〽️اصلا دلیل اینکه خانم تو خونه مسئولیت بالایی مثل مادری و همسری رو داره نشون دهنده قدرت روحی بالای او هست✅
〽️و به خاطر همین خدا از او بیشتر خواسته، وقتی به شخصی وظایف بیشتری میدن باید خوشحال باشه چون یه چیزی در وجودش بوده که ازش بیشتر خواسته شده
🌴🌹🌴🌹🌴🌹
🔺نباید بگه چرا تبعیض قائل شدین, چرا مساوی نیستیم
مساوی چیه آخه, تو بهتری
🔺الان به یکی بگن تو باید خمس بدی ،چون دارایی بیشتری داری و به یک نفر بگن چون نداری، نمیخواد خمس بدی
شخص اول باید شروع کنه خودشو زدن وبگه ای وای چرا تبعیض شده، اتفاقا خودشو میگیره و میگه الحمدلله وضعم خوبه باید خمس بدم😊
🔅خیلی از توصیه ها و روایات و آیات رو که شنیدید جامعه غربی به هیچ وجه تحمل نمیکنه، البته دلیلش اینه که شعورش به تحلیل این مسائل نمیرسه
🔅فقط میگه زن و مرد مساوی هستن
کجا مساوی هستن
اگه مساوی هستن چرا نميذاريد با هم مسابقه بدن تو خیلی از رشته های ورزشی
میگن خب زن ضعیف تره درست نیست، پس خودشونم قبول دارند مساوی نيستند☺️
🌀از خیلی از جهات روحی هم مساوی نیستن و چون قدرت زن بیشتره دیرتر هم زمین میخوره👌
🌀تا خانم قبول نکنه قدرت روحی بیشتری نسبت به مرد داره از تو اون خونه بچه ولایت مدار بیرون نمياد
✅👌✅👌✅
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
استاد پناهیان14_panahian_hefazat.az_etelaat_(www.rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
3.31M
⭕️ تصمیم های خودتون رو افشا نکنید
خصوصا خانم ها!
استاد پناهیان
🌺 @IslamLifeStyles
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
چادر سفید 🌹
فایزه در اتاق نشسته بود و بازی می کرد.
چادر سفید گل گلی را که مادرش برایش دوخته بود، سر کرده بود.
عروسکش را بغل کرد.
دستی بر روی موهای عروسک کشید.
با خودش گفت:"کاش مامان برای عروسکم چادر می دوخت." یادِ دستمالِ سفیدش افتاد.
عروسک را زمین گذاشت و به اطراف نگاه کرد. درِ کشوی لباس را باز کرد.
هر چه گشت، دستمالش نبود.
باید پیدایش می کرد.
کشوی بعدی را هم گشت. ولی نبود.
یادش آمد که دفعه قبل که بازی می کرده، آن را روی تخت گذاشته.
آنجا راهم نگاه کرد ولی نبود.
به طرفِ قفسه کتاب رفت.
وای، کتاب ها نامرتب بودند.
لابه لای کتاب ها را نگاه کرد.
چقدر کاغذِ باطله و دفتر های پرشده.
باید انجا را مرتب می کرد.
کیسه نایلونی را برداشت و تمامِ دفترهای باطله و کاغذهای مچاله شده را داخلش انداخت. کتاب ها را مرتب کنارِ هم چید.
چقدر کتابخانه، مرتب و زیبا شد.
خسته شده بود. کنارِ عروسکش نشست.
بالش را برداشت و سرش را روی آن گذاشت.
چشمش به زیر تخت افتاد و دستمالش را آنجا دید.
با خوشحالی دستمال را برداشت و روی سرِ عروسکش انداخت.
مادرش به اتاق آمد.
وقتی کیسه کاغذهای باطله را دید.
لبخند زد و گفت:" آفرین دخترم چه فکر خوبی کردی. می خواستم بیام و خودم کتاب های درسی سالِ گذشته و دفتر های باطله را جمع کنم. چون از مدرسه بهم پیام دادند تا این ها را ببریم و تحویل بدیم. تا دوباره ازشون استفاده بشه."
بعد فایزه را بغل کرد وبوسید.
فایزه عروسکش را بالا گرفت و گفت:"تازه برای عروسکم هم چادر درست کردم."
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
یارب
چو باشد خاطرت در یادم ای دوست
نگیرد این دلم رنگ غم ای دوست
کزان عشقی که افکندی به جانم
بسوزد تا ابد این جانم ای دوست
اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
شبتون بهشت
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#حدیث_محرم
امام صادق (ع) فرمودند:
اگر یكى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسین علیه السلام را زیارت نكند حقى از حقوق رسول خدا (ص) را ترك كرده است؛ چرا كه حق حسین (ع) فریضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون