🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #بیست
نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش قربانی شود..
و به هر قیمتی تنها #سقوط_نظام_سوریه را میخواست که دیگر از چشمانش #ترسیدم.😥
درد از شانه تا ستون فقراتم میدوید، بدنم از گرسنگی ضعف میرفت..😣و دلم میخواست فقط به خانه برگردم..
که دوباره صورت روشن 🌸آن جوان🌸 از میان پرده پیدا شد.
مشخص بود تمام راه را دویده🏃♂️ که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفسهایش به تندی میزد...
با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان🧕 وارد شود..
و #خودش همچنان اطراف را #میپائید مبادا کسی سر برسد...
زن پیراهنی سرمهای پوشیده و شالی سفید به سرش بود،کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با مهربانی شروع کرد
_من سمیه هستم، زنداداش 🌸مصطفی🌸. اومدم شما رو ببرم خونه مون.
سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید
_یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!😊
من و سعد🔥هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را #انداخت تا من #راحت باشم و او میدید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با
_✨بسم الله.. ✨
شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند..و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت😖 و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم...
از درد و حالت تهوع لحظه ای نمیتوانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر ✨یاالله ✨پیراهن سرمهای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو #شبیه هم شویم.
از پرده که بیرون رفتیم، 🌸مصطفی🌸 جلو افتاد...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
|🦋لا تَبذِلَنَّ وُدَّكَ إذا لَم تَجِد مَوضِعا🌱|
محبتٺ را اگر جايگاهے ...🔕
برايش نيافتے، نِـثـٰار مڪݩ🙌🏼
#امیرالمؤمنینعلےعلیهالسلامღ
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #بیست نمیدید در همین اولین قدم
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #بیست_ویک
مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه اش #چشم_کسی به ما نیفتد..
و من در آغوش 🔥سعد🔥پاهایم را روی زمین میکشیدم...
و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار اسلحه شده است... 😥
یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی..😦
و گوشه ای دیگر جعبه های گلوله..
نمیدانستم اینهمه ساز و برگ جنگی از کجا جمع شده و 🌸مصطفی🌸 میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند..
که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد
_سریعتر بیاید!😠
تا رسیدن به خانه، در کوچه های سرد و ساکت شهری که آشوب از در و دیوارش میپاشید،..
هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی #بانگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد...
به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده.. 😣
و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی هوشی روی همان بستر سپید افتادم.😣😖
در خنکای شب فروردین ماه،...
از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده😣 و سمیه🌹 هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت..
و همین حال خرابم خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد
_شما اینجا چیکار میکنید؟😠
شاید هم از 🔥سکوت مشکوک سعد🔥 فهمیده بود به #بوی_جنگ به این شهر آمده ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید
_چرا نرفتید بیمارستان؟😠
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست مهمانداری کند که برای اعتراض برادر شوهرش بهانه تراشید
_اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!😊
و سعد از #امکانات_رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد
_دکتر تو مسجد بود...😏😏
و مصطفی...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #بیست_ودو
و مصطفی منتظر همین اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست
_کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴٨ساعت تو مسجد درست کرد؟😠
برادرش اهل درعا بود..
و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیه اش را از پشتی گرفت..
و سر به شکایت گذاشت
_دو هفته پیش عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!😐
و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد
_البته قبلش وهابی ها خودشون رو از مرز اردن رسونده بودن درعا و اسلحه ها رو تو 🔥مسجد عُمری🔥 تحویل گرفتن!
سپس از روی تأسف سری تکان داد..
و از حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد
_دو ماه پیش که اعتراضات تو سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!😕😔
از چشمان وحشتزده سعد🔥میفهمیدم از #حضور در این خانه #پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید..
و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود
_اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو دمشق و حمص و حلب تظاهرات میکنن، ولی نه #اسلحه دارن نه شهر رو به #آتیش میکشن!
و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد.. که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر
پایش را خالی کرد
_میدونی کی به زنت شلیک کرده؟😠
سعد نگاهش بین جمع میچرخید،..
دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم..که صدایش در گلو گم شد
_نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت
خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
حســـن ظن بہ خـــدا یعنے :
جز بہ خدا امــــید نداشتہ باشے ؛
و جز از گنـــاه خویش نهراسے ...
| #امام_صادق_علیه_السلام |
📚وسایل الشیعہ|ج۱۵
🏴 #شهادتامامصادقعلیهالسلام
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
#امام_صادق
#ویژه_شهادت_امام_صادق_ع
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
شهادت_امام_صادق_هیئت_عاشقان_روح (2).mp3
9.83M
🏴 شهادت_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_تسلیت 🏴
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📆نوستالژی 96
#درمحضر_شهید_گمنام
بازم یه #کوچه و بازم یه خونه و بازم یه عده بی حیا باتازیانه و ...😭
سر زده اومدن لگد به #در زدند😭
🎤کربلایی #علی_صدر
روضه حضرت امام صادق
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
شهادت_امام_صادق_هیئت_عاشقان_روح (3).mp3
1.68M
🏴 شهادت_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_تسلیت 🏴
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📆نوستالژی 96
#درمحضر_شهید_گمنام
#شیخ_الائمه گفت:نوحوا علی الحسین...
🎤کربلایی #علی_صدر
شور شنیدنی
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
شهادت_امام_صادق_هیئت_عاشقان_روح.mp3
4.73M
🏴 شهادت_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_تسلیت 🏴
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📆نوستالژی 96
#درمحضر_شهید_گمنام
میشه بزودی صحنت بنا
گنبد و حرمی از طلا
آخر از تو #بقیع
راهی میشیم آقا #کربلا
🎤کربلایی #علی_صدر
شور حماسی حضرت امام صادق
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
H_Asheghaneruhollah-haftegi 95 5 6-maleki (3).mp3
9.79M
🏴 شهادت_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_تسلیت 🏴
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📆نوستالژی 95
#درمحضر_شهید_گمنام
سلام ما به هرکی جوشو داده براشما
اوناییکه #شهید شدن برای تو تو #جبهه ها
گفته بودن یه #یاحسین میگیم میریم #کربلا
🎤کربلایی #امیر_ملکی
شور احساسی
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
ایام شهادت امام جعفر صادق(ع)1397کربلایی سیدمجتبی حسینی (7).mp3
8.35M
🏴 شهادت_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_تسلیت 🏴
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📆نوستالژی 97
#درمحضر_شهید_گمنام
توی #گریه دلم واشد
دلم تنگه #شهیدا شد😔😔
#دلتنگ_شهدا
🎤کربلایی #سید_مجتبی_حسینی
شور احساسی
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
ایام شهادت امام جعفر صادق(ع)1397کربلایی سیدمجتبی حسینی (6).mp3
7.47M
🏴 شهادت_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_تسلیت 🏴
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📆نوستالژی 97
#درمحضر_شهید_گمنام
حالا که نشد بمیرم توی صحن #زینب
باخودم میگم میمیرم توی #روضه ات حتما😭😭
🎤کربلایی #سید_مجتبی_حسینی
شور احساسی
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه به یادماندنی ورود #شهید_گمنام و عطراگین کردن جلسه هیئت😭😔
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📅نوستالژی1394
شهادت امام صادق (علیه السلام)
🎤 کربلایی #امیر_ملکی
خوش اومدی #شهید_گمنام
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
لحظه به یادماندنی ورود #شهید_گمنام و عطراگین کردن جلسه هیئت😭😔 #دلتنگ_روضه_امام_صادق 📅نوستالژی1394
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش با همه نقص هایم ...!
با تمام گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شہــادت میخواهد ...
#شہادت ڪجایے؟؟؟
کـــــــــــــم آورده ام....
می دانی ؟!🍂🥀😔
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #بیست_ودو و مصطفی منتظر همین اع
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #بیست_وسه
_نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت
خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.
من نمیدانستم..
اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد..
و 🌸مصطفی🌸 میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند..
که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت
_اگه به جای مسجد عُمری،🔥 زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا #پلیس و #نیروی_امنیتی هم #کنارمردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟😏
سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته،..
شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده..
و سعد🔥 فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد..
و او همچنان از خنجری که روی حنجره ام دیده بود، #غیرتش_زخمی_بود که رو به سعد اعتراض کرد
_فکر نکردی بین این همه وهابی تشنه به خون شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟😠
دلم برای سعد میتپید..
و این جوان از زبان دل شکسته ام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم..😭
و سعد طاقتش تمام شده بود..
که از جا پرید و با #بی_حیایی صدایش را بلند کرد
_من زنم رو با خودم میبرم!😏
برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد.. تا مانع سعد شود که #خون_غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید😡🗣
_پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه تونه!😡
برادرش دست سعد را گرفت.. و دردمندانه التماسش کرد
_این شبا شهر قُرق وهابی هایی شده که خون شیعه رو #حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه ها کمین کردن و مردم و پلیس رو #بی_هدف میزنن!😐😥
دیگر نمیخواستم..
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #بیست_وچهار
دیگر نمیخواستم 🔥دنبال سعد🔥 آواره شوم..
که روی شانه سالمم تقلا میکردم بلکه بتوانم بنشینم..
و مقابل چشم همه با گریه😭 به پای سعد افتادم
_فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون!😭🙏
طوری معصومانه تمنا میکردم.. 😭
که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود،خودش را بالای سرم رساند...
کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدری اش را شکسته بود..
که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و عاشقانه نجوا کرد..
_هرچی تو بخوای!
انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبه ای که #نگرانم بود، تصاحب عشقم را به رخش بکشد..
که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند
_هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!
میفهمیدم دلواپسی های اهل این خانه به خصوص 🌸مصطفی🌸 عصبی اش کرده..
و من هم میخواستم ثابت کنم تنها عشق من سعد است..
که رو به همه از همسرم حمایت کردم
_ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره!😭😭
صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد،.. مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم..
که نگاهش را #به_زمین کوبید..
و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم
_بخدا فردا برمیگردیم ایران!😭🇮🇷
اشکهایم جگر سعد را آتش زده..
و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش اشکم را پاک کرد..
و رو به من به همه طعنه زد
_فقط بخاطر تو میمونم عزیزم!
سمیه از درماندگی ام...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #بیست_وپنج
سمیه از درماندگی ام به گریه افتاده..
و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند..
که دوباره به پشتی تکیه زد،..
ولی 🌸مصطفی🌸 رگ دیوانگی 🔥را در نگاه سعد🔥 دیده بود که بی هیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد،..
به سمت سعد چرخید..
و با خشمی که میخواست زیر پرده ای از صبر پنهان کند، حکم کرد
_امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز اردن دیگه امن نیست.😠
حرارت لحنش به حدی بود..
که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت😡 و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد...
با نگاهم التماسش میکردم..
دیگر حرفی نزند و انگار این اشک ها #دل_سنگش را نرم کرده..
و دیگر قیداین قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد
_دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم تهران سر
خونه زندگیمون!
باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم..
که میان گریه کودکانه خندیدم ☺️و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید
_خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران!
از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصه خرجی میکرد خجالت میکشیدم..
و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و عاشقانه نگاهم میکرد...
دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود..
که برایمان شام آوردند..
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
ای دست گیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات...
#ولادت_حضرت_معصومه
#روز_دختر_مبارک🌸
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
ای دست گیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات... #ولادت_حضرت_معصومه #روز_دختر_مبارک🌸
با گداییِ حرم فخــر بھ دنیا داریم
هـرچه داریم از این دخترِ موسے داریم💚☺️
ایام_دهه_کرامت_1398_هیئت_عاشقان.mp3
9.07M
🌺شادمانه ولادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)
آرامش قلبه رضا
ما ایرونی ها مدیون لطف شمائیم...
🎤حاج #سعید_میرفهیمی
سرود
📆ایام دهه کرامت98
🔹هیئت عاشقان روح الله(ره)
#ولادت_حضرت_معصومه
#روز_دختر_مبارک🌸
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🎥 #داستان_یازدهم ؛ مشکل مالی ♨️ #حاج_قاسم برای ماموریتهای خارج از کشور چقدر #حقوق میگرفت؟ #میراث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #داستان_دوازدهم ؛ ابَر مرد
♨️ فریاد بر سر نمایندگان پارلمان اروپا!
#میراث_سلیمانی
#مکتب_سلیمانی
🔰 مجموعه کلیپ #میراث_سلیمانی ، برشهایی #پرجاذبه و زیبا از زندگانی سردار حاج قاسم سلیمانی
🚩حسینیه مجازی عاشقان روح الله(ره)
🔶 @asheghaneruhollah 🔷