود با بصیرت بود و اهلِ یاریِ آزاده ها با ولایت داری و در دین مداری شهره بود عمر خود را وقف بیداریِ نهضت کرده است در زمان فتنه ها می شد هوادارِ ولی شد سلیمانی مثال مالک این مکتب و حضرت مصباح شد مانند عمارِ ولی آیت اللهی که هر کارش خدایی بوده و پای به پای رهبریِ انقلابش می دوید در مسیر زنده ی اسلام ناب احمدی سنگ‌ها می خورد و هی زخم زبانها می شنید سالِ قاسم آمد و او پر کشید از جمع ما داغ او بر سینه ی این مملکت سنگین بُود مثل بهجت ها و فاضل ها و یاران دگر او نشان واقعیِ عاشقِان دین بُود ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
) 🌹و روز مادر برهمگان مبارک باد السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
. شگفت معجزه ی خلقتی تو بی تردید زمان خلق تو حتی خدا به خود بالید تو آمدی و شدی ترجمان «خیر کثیر» جهان شبیه تو هرگز به خود نخواهد دید شدی برای علی(ع) خلق یا بخاطر تو خدا به کعبه ترک داد و طرح معجزه چید!؟ خدا به دختر مردی که ابترش خواندند مقام‌شامخ «ام الائمه» را بخشید برای شرح تمام فضائلت باید به قدر وسعت دنیا قلم تدارک دید علی(ع) است جان رسول و تو آن یگانه زنی که در «مباهله» آمد به یاری خورشید کریمه هستی و برگشته دست پر هرکس به نام تو زده رو یا به محضر تو رسید به غیر «امّ ابی» بودن تو دنیا دید «حدیث بضعه» به شان تو آمده است پدید میان «آیه ی تطهیر» و «آیه ی اطعام» کسی به غیر صفات تو جرعه ای نچشید نداشت جای تحیر که آسیاب تو گاه به امر ایزد و دست ملائکه چرخید تو آمدی و زن از برکت ولادت تو به جای زنده به گوری در آسمان تابید نداشت، عالم اگر گوهری شبیه تو را بنای خلقت ما از اساس می لنگید... .
. هر خانه ملک دارد و جان ،قربانش ذکر است نظر به چهره ی تابانش هر روز به احتــرام نام مـادر باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش ✍ .
باسم رب الشهداء والصديقين مدح و مرثیه ای در شهادت جانسوز سردار حماسه آفرین جبهه های مقاومت و فرمانده ی فاتح مدافعان حرم سپهبد تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهید ابومهدی و یاوران شهیدشان ای پسندیده ی خدا، سردار مالک اشتر ولا ، سردار جز شهادت نبود لایق تو ای براه ولی فدا، سردار داغ تو خونجگر کند ما را خون تو زنده تر کند ما را تازه بیدار تر شدیم، آری خون مظلوم اثر کند ما را گر چه این قلب رهبرم خون شد همت انتقام افزون شد بلکه با خون حاج قاسم ها فتنه های دگر دگرگون شد ای بنازم به استقامتشان میدمد لاله ها ز قامتشان بخدا بر مشام جان آید عطر پیروزی از قيامتشان رهبر و مقتدایمان فرمود نبرد خصم زین جنایت سود عزمها را کنید اينك جزم که زمان فرج بیاید زود رفت با خون مالک اشتر اقتدار نظام، بالاتر به ولایت قسم، ألا قاسم بی تو تنها نماند این رهبر يارِ سردار کو به کو مهدی کیست "من ينتظر " ابو مهدی به يقين لحظه ی شهادتشان با تو گشتند روبرو مهدی حاج قاسم که کربلایی شد آسمان نیز نینوایی شد شهدا را گرفت در آغوش که بسر دوره ی جدایی شد ای علمدار جبهه ی اسلام ای به وقت نیازها، اقدام نزد زهرا به فاطمیه شدی با علمدار کربلا اکرام آنکه فرمان شام هجرت داد نیمه ی شب، طلوع فجرت داد ای امیر مدافعان حرم موسم زینبيه أجرت داد ایکه معشوق، هم کلامت باد جان ما نذر انتقامت باد سر سردار و زانوی ارباب سرِ آقایمان سلامت باد ای دلت غرق حضرت معبود عهد ما انتقام سیلی بود رفتی اما به رجعتت بر گرد باز همراه مهدی موعود ✍ .
. و سالگرد فاطمه شاهراه ایمان است فاطمه چلچراغ تابان است فاطمه در تمامـی ابعاد بهترین رهنمای انسان است الگوی بی بدیل شیعه ، هموست شیعیان را دلیل و برهان است فاطمه کوثری است بی پایان چشمه ساری همیشه جوشان است فاطمـه معنی وفاداری است فاطمه قسط وعدل ومیزان است در حیا وعفاف این زهرا همه جا ، یکّه تاز میدان است در طرفداری از امام زمان پیشتاز و مطیع فرمان است کیست زهرا یگانه حامی حق حق پرستی در او نمایان است به علی همسری پسندیده به نبی جان وروح وریحان است فاطمه درحقیقت آینه است که تجـلّای نوررحمان است فاطمه بنده ی خداونـد است مظهر ذات حیّ سبحان است بندگی را ازاو بیاموزد هر کسی که کو مطیع قرآن است هرکسی فاطمی نشد بی شک صف یوم الجزا پشیمان است هر کسی شد مُحبّ این زهـرا شامل حالش عفو وغفران است جلوه اش جلوه های رحمانیست پیروش قاسم سلیمانیست ************* حاج قاسم که مرد تقوا بود قوم سلمان وجزو مِنّا بود حاج قاسم مطیع رهبربود بی بدیل ومثال ویکتا بود حاج قاسم که عبد صالح بود در دلش نور ومهر زهرا بود تبعیت زفاطمه میکرد دل او بیکرانه دریا بود موج میزد دلش چوبحر ولا سرو پایش همه تولا بود نقش توحیدداشت اعماش متجلی زنور اعلی بود دل سرشار از ولایت داشت فاطمی بود واهل معنا بود دشمن از هیبتش به تنگ آمد بسکه در رزم بی محابا بود بین یاران چه سادگیها داشت نزد کفار از اشدّ اء بود در دفاع از ولایت علوی همه آنات را مهیا بود مالک اشتر زمان بوده جایگاهش میان دلها بود بود نستوه وبی مثال وقرین وشهادت براش زیبا بود روح او. داشت از بدن طیران گشت مهمان خالق منّان ********** فاطمه نور حی ربانیست لوح محفوظ وروح قرآنیست فاطمه رکن خلقت است ،آری اسوه ای از صفات رحمانیست فاطمه نور مطلق است یقین فاطمه معنی درخشانیست فاطمه عبد محض داداراست بندگی اش نماد ایمانیست فاطمه لحظه لحظه مشغول بندگی بوده وثنا خوانیست فاطمه روز جشن میلادش بیستم از جمادی الثانیست آسمان وزمین درخشان است هم سما هم زمین چراغانیست فاطمه چون نماد بندگی است جبرئیلش به منقبت خوانیست فاطمه شیعۀ امام علیست شیعۀبیقرار وطوفانیست شیعۀ پای کار وجان برکف که فداکار وقت بحرانیست فاطمه الگوی نمونه بود رهنمای امیر کرمانیست فاطمه هشت سال جنگ با دشمن رهنمای جیوش ایرانیست آری این دختر رسول الله مرشد قاسم سلیمانیست نصر غزه به دست فاطمه است عمر صهیون ، رو به پایانیست محسنی فاطمه است روح حیات به گل روی فاطمه صلوات *************** .
. خوشبخت، آن زنی‌ست... وقتی خدا بنای جهان را گذاشته در روح تو سخاوت دریا گذاشته... آن‌قدر سربلند و شریفی که از ازل در طالع تو، لیلۀ اسرا گذاشته... بیهوده نیست این‌که دری از بهشت را تنها برای خاطر تو وا گذاشته روز نخست، از تو چه پنهان که آفتاب ردّ تو را در آینه‌ها جا گذاشته خوشبخت، آن زنی‌ست که در طول زندگی پا جای پای حضرت زهرا گذاشته... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 .
. تا آن زمان که گردش این روزگار هست تا آن زمان که روز وشبی برقرار هست کم یا زیاد بسته به میزان لطف حق پای پیاده عشق به هر دل سوار هست وقتی گدا شدن به در دوست عاشقیست پس در تمام عمر به هر لحظه کار هست ما ظاهراً اگر چه خدا را ندیده‌ایم اما یقین که جلوه آیینه‌دار هست یک گل رسید و معنی ضرب المثل شکست یک یاس آمده که همیشه بهار هست یک برگ یاس با همه عالم برابر است معنی یاس یک کلمه هست و مادر است هرکس که مادر است دو عالم برای اوست بام بهشت نقطه پایین پای اوست مادر شدن برای دو عالم شرافتی است بر دختری که گفته پدر هم فدای اوست او قبل خلقت آمده قبل از همه رود سوی بهشت باغ گلی که سرای اوست شرط و شروط خلقت دنیاست فاطمه این میل باطنی عمیق خدای اوست آمد کسی که بین قنوت شبانه‌اش همواره اسم یک یک همسایه‌های اوست تصویر خالصانه ذکر و دعاست او همسایه همیشه قرب خداست او او کوثر است و چشمه دریاترین خم است نور است و نور بخش سپهر است و انجم است پیداتر از همه شد و بین بزرگی‌اش در لابلای ثانیه‌های زمان گم است از آب و خاک مهریه او جوانه زد هر دانه‌ای که بر سر هر خوشه گندم است مصرف نکرد غیر خودش در مسیر حق زهرا تمام مرتبه الگوی مردم است از خود گذشت تا که ولایت علم شود زهرا بپای دین خدا مثل اهرم است دین خدا ز همت او جان گرفته است زن با نگاه فاطمه عنوان گرفته است ✍ .
. تقدیم به شهید والامقام باز در گوش عالم و آدم بانگ هل من معین طنین انداخت دست تکفیر با اشارۀ کفر شعله در خیمه‌گاه دین انداخت خیمه‌ها باز هم محاصره بود به حریم حرم جسارت شد شعله‌ها تا دم حرم آمد باز هم صحبت از اسارت شد در مسیر حسین جان دادن با شهیدان کربلا عشق است هر کجاییم کربلا برپاست راه ما اوست، مرز ما عشق است روز و شب دور خیمه‌های حسین هر قدم گرم جان‌سپاری بود اشک او پا به پای تسبیحش هر سحر دانه دانه جاری بود که در دل میدان غرش رعد و خشم طوفان بود وقت رحمت نسیم بود نسیم دست او بر سر یتیمان بود گوشه گوشه شنیده است این صحن خواهش و گریه و دعایش را این حرم می‌دهد شهادت که بارها دیده اشک‌هایش را بارها پا به صحن این مرقد با دلی شعله‌ور گذاشته بود بارها روی شانه‌های ضریح با دلی تنگ سر گذاشته بود مهربان بود مثل باد بهار سرو این خاک بید مجنون بود پاسدار حریم خون خدا جان‌نثار رقیه خاتون بود تن به مردن نداد و بی‌سر شد کشتۀ راه سیدالشهداست دستش افتاد روی خاک ولی حرم اهل‌بیت پابرجاست حجت‌الاسلام .
. ✅ شیدا این مژده ی جانبخش ز سرمد آمد میلاد  یگانه بنت احمد آمد ای شیعه تو را دهم بشارت امشب یکدانه گل باغ محمد آمد ✅ محمد نژاد بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات ✅ مرتضی سروعلی این جشن وسرور سرمدی مارابس از فاطمه یک خوش آمدی مارابس لبخند به لب مهدی زهرا باشد عطری زگل محمدی مارا بس امشب همه جا جشن مبارکباد است دلها همه از مقدم زهرا شاد است از بهر محمد و خدیجه صلوات روشن همه جا ز نور این اُولاد  است ✅ سیدرضا موید عالم زفروغ احمدی لبریز است از جلوه حیِ سرمدی لبریز است میلاد بتول است و فضای مکه از عطر گل محمدی لبریز است ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا وی سینه تو بهشت احمد زهرا عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را زان دست که بوسیده محمد زهرا یا فاطمه ای منشاء خیر و برکات مهر تو بود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هر کس که برای تو فرستد صلوات ✅نادعلی کربلایی بر عالمیان رحمت بیحد آمد زیبا گهر رسول امجد آمد تبریک به شیعیان اهل عالم چون فاطمه دختر محمد آمد ✅حامد نور دگری به بیت احمد آمد محبوب رسول حیّ سرمد آمد تا عطر وجودش همه عالم گیرد زهرا ، گل گلزار محمد آمد ✅مهدی پناهی بر مقدم دختر پیمبر صلوات بر چشمه ی پاك حوض كوثر صلوات بر محضر حضرت محمد تبریك بر مادر شیعیان حیدر صلوات ✅ مردانی در باغ نبوت از نهال توحید هنگام سحر گلی شکوفا گردید چون غنچه ی گل ، خدیجه خندید چو دید زهرا چو گُل محمدی می خندید ✅حسان چون فاطمه مظهر خدای یکتاست انوار خدا ز روی زهرا پیداست همتای علی، در دو جهان بی همتاست زهراست محمد و محمد زهراست ............... . سلام‌الله‌علیها چو نورش در بسیط ارض از عرش برین آمد خدا را هر چه رحمت بود نازل بر زمین آمد ز نورش رحمت از رب المشارق تافت بر عالم چو زهرا را ظهور از رحمه للعالمین آمد به رشک آسمان طالع شد از روی زمین ماهی که از شرم رخش خورشید، خاکستر نشین آمد هویدا گشت بر چرخ نبوت کوکبی تابان که مهرش مشتری چون زهره بر ماه جبین آمد ز عرش کبریا بر فرش چون نورش هویدا شد ملایک در طوافش از یسار و از یمین آمد چو از جان آفرین در صورت آمد نقش این دختر هزاران آفرین بر نقش، از جان آفرین آمد جمالی در تجلی آمد از پیراهن امکان که صد خورشید و ماهش جلوه گر از آستین آمد چو خورشید است پیدا از دو روشن گوشوار او که این کرسی نشین را منزلت عرش برین آمد در او نور علی، ممزوج با نور محمد شد مه و خورشید از این مشرق، صباح واپسین آمد علی عین محمد بود در عین فؤاد اما تعیّن بود کاینجا پرده بر عین دوبین آمد از آن تاری که چرخش، رشت با دست عبودیت میان حق و جبریل امین، حبل المتین آمد علی مرآت یزدان بود و ذاتش بی قرین، آری خدای بی قرین، مرآت ذاتش بی قرین آمد بتول آئینه شد، آئینه اوصاف یزدان را چنان آئینه را آئینه در عالم، چنین آمد چو از رنگ تعین صاف شد اوصاف این دختر ز بی رنگی رخش آئینه سلطان دین آمد نجویند اهل بینش، استعانت جز به نور او که در هر ورطه نورش مستعان و مستعین آمد ملایک را از آن شد سجده واجب بر گل آدم که این نور خدا را جلوه اندر ما و طین آمد یقین در حق ندارد هر که شک در حق او دارد بلی حق الیقین از دولت عین الیقین آمد ولایش آب حیوان است جاری در عروق دل حیات جان انسانی از این ماء معین آمد ز حسن طلعتش افتاد عکسی، آفرینش را ز عکس روی او پیدا بهشت و حور عین آمد نمود از سایه قدّش تجلی نخله طوبی بیانات لبش نهرین شیر و انگبین آمد چنان از ماه رویش روشن آمد ظلمت غَبرا که گوئی بر زمین مهر از سپهر چارمین آمد کنیزش را نباشد اعتنا بر تخت بلقیسی غلامش را سلیمان بنده تاج و نگین آمد در اوصاف کمال او همین کافیست بر دانا که این دوشیزه را شوهر امیرالمومنین آمد «فواد»از جان‌ودل چون‌دوست‌داردآل‌احمد را به سمع جان اهل دل، کلامش دلنشین آمد 📚 شمع جمع .
. شور برپا شده و عشق، به بار آمده است باز هم رایحۀ فصل بهار آمده است ماه، چون مُهر شده جانب منبر رفته سورۀ شمس، به مهمانیِ کوثر رفته سیبِ معراج، به معراجِ زمین آمده است بر رکابِ نبی‌الله، نگین آمده است نور، از عرشِ زمین، سمت سماوات رسید روی دستان پدر، مادر سادات رسید بین گهواره که صدیقۀ اطهر باشد وقت آن است که مدّاح، پیمبر باشد دخترم، محشر کبراست بدانید همه سایه‌اش بر سرِ دنیاست بدانید همه راضیه، مرضیه، طوباست بدانید همه اصلاً او امّ‌ابیهاست بدانید همه و نوشتند که انسیۀ حورا باشد او درخشید و خدا خواست که زهرا باشد طعمِ لبخندِ بهشت است به روی لب او بوسه دادن به رسول است، نماز شب او نام او فتح مبین است که قرآن فرمود شأن زهرای مرا سورۀ انسان فرمود نورسیده‌ست ولی بوده از اول با من علّت خلق جهان فاطمه بوده یا من؟ باغبان بوده‌ام و فاطمه گلشن بوده فاطمه، خاص‌ترین معجزۀ من بوده بهترین مادر دنیا که به دنیا آمد عشق، در هیبت مولا به تماشا آمد علی از راه رسیده به مبارک بادش خاتم از دست درآورد و به زهرا دادش پَرِ گهواره، عقیق علوی را دُر کرد اشک شوق، آینۀ چشم نبی را پُر کرد عشق، فرضیه شده، مسأله را می‌جوید جبرئیل آمده، در گوش نبی می‌گوید: نور تابنده به نور ازلی می‌آید چقدَر فاطمۀ تو به علی می‌آید کعبه، مُحرِم شده و دور علی چرخیده در سراپای علی وجه خدا را دیده روی دستان یدالله، خدا تابیده چون پیمبر به علی دُرِّ نجف بخشیده هدیه انگار که از باغ جنانش آمد مدح صدیقۀ کبری به زبانش آمد باز، مدّاحیِ زهراست، شنیدن دارد مدح، از جانب مولاست، شنیدن دارد او رسیده‌ست که افلاک، پر از لبخند است نَفَس عرش، به یک نیم‌نگاهش بند است گرچه پیداست ولی جلوۀ مستور شده فاطمه جلوه‌گرِ نورٌ علی نور شده او که قبل از همه امضای بلا را داده چقدَر غصّۀ شیعه به دلش افتاده «شیعتي» گفت و مماتِ همه بی‌واهمه شد اینچنین بود که از روز ازل فاطمه شد سیل می‌خواستم و بارش نم‌نم آورد مثنوی هم جلوی مدح شما کم آورد .
. افلاکی محض بود وخاکی می زیست در روی زمین به آسمان می نگریست هرچند امید رجعتش را داریم داغش شده تازه جمعه ها با «یک و بیست»... .
. تقدیم به مادر امام زمان علیه السلام خاتون(ملیکا) سلام الله علیها زمین آبستن غمهای بسیاری است فردا را خدا از نسل «شمعون» می دهد طفلی «یشوعا» را چه زیبا گوهری، ریحانه ی قصر است و روی او نهاده پادشاه رومیان نام ملیکا را کسی هرگز نمی داند که این شهزاده ی رومی دگرگون می کند با کودکش یک روز دنیا را زمین در لحظه ی عقدش به خود لرزیده این یعنی خدا با حکمتش رد می کند داماد آنها را دلش لبریز از غم هاست اما او نمی داند که پاسخ می دهد در خواب ایزد این معما را رسول مهربانی را شبی در خواب می بیند گرفته یازده خورشید با او گرد عیسی را امام عسکری(ع) داماد آن جمع است و می خواهد ملیکا پاسخ آری دهد اولاد زهرا(س) را از آن شب می شود دلبسته و با ندبه خوانی ها تمنا می کند هر لحظه ای دیدار مولا را شهادت می دهد در محضر صدیقه ی کبری(س) و در آغوش مریم(س) می پذیرد دین طاها را عزیز آسمان بودن کنیزی در زمین دارد و یوسف می برد از چاه و از قصری ملیکا را خریدار کنیزی بود «بشربن سلیمان» که به دنیا بعد از آن بخشید ماهی مجلس آرا را پس از آن عطر نرگس در جهان پیچید و عالم دید خدا دارد در این عالم فقط دست توانا را جهان در انتظار دیدن موعود عمرش رفت خدا پایان دهد ای کاش این شبهای یلدا را .
. "سر" را همگی به محضرت آوردیم "دل" را به نخِ چادرِ تو خوش کردیم ای مادر سادات فقط اذن بده همراه تو دور حیدرت می گردیم ✍ .
. سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کاش ما را گدا حساب کنی فارغ از بند نان و آب کنی هیچ کس هیچ کس نخواهد دید سائل از خانه ات جواب کنی جای دوری نمی رود مادر نوکرت را پسر خطاب کنی آمدی زن مقام دیگر یافت آمدی باز انقلاب کنی آمدی جهل را به هم بزنی عاشقی را دوباره باب کنی آمدی عکسِ حیدرِ خود را در دلِ هر چه شیعه قاب کنی آمدی تا تمام عالم را خاکِ پایِ ابوتراب کنی صف به صف پشت خانه مسکین است سفره ی مادر است، رنگین است فاطمه فاطمه ست روی لبم نام مادر چقدر شیرین است چه نیازی به اسم و رسم مرا نوکری صدر هر عناوین است یک دعایش بسنده خواهد کرد محشر کل خلق تضمین است روز محشر سوارِ بر ناقه ست جلوه ی شوکت خدا این است آه! وقتِ تشرفِ زهرا سرِ جبریل نیز پایین است در دل شعله ها به ما فهماند عشق حیدر اصول هر دین است خانه ی وحی سوخت در آتش این مرامِ کدام آیین است؟! کوچه ها یا خرابه ... فرقی نیست دست دشمن همیشه سنگین است .
. فاطمی مهدوی چگونه از تو بخوانم ملیکه ی دل ها که وقت مدح تو درمانده اند دعبل ها فضائلت شده الگو برای فاضل ها و پای درس تو کامل شدند کامل ها سرودن از تو یقین کار این قلم ها نیست بزرگی تو که جایش میان کم ها نیست عفاف چادر تو مظهر نجابت شد یهودی از شرف نور آن هدایت شد تمام هستی هر شیعه در قیامت شد چرا که یک نخ آن ضامن شفاعت شد چقدر شعر که با ذوق چادرت گُل کرد و شاعرت به گُل ِچادرت توسّل کرد تویی که خُلقاً و خَلقاً پیمبری بانو دل از ملائکه ی عرش می بری بانو تو بر تمام زنان جهان سری، بانو چرا که کفو علی شیر خیبری بانو فقط نه بهر زنان، سروری به مردان هم به غیر حیدر کرّار و احمد خاتم گرفته مرغ دل من فقط نشانه ی تو چرا که جنّت قلبم شد آشیانه ی تو شده نماد کرامت، کریم خانه ی تو بس است بر همگان لطف بی کرانه ی تو شده ست رازق ما، سفره های جود شما که دست دسته ی دستاس توست روزی ما تو سفره داری و من ریزه خوار و مسکینم تو مادرم شده ای پس غمی نمی بینم محبتت شده اصل اصول آیینم و بغض دشمن تو شد تمامی دینم شده ست ذکر لبم لعن آن سه تا غاصب که شد برائت ِ از دشمنان تو واجب تو سرّ خلقت عالم، ولیة اللهی تو بر تمامی اسرار خلق، آگاهی کسی که از تو جدا شد رود به گمراهی خدا به تو بدهد هر چه را که می خواهی بیا و جان بده قلب صبور مهدی را بخواه مادر محسن، ظهور مهدی را ببین که منتقمت دربه در شده یک عمر دقایقش همه با روضه سر شده یک عمر شنیده ناله ی تو، خون جگر شده یک عمر گریز روضه ی او میخ در شده یک عمر بخوان دعای کسی چون دعای مادر میست به قول تو،کسی از او شکسته دل تر نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. بنده‌نواز به لطف خنده ی او آسمان منوّر شد جهان به‌عطر نفس‌های او معطّر شد به‌اشک شوق دوتا دیده‌ی نبی‌تر شد به‌نام‌فاطمه این‌روز؛ «روز مادر» شد فلک به‌دور سر او طواف‌ها کرده است به‌زیر سایه‌ی او اعتکاف‌ها کرده است رسیده رزق دو‌عالم به‌لطف دستانش ملائکه همه هستند تحت فرمانش به‌دشمنان و محبان رسیده احسانش نشسته‌ایم سر سفره‌ی حسن‌جانش ملائکه همه از خادمان فاطمه‌اند که تا ابد همه مدیون نان فاطمه‌اند به‌سمت خانه‌ی او بابهانه آمده‌ایم به هربهانه پی یک‌نشانه آمده‌ایم نشانه‌ اوست، به این آشیانه آمده‌ایم کبوتریم و پی آب و دانه آمده‌ایم فقط نه ما، که به‌اقرار کل اهل یقین گدای خانه‌ی زهراست جبرییل امین به تیرگی شب شهر ماه آمده است برای گم‌شدگان نور راه آمده است برای عالم و آدم پناه آمده است برای قلب علی تکیه‌گاه آمده است دلیل خلق زمین‌وزمان شده‌معلوم دخیل چادر اویند سیزده‌معصوم هر آن دلی که به زهرا محبتی دارد چه‌رفعتی، چه‌جلالی، چه‌شوکتی دارد غلام خانه‌ی او نیز عزتی دارد اگرچه خاک زمین سخت غربتی دارد غریب‌نیست ولی هرکسی‌که بازهراست گره‌گشای دوعالم نوای؛ «یازهراست» برآورنده‌ی هرچه نیاز فاطمه است جواب کامل هر رمز و راز فاطمه است به روز حشر فقط چاره ساز فاطمه است شدیم بنده و بنده‌نواز فاطمه است خدا به‌خاطر او آفرید دنیا را فقط برای علی آفرید زهرا را به هوش باش و به او اقتدا کن ای شاعر به ذکر او گره از کار وا کن ای شاعر زمان غم فقط او را صدا کن ای شاعر به مدح او همه را آشنا کن ای شاعر بخوان در آخر این شعر مدح مولا را رباعیات غرور‌آفرین «نیما» را ((صدبار شکست و بست و در هم پیوست تا نام علی مرا در آیینه ببست من بگسلم از تو با جفای تو ولیک از مهر علی دلم نخواهد بگسست)) ... ((آن کس که نه با علی دل خویش بباخت چیزی نشناخت، گر چه بس چیز شناخت گر ساخت دلم به هر بدی، لیک دلم با آن که به لب بد علی داشت، نساخت)) .
. جز ردّ قدم های تو اینجا اثری نیست این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست یک لحظه در این معرکه از پا ننشستی گفتی سفر عشق به جز دربه‌دری نیست یک عمر شهیدانه سفر کردن و رفتن هم‌قافله با عشق و جنون، کم هنری نیست دنبال شهادت همۀ عمر دویدی گفتی که در این عالم خاکی خبری نیست آن‌قدر سبکبار سفر کردی از این خاک آن‌قدر که بر پیکر پاک تو سری نیست تو کشتۀ این عشق، نه تو زندۀ عشقی بر تربت تو جای غم و نوحه‌گری نیست باید که به حال دل خود نوحه بخوانم: سهم من جا مانده به جز خون‌جگری نیست از خود نگذشتم که به یاران نرسیدم جز خویش در این بین حجاب دگری نیست گفتند که باز است در باغ شهادت... برخیز! به جز اشک رفیق سفری نیست امشب شب قدر است اگر قدر بدانی برخیز! مبارک‌تر از امشب سحری نیست .
. رهبران، رهبر خطابش می‌کنند سروران، سرور خطابش می‌کنند با زبانِ استعاره، شاعران یاس و نیلوفر خطابش می‌کنند آسمانی‌ها به تقلید از خدا سوره‌ی کوثر خطابش می‌کنند دختر پیغمبر است اما همه عشق پیغمبر خطابش می‌کنند سینه‌چاکان امیرالمؤمنین هستیِ حیدر خطابش می‌کنند با هزار امّـید، اهل معصیت شافع محشر خطابش می‌کنند مثل ساداتـند عاشق‌های او با ادب «مادر» خطابش می‌کنند ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را منافقها به خون آذین نمودنداهل ایمان را هراسانند از نام تو و از زائرانت هم ببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجا به خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرا به میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را هنوز از انتقام سخت می گوییم و می خواهیم بگیر از لشکر صهیون تقاص خون ایران را کجایی حاج قاسم تا بخوانی شعر عاشورا شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را .....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab‌
. ترکیب بند ولادت سلام الله علیها زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که  سراسیمه جنان بهر زیارت بر جهان آمد ؟! همان که چون شب قدر است قدرش تا ابد پنهان همان که چون خدا دارد نشان در بی نشان آمد نماید نوش جان قرآن ، سه جرعه آیه ی کوثر بگو بر ابتران نسل ِ رسول انس و جان آمد بزن بر طبل شادی شیعه ی اثنی عشر امشب دلیل محکم حق بودن ِ آیینمان آمد مبارک باشد عید سهله ای ها ، جمکرانی ها که امشب الگوی آقای ما صاحب زمان آمد خدا پر کرده از عطر گل یاسش دو دنیا را دهد جور دگر امشب جواب مادری ها را به عشق تو خدا بخشید بر فردوس، کوثر را نمی بیند دو عالم تا قیامت از تو بهتر را تو دنیا آمدی گویی ، فقط کفوت علی باشد نباید با کسی جز تو ، برابر کرد حیدر را برای شرح قدری از ، کتاب قدر تو مادر یقین دارم خدایت آفریده روز محشر را نگاهت نه ، خودت نه ، رشته ای از چادرت کافی است کند تا که مسلمان در شبی ، یک ایل ، کافر را مقام چادر تو نه ،مقام چادر فضه به مِن مِن بی شک اندازد زبان اهل منبر را کسی که خورده شیر پاک ، غیر از روز میلادت نداند روز مادر مطمئنا روز دیگر را سلام ای بهترین چاره ، سلام ای بهترین یاور چه بیچاره است آن کس که ، نمی گوید به تو مادر خوشا بر آنکه یار او ، شود زهرای مرضیه قرار او ، بهار او شود زهرای مرضیه کسی که چون خدیجه ، خرج دین دار و ندارش شد همه دار و ندار او شود زهرای مرضیه و تنها حکمت تنهایی مولای ما این است که تنها بی قرار او ، شود زهرای مرضیه یقین دارم که بر عهده ، بگیرد کل عالم را کسی که عهده دار او ، شود زهرای مرضیه خوشا بر آن شهید ِ مادری ِ بی پلاکی که همه ایل و تبار او ، شود زهرای مرضیه امید ِ زندگی بخشد جهان را جمعه تا جمعه جهانی که مدار او ، شود زهرای مرضیه جهان یک جمعه می بیند امید آخر ما را خدا رسوا نماید قاتلین مادر ما را علی گویان ِ عالم را ، شفاعت می کند زهرا علی گویان ، قیامت را ، قیامت می کند زهرا هزار و چهار صد سال است با این قبر پنهانش ز آن دو دارد اظهار برائت می کند زهرا الا ای شیعه بعد از هر ، نماز خویش لعنت کن همان ها را همان ها را که لعنت می کند زهرا اگر لب تر کند بانو ، علی محشر کند بر پا به سلطان ولایت هم ، ولایت می کند زهرا اگر عیسی سخن گفته است در گهواره ای مردم تکلم روزها قبل از ولادت می کند زهرا خدا هر وقت می نازد به خود گویند عرشی ها یقینا در زمین دارد عبادت می کند زهرا همانند خدایش بی همانند است این بانو نگو فخر زنان ، فخر خداوند است این بانو منم مدیون ِ چشمان ِ حسین و مجتبی مادر مسلمانم مسلمان ِ حسین و مجبی مادر صفایم کربلا گشت و ، مدینه مروه ام باشد منم یک عمر حیران ِ حسین و مجتبی مادر اگرچه دامن آلوده ، اگر چه روسیاه اما بُوَد دستم به دامان حسین و مجتبی مادر گهی یاد حرم گریم ، گهی یاد کفن گریم پریشانم پریشان حسین و مجتبی مادر دوشنبه در مدینه یا ، شب جمعه دم مقتل صدایم کن مرا جان حسین و مجتبی مادر به جان حضرت حیدر ، مرا هم در صف محشر بخوانم دیده گریان ِ حسین و مجتبی مادر زبان از شرح غم های دو آقازاده ات شد لال بمیرم از کدامین غم ، غم آن کوچه یا گودال ؟ دی ماه ۱۴۰۲ .
. غـم با وطنم چه ماجرا هـا دارد یک لحظه نشد که راحتش بگذارد هرجا که زبان لال شد از شدت غم از گوشـه ی چشـم واژه ها می بارد ✍ .
. علیه‌السلام 🔸أینَ المُنتَقِم🔸 امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید... این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟ اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟ کی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟ دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو خیری ندارد باقی این عمر دور از تو این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟ از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی عمری‌ست از تو بی‌خبر ماندم، خبر داری! مولا! خبر از حال قلب محتضر داری! می‌ترسم از این روزهای غربت دنیا می‌ترسم از دیروز، از امروز، از فردا این لحظه‌ها بی یاد تو دلگیر و دلتنگ‌اند این نغمه‌ها بی عطر نام تو بدآهنگ‌اند این روزها شاید تو دلتنگی که این‌گونه یک‌باره دیگرگون شده دنیای وارونه من خوب می‌دانم تو دلگیری از این دنیا دلگیری از روز و شب ما بی‌تفاوت‌ها بی‌تو تمام عمر ما غرق تماشاییم بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم دلگیری از بی‌رنگی این شادی و غم‌ها دلگیری از دنیای تکراری آدم‌ها هر صبح جمعه آمد و ما خواب می‌دیدیم دریای عشقت بود و... ما مرداب می‌دیدیم یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ ای کاش با یاد تو امشب همسفر بودم از روضۀ پنهانی تو با خبر بودم شاید که داری سر به روی تربت مادر ای روضه‌خوان کوچه‌های غربت مادر شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه آه از شب بی‌تابی زینب، شب جمعه شب‌های جمعه کربلا غوغاست، عاشوراست شور حسینی در جهان برپاست، عاشوراست در جان عالم محشری کرده به‌پا! او کیست؟ اصلاً شب جمعه، شب آرام ماندن نیست ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه در جان ما آتشفشان داغ او زنده‌ست این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازنده‌ست در هر رگ ما شور خون‌خواهی‌ به جوش آمد هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد آن انتقام سخت نزدیک است می‌دانیم با ذکر اَین المنتقم، ما مرد میدانیم او با سپاهی از شهیدان می‌رسد آری دارد سپاه او چه سردار و علمداری فردا که آفاق جهان یک‌دست بارانی‌ست آری علم دست سلیمانی‌ست! زیبا نیست؟ این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است بیرق به دست حاج قاسم... بین میدان است شوق شهادت داشت، عمری بندگی می‌کرد یک عمر مانند شهیدان زندگی می‌کرد در خاطر یاران همیشه عین باران بود بر خصم توفنده چو دریایی خروشان بود دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر می‌داد آغوش گرمش بوی آغوش پدر می‌داد باران شده وقت دفاع از هر ستم‌دیده مثل اسیری دم‌به‌دم بر خویش لرزیده «للظالمِ خصماً و للمظلومِ عونا» بود او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود او مرد میدان بود آری مرد میدان‌ها جا داشت در دل‌های سوری‌ها و افغان‌ها لبنان و سامرا، یمن، غزّه، گواه من خورشید شب‌های غریبان بود ماه من او از تمام ما یقیناً ندبه‌خوان‌تر بود یابن‌الحسن‌هایش ولی در بین سنگر بود او سالیانی صبح جمعه منتظر مانده در خط حمله، ندبه خوانده، اشک فرمانده او «لَيْتَ شِعْرِي» گفته با مولای خود اما در خط حمله در بیابان‌های سامرا «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ دل‌ها اسیر سوز و سرمای زمستان است دنیای ما محتاج لبخند بهاران است گرمای دستان تو را کم دارد این شب‌ها لبخند زیبای تو را می‌خواهد این دنیا می‌آیی از فصل گل و لبخند می‌دانم در روزهای آخر اسفند... می‌دانم با تو بهار رفته، از تبعید می‌آید می‌آیی و آن روز با تو عید می‌آید عج .