بسم الله
🟣ابن ابی الحدید و روش سبک شناختی ذوقی در اثبات اعتبار نهج البلاغه
یکی از خطبههایی که از دیرباز مورد تردید شیفتگان مدرسه خلافت بوده، خطبه شقشقیه است که صریحترین خطبه نهج البلاغه در نقد خلفا است. شیفتگان مدرسه خلافت به شکلهای گوناگونی به تشکیک در اصالت این خطبه پرداختهاند. یکی از راههای طرفداران اصالت نهج البلاغه، در دفاع از خطبه شقشیقه روش متنمحور است که میکوشد اصالت خطبه را از طریق دقتهای متنی اثبات کند.
ابن ابیالحدید در شرح خطبه 184 نهج البلاغه، در دفاع از اصالت نهج البلاغه به روش سبکشناسی ذوقی عمل کرده و نوشته است:
✍️نهج البلاغه اگر جعلی باشد یا همهاش جعلی است یا بخشی از آن. احتمال اول که بدیهی البطلان است چون بخشهایی از نهج البلاغه با تواتر قطعی از مورخان و محدثانی که بسیاری از آنها شیعه نبودند و انگیزهای برای جعل هم نداشتهاند، به دستمان رسیده و این تواتر اصلا قابل انکار نیست.
اما احتمال دوم نیز باطل است چون کسی که انس با کلام بلیغ و خطابه داشته باشد اندکی از علم بیان را اندوخته باشد و ذوق کوچکی در بلاغت و سبک کلام به دست آورده باشد، بیتردید فرق بین کلام غیرفصیح و فصیح، کلام فصیح و افصح و بین کلام جعلی و ساختگی را میفهمد. چنین کسی اگر به یک جزوهای دسترسی یابد که مشتمل بر کلام جماعتی از خطیبان یا دو خطیب باشد به راحتی باید بفهمد که این مجموعه از خطیب واحدی نیست و بتواند فرق بین دو سبک و دو خطیب را بفهمد.
اصلا مگر نمیبینید که ما با شناختی که از سبک شعر داریم، وقتی دیوان ابیتمام را ورق میزنیم اگر در میان اشعار او به قصیدهای از شاعری دیگر برسیم، با ذوق سبکشناسیمان به راحتی میفهمیم که سبک این قصیده، واژهگزینی آن و نفَس آن از سنخ قصاید ابیتمام نیست؟ اصلا نمیدانید که شعرشناسان با همین روش، شعرهای واقعی ابیتمام را از شعرهای جعلی منسوب به او تفکیک کرده و از دیوان او حذف کردهاند؟ چنانکه در دیوان ابینواس نیز اشعاری بوده که از سنخ واژهها و سبک ابینواس نبود و شعرشناسان متبحر آن را از دیوان ابینواس حذف کردند؟ همچنین نسبت به دیگر شاعران نیز چنین رویهای رایج است. تنها راهی که در این حذف و تأیید پیموده میشود همان سبکشناسی ذوقی است.
حال اگر در نهج البلاغه تأمل کنی، در مییابی که همه این سخنان یک آبشخور واحد، نفس واحد، سبک و اسلوب واحد و اصلا مانند یک پیکر بسیط یکنواخت است که هیچ جای آن با هیچ جای دیگرش اندک تفاوتی ندارد. درست مانند قرآن است که اولش مانند وسطش و وسطش مانند آخرش همگی بر یک سبک زبانی نضج یافته است و نظم و سبک و الفاظ همه سورهها و همهی آیههایش مانند هم است.
با این برهان واضح گمراهی هرکسی که گمان میکند این کتاب یا بخشی از این کتاب جعلی است، روشن شد. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص: 128)
ادامه دارد
محمد عشایری منفرد. 1402/10/28
حوزه علمیه قم
#استاد_عشایری_منفرد
#نهج_البلاغه
#علوم_حدیث
#تاریخ_تحلیلی
💯 کانال استاد محمد عشایری منفرد (حفظه الله)
🆔https://eitaa.com/ashayerimonfared