eitaa logo
اسرار روانشناسی
89.4هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
117 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/u224.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
چونکه صبح آمد وچشمم باز شد خلقـتم با خالقم همـراز شد غرق رحمت می شود آنروز که صبح آن با نام "تو" آغاز شد. الهی به امید تو صبح به خير 🌸 💟 @asrar_movafaghiyat
لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند. این مسئولیتِ اوست. کارِ شما نیست. کارِ شما این است که به او اعتماد داشته باشید. آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید. خدای ما، خدای مافوقِ طبیعیست. او محدود به قوانینِ طبیعت نیست. در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده که خود به تنهایی حتی در رویا هم قادر به انجامش نبوده‌ایم.❤️ 💟 @asrar_movafaghiyat
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨کبک خوش آواز ✨ روزی برای سلطان محمود غزنوی كبكی آوردن كه لنگ بود. فروشنده برای فروشش زر و سیم بسیار درخواست می‌ڪرد. سلطان حكمت قيمت زياد كبڪ لنگ رو جويا شد. فروشنده پاسخ داد وقتی برای ڪبڪ ها دام پهن می‌كنيم، اين كبڪ را نزديڪ دام ها رها می‌كنيم. آوازی خوش سر می‌دهد و كبڪ های ديگر به سراغش می‌آيند و در اين حين در دام گرفتار می‌شوند. هر بار كه كبڪ را برای شكار ببريم حتما تعدادی زياد كبڪ گرفتار دام می‌شوند. سلطان امر به خريدن كرد و خواستار كبڪ شد. چون زر به فروشنده دادند و كبڪ به سلطان ، سلطان تيغی بر گردن كبڪ لنگ زد و سرش را جدا كرد. فروشنده كه ناباوارنه سر قطع شده و تن بی جان كبڪ را می‌ديد گفت اين همه كبڪ ، اين را چرا سر بريديد ؟؟؟ سلطان گفت: هركس ملت و قوم خود را بفروشد بايد سرش جدا شود. 💟 @asrar_movafaghiyat
بیاید یه لیست بنویسیم طوری که هر سطرش با این کلمه شروع شه: "چقدرخوبه که"... مثل این: چقدر خوبه که میتونم هنوز لبخند بزنم... چقدر خوبه که سالمم... چقدر خوبه که خانوادم رو دارم... چقدر خوبه که میتونم هنوز آبی اسمون رو ببینم.. چقدر خوبه که میتونم انسانیت درونم رو حس کنم.. چقدر خوبه که... بیاین برای یه بار هم که شده، داشته هامون رو به یاد بیاریم نه نداشته هامون رو! خدایا! شکرت... 🙏💜 💟 @asrar_movafaghiyat
رژیم روح بیایید از امروز برای زندگیمان یک رژیم بنویسیم یک رژیم برای خلاصی از شر سنگینی روزگار که گاهی بر سینه ی ما سنگینی میکند . رژیم که مختص چاقی یا لاغری نیست گاهی باید یک رژیم خوب برای روح و افکارمان بگیریم مثل رژیم کمتر حرص خوردن رژیم کمتر غصه خوردن رژیم بی اندازه مهربان بودن ، بی ریا کمک کردن ، بی توقع دوست داشتن ، رژیم دوری از افکار منفی دوری از ادمای منفی دوری از رفتارهای منفی بیایید رژیم آرامش بگیریم و هر آنچه مانع آرامش ماست کم یا حذف کنیم توصیه میکنم یک ماه رعایت کنید سه کیلو از بیماریهایتان کم میشود 💟 @asrar_mofaghiyat
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 💖 هر لبت یاقوت سرخ و چشم هایت بی بدل دیدنت خَيْرٌ مَّرَدًّا، بوسه‌ات خیر العمل «لَیسَ لِلاِنسانَ اِلا ما سَعی» پس انقدر پافشاری می‌کنم تا گیرمت اندر بغل آنچنان خوبی که اخمت طعم حلوا می دهد خنده‌هایت؟؟ خنده‌هایت هم که «اَحلی‌ مِن عَسَل» عطر شالت ذوق سعدی را شکوفا کرد و گفت تا تویی، در هر نفس، «منت خدا عَزَّ وَ جَل» هرچه می خواهم جوابم میدهی هی صبر و صبر!! آدمم من، گفته قرآن هم که هستم از «عَجَل»!! آمدم مسجد فراموشت کنم در اعتکاف روزه بودم هر سحر قرآن و افطاری غزل 🍃مهدی ذوالقدر 🍃🌻🍃🌻 مریم-76 : وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا نجم-39 وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى انبیاء-37 : خُلِقَ الاِنسانُ مِن عَجَلٍ منت خدای را عز و جل که که طاعتش موجب نعمت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفس که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برآید مفرح ذات 🌳@bagesher🌴 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ببخشید...شما پولدارید؟ ✨ هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر كوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس‌هاى كهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى‌لرزيدند. پسرك پرسيد: ببخشين خانم! شما كاغذ باطله دارين؟ كاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى‌زد و نمى‌توانستم به آنها كمك كنم. مى‌خواستم يك‌جورى از سر خودم بازشان كنم كه چشمم به پاهاى كوچك آنها افتاد كه توى دمپايى‌هاى كهنه‌ی كوچكشان قرمز شده بود. گفتم: بيايين تو يه فنجون شيركاكائوى گرم براتون درست كنم. آنها را داخل آشپزخانه بردم و كنار بخارى نشاندم تا پاهايشان را گرم كنند. بعد يك فنجان شيركاكائو و كمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول كار خودم شدم. زيرچشمى ديدم كه دختر كوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خيره به آن نگاه كرد. بعد پرسيد: ببخشيد خانم! شما پولدارين؟ نگاهى به روكش نخ‌نماى مبل‌هايمان انداختم و گفتم: من؟ اوه... نه. دختر كوچولو فنجان را با احتياط روى نعلبكى آن گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبكى‌اش به هم میخوره. آنها درحالى‌ كه بسته‌هاى كاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان‌هاى سفالى آبى‌رنگ را برداشتم و براى اولين بار در عمرم به رنگ آنها دقت كردم. بعد سيب‌زمينى‌ها را داخل آبگوشت ريختم و هم زدم. سيب‌زمينى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، يك شغل خوب و دائمى، همه‌ی اينها به هم مى‌آمدند. صندلى‌ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجايشان گذاشتم و اتاق نشيمن كوچك خانه‌مان را مرتب كردم. لكه‌هاى كوچك دمپايى را از كنار بخارى پاك نكردم. مى‌خواهم هميشه آنها را همان‌جا نگه دارم كه هيچ‌وقت يادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم. به آسمان نگاه کن ؛ همین که سقفی بالای سرت هست یعنی تمام خوشبختی... 💟 @asrar_movafaghiyat
شش شخصيت معروف جهان که از شکست به موفقيت رسيدند قصه‌ آدمهایى که يک‌شبه به موفقيت مي‌رسند، قصه‌های جذابی هستند که ما هميشه دوست داريم بشنويم و از آنها انگيزه بگيريم. اما داستان واقعی موفقيت چيز ديگريست. به اين شش مثال نگاه کنيد تا ديد شما نسبت به موفقيت و شکست عوض شود. - جی. کی. رولينگ، نويسنده مجموعه رمان هاي هری پاتر نويسنده‌ای که به معرفی نياز ندارد و امروزه از ملکه‌ی انگلستان هم ثروتمندتر است. رولينگ در حالی اولين رمان هری پاتر را با ماشين تحرير مي‌نوشت که به تازگي طلاق گرفته بود و چندین بار اقدام به خودکشی کرده بود، آهی در بساط نداشت و مجبور بود فرزندش را به تنهايی بزرگ کند. دوازده ويراستار داستانِ او را رد کردند، تا اينکه يک ويراستار مهربان دست‌نوشته‌ی او را قبول کرد و البته به او توصيه کرد به دنبال کار ديگری باشد؛ چرا که کتاب‌های کودکان، چندان فروش خوبي ندارند! بقيه داستان را که خودتان می دانيد! - والت ديزنی، بنيانگذار ديزنی قبل از آنکه بتواند کسی را براي سرمايه‌گذارس روی پروژه‌ی «دنيای ديزنی» متقاعد کند، ۳۰۲ بار پيشنهادش رد شده بود. شايد باور نکنيد که والت از کار قبلی‌اش، به علّتِ فقدان تخيل کافی اخراج شده بود! او اکنون و برای هميشه، یکی از بزرگترين هنرمندان جهان است. - آلبرت انيشتن، فيزيکدان و برنده جايزه نوبل تا چهار سالگی اصلاً صحبت نمیکرد و از آنجايی که تا هفت سالگی حتی يک کلمه هم نمیخواند، مشکوک به معلوليت ذهنی بود. - استيون اسپيلبرگ، فيلمساز او ميخواست فیلمسازی را ياد بگيرد. بنابراين برای دانشگاه فيلم کاليفرنيای جنوبی درخواست فرستاد و البته رد شد. آنهم دوبار! آيا اين مسئله او را متوقف کرد؟ هرگز. برای يک مدرسه فیلمسازی ديگر درخواست فرستاد و حالا شما می‌توانيد موفقيتش را ببينيد. - گروه بيتلز، گروه پرآوازه موسیقی نامه‌ی ردی که آنها از يک تهيه‌کننده دريافت کردند، به اندازه‌ی خود گروه معروف شد. در آن نامه نوشته شده بود: «بيتلز، آينده‌اي در دنیای موسیقی ندارد.» اما نااميد نشدند تاريخ موسيقي را به دو قسمت تبديل کردند: قبل از بيتلز و بعد از بيتلز! - مايکل جردن، بسکتباليست اسطوره ای در تيمِ بسکتبالِ دبيرستان قبولش نکردند؟ مشکلی نيست. ادامه داد و بعدا بهترين و معروف‌ترين بازيکن بسکتبال همه‌ی اعصار شود. 💟 @asrar_movafaghiyat
برای اینکه حالت عالی باشه، صبح رو با توجه کردن به داشته‌هات شروع کن! 💟 @asrar_movafaghiyat
﷽~ 🔸 مار و زنبور 🔸 روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد. 🐍مار گفت: «انسان‌ها از ترس ظاهر خوفناک من می‌میرند نه به خاطر نیش زدنم.» 🐝اما زنبور قبول نکرد. مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت. آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. 🐍مار رو به زنبور کرد و گفت: «من او را می‌گزم و مخفی می‌شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خود نمایی کن.» مار نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت: «ای زنبور لعنتی» و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد. مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چند روز بهبودی یافت. 👈مدتی بعد که باز چوپان در همان حالت بود، مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. 🐝این بار زنبور نیش می‌زد و مار خودنمایی می‌کرد. این کار را کردند و چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت و به خاطر وحشت از مار دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادی هم استفاده نکرد. چند روز بعد چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد. 👈برخی بیماری‌ها و کارها نیز همین گونه هستند. فقط به خاطر ترس از آنها، افراد نابود می‌شوند یا شکست می‌خورند. 📚 مجموعه شهر حکایات 💟 @asrar_movafaghiyat