می خواهم به اتفاقاتِ خوبِ نیفتاده ، اعتماد کنم
و ایمان داشته باشم که یکی از همین روزها خواهند افتاد
درست لابلای مشغله هایی که از سر و کولِ روزمرگی هایم بالا می روند ،
در دلِ نگرانی هایی که حوالیِ باورهایِ من ، جا خوش کرده اند ،
و در اعماقِ خستگی هایِ مفرط و تکراری ام ...
اتفاقاتِ خوب ، خواهند افتاد
و من دوباره شبیهِ کودکی ام ؛
لبخند خواهم زد ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💟 @asrar_movafaghiyat
گاهی همه چیز را به حال خود رها کن و راه خودت را برو ...
و در گوش روزگار ، بگو ؛
حال من خوب است و تو هرگز حریف حال خوبِ من نخواهی شد !
و بخند ؛
به خوش باوری سایه های بخت برگشته ای که هنوز ؛
جسارت آفتاب را ندیده اند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💟 @asrar_movafaghiyat
بیا دست به آسمان ببریم و کمی دعا کنیم ؛🌸
برای آرزوهایی که داریم
برای حالِ خوبی که آرزو داریم و برای دردهایی که برای کشیدنشان طاقتی نداریم !
بیا دعا کنیم که آسمانِ دل این مردم، میزبان رنگین کمان همدلی شود 🌈
و لب هایشان همیشه بخندد ،
پروانه های اعتماد، روی گلهای دوستی بنشینند
و درختان تحول، جوانه بزنند 🌱
دعا کنیم که آدم ها هر روز مهربان تر شوند ودر مقابل تفاوت های هم، صبور تر...
بیا برای حالِ خوبِ جهانمان کمی دعا کنیم
که خدا آماده است برای شنیدن،
جهان آماده است برای تغییر
و انرژی های خوب ، آماده اند برای معجزه 🌺
#نرگس_صرافیان_طوفان
💟 @asrar_movafaghiyat
کمی زندگی کن. بلند شو بیرون برو و قدری قدم بزن، قدری به شگفتیهای حیات نگاه کن؛ به احساسات آدمهای عاشق و به بازی کودکان و به پیچ و تاب درختها و به نجابت آسمان و به لطافت برگها... کمی روی چمنها دراز بکش و به طرح ظریف ابرها نگاه کن و خیال بباف. کمی جسارت کن و مهربان باش و لبخند بزن به آدمهای در حال عبور. به کسی کمک کن، دست کسی را بگیر، پای حرفهای کسی بنشین و با خوب کردن حال دیگران، خوب شو.
بلند شو و به کسی بگو دوستش داری و حواست به بیقراریهای او هست و احساسِ خوبِ دوستداشته شدن و عزیزِ کسی بودن را به روزمرگیهای تکراریِ کسی تزریق کن و حال کسی را خوب.
بلند شو، برای خودت کمی چای بریز، کنار پنجره بنشین و چایات را بنوش و نفسهای عمیق بکش.
بلند شو، یک کتاب تازه باز کن و شروع کن به خواندن و به دنیای تازهای سفر کن و چیزهای تازهای یاد بگیر.
بلند شو، یک موسیقی خوب بگذار تا هوای خانه تازه شود، چشمهات را ببند و به روزهای خوب و اتفاقات خوب و مقصدهای خوب فکر کن.
بلند شو و سفر برو و با آدمهای تازهای آشنا شو و احساسات تازهای را تجربه کن و مکانها و مسیرهای نادیدهای را ببین و زندگی کن.
مگر چقدر زمان داری که زندگی را برای برش ناچیز و دلگیری از آن به تعویق انداختهای؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
💟 @asrar_movafaghiyat
تمامِ کودکی ام ، احساسِ "جودی ابوت" را داشتم! مدام حس می کردم جایی از جهان ، بابا لنگ درازِ عاشق و مهربانی دارم که یک روزی سر و کله اش پیدا خواهد شد ، از من مراقبت خواهد کرد و غم هایِ کودکانه ام را با یک عروسک و آغوشِ پدرانه ، خواهد شست.
مدام منتظر بودم تا با آمدنِ کسی ، دنیایم همانی شود که دلم می خواهد. کسی که مرا بفهمد و تفاوت هایِ عجیب و غریبِ مرا درک کند .
من نیمی از کودکی ام را با تصوراتِ شیرینِ سرزمین "نارنیا" و "عجایب" ، گذراندم. گاهی آلیس می شدم و به سرزمینِ عجایب می رفتم و دنیایِ کوچکِ رنگی و رویاییِ خودم را می ساختم و گاهی از کمدِ اتاقم به شهرِ ناشناخته ی نارنیا می رفتم ، میان برف ها دراز می کشیدم و با درخت ها ، گوَزن ها و عقاب ها ، حرف می زدم.
همیشه جهانِ خیالیِ خودم را داشتم ، جهانی که مرا از واقعیت ، دور می کرد و به جایی می برد که آرزویِ همیشگی ام بود.
جایی که خلاءِ آرامش و زیباییِ دنیایِ واقعی را برایم پر می کرد، جایی که همه چیز ، ایده آل و آرام و بی دغدغه بود.
در انتظارِ تغییر بودم ، همیشه فکر می کردم آخرش قرار است همه مان تصاویرِ کارتُنیِ رنگی و زیبایی شویم و شاد و بی غم و کودکانه ،کنارِ هم زندگی کنیم، جایی که نه خبری از مرگ باشد ، نه ظلم ، نه بدی و بی انصافی ...
طول کشید تا فهمیدم چنین رویایِ زیبایی ، ممکن نیست ، طول کشید تا فهمیدم دنیا همین است ، یک اجتماعِ نقیضین!
خوبی و بدی ، شادی و غم و تمام تناقضات را در دلش جا داده و چاره ای به جز کنار آمدن و سازگاری نیست.
طول کشید اما پذیرفتم نه سرزمینِ رویاییِ عجایب و نارنیا حقیقت دارد ، نه هیچ بابا لنگ درازی ، هیچ جایِ جهان ، برایِ موفقیت و خوشبختیِ من ، آستین بالا زده!
من بزرگ شده بودم و فهمیده بودم که تنها ناجیِ جهانم ، خودم هستم! خودم هستم که می توانم به آرزوهایِ خیالی ام ، رنگِ واقعیت بپاشم و دنیایِ سیاه و سفید و تکراری ام را رنگی کنم.
خودم هستم که باید با سختی و تناقضاتِ دنیا بجنگم و بهترین ها را برایِ خودم بسازم. فهمیدم این درد و سختی ها مرا نمی کُشد اما جسور تر می کند، من نخواهم شکست اما محکم تر خواهم شد!
به حرمتِ آرزوهای کودکی ام ، قوی بودن را یاد گرفتم و به خودم قول دادم پناهِ خودم باشم و چشم انتظارِ هیچ دستی نمانم.
به گوشِ دنیا برسانید که من هرگز تسلیم نخواهم شد! من همان کودکِ خیال باف و بلند پروازِ سالهایِ دورم ، اما قوی تر ، اما جسور تر ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💟 @asrar_movafaghiyat