eitaa logo
عاشقان حسین🖤دوستداران حسن💚
124 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
73 فایل
اَعوذباللّٰه از تعَلقاتِ دُنیا،که ما را” دیر “به حُسین ع رِساند💚 خواستیم در این دنیایےکه از هر طرف جاذبه اےما را جذب می کند،کمے به خود بیاییم،و یاد خدا را در وجود خود تقویت کنیم https://eitaa.com/joinchat/3981049917C2c61c87e69
مشاهده در ایتا
دانلود
خيلی در حلال و حرام دقت ميكرد. سعی ميكردم كمتر با نامحرم برخورد داشته باشم. آن زمان ما در مسجد فاطميه بوديم و به نوعی مهمان حضرت زهرا (س) من يقين دارم اين مسائل بسيار در شخصيت او اثرگذار بود. هر زمان مشغول زيارت عاشورا ميشدم، هادی و ديگر بچه ها كنارم مي نشستند و با من تكرار ميكردند. وضعيت مالی خانواده ی ما متوسط بود. هادی اين را مي فهميد و شرايط را درك ميكرد. برای همين از همان كودكی كم توقع بود. در دوره ی دبستان در مدرسه ی شهيد سعیدی بود. كاری به ما نداشت. خودش درس ميخواند و... از همان ايام پسرها را با خودم به مسجد انصارالعباس ميبردم. بچه ها را در واحد نوجوانان بسيج ثبت نام کردم. آنها هم در کلاسهای قرآن و اردوها شرکت ميکردند. دوران راهنمايی را در مدرسه ی شهيد توپچی درس خواند. درسش بد نبود، اما كمی بازيگوش شده بود. همان موقع كلاس ورزشهای رزمی ميرفت. مثل بقيه ی هم سن و سالهايش به فوتبال خيلی علاقه داشت. سيكلش را كه گرفت، براي ادامه ی تحصيل راه ی دبيرستان شهدا گرديد. اما از همان سالهای اوليه ی دبيرستان، زمزمه ی ترك تحصيل را كوك كرد! ميگفت ميخواهم بروم سر كار، از درس خسته شده ام، من توان درس خواندن ندارم و... البته همه اينها بهانه های دوران جوانی بود. در نهايت درس را رها كرد. مدتی بيكار و دنبال بازی و... بود. بعد هم به سراغ كار رفت. ما كه خبر نداشتيم، اما خودش رفته بود دنبال کار. مدتی در يک توليدی و بعد مغازه ی یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد. @shidegomnam