eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸خیلی از دعواها به خدا الکیه ،مرد دعوا میکنه چون غرورشو حفظ نکردی و 🔸زن دعوا میکنه چون دلشو رعایت نکردی. اون اصل طلاییه که میخوام بگم اینه✨ 🔸آقایون باید مواظب باشن تو طول زندگی دل خانومشون رو نشکنن 🔸خانم ها باید مراقب باشن تو طول زندگی غرور آقاشون رو نشکنن
🔹چیزی که برای مرد مهمه غرورشه غرورشو پیش بچه هات نشکون بچه هات برات مهم باشن 🔹آقایون مواظب دل خانم ها باشید نذارید دلشون بشکنه البته نه اینکه آقایون اصلا دل ندارن یا خانم ها اصلا غرور ندارن 💠اولویت آقا غرورشه 💠اولویت خانم دلشه
♦️بچه ای متعادل میشه که تو اون خونه پدر دل مادر رو نشکونه و به بچه ام بگه حواست باشه دل مادرتو نشکوني❤️ ♦️و مادر هم غرور پدرشو حفظ کنه و به بچم یاد بده در هر حالتی باید احترام پدرتو حفظ کنی👌 در غیر این صورت اگه حتی همه شرایط خونه عالی باشه اون بچه متعادل نميشه⚠️
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌹
نهال ولایت جلسه هشتم استاد پناهیان 🌹👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از علیرضا پناهیان
بهتر_نیست_هزینۀ_زیارت_را_خرج_فقرا.pdf
حجم: 506.2K
📌 بهتر نیست هزینۀ زیارت امام حسین(ع) را خرج فقرا کنیم؟ 🔻۵ پاسخ عقلی و نقلی به پرسشی فراگیر ➕فتوای امام خمینی 🔸کاری از گروه پژوهشی بیان معنوی @Panahian_ir
داستان کودکانه😍🌹 برای کوچولو های نازنین👶🌺 ومامان های مهربون ☺️🌸
جامدادی عروسکی🌹 عطیه صبح زود از خواب بیدارشد با خوشحالی به ساعت نگاه کرد😊 قرار بود با مادرش برای خرید به بازار بروند. سریع صبحانه خوردو آماده شد. چند وقتِ پیش زهره دوستش یک جامدادی زیبا باطرحِ عروسکی خریده بود 💃 حالا عطیه هم دوست داشت تا یکی شبیه آن بخرد. از وقتی مامان گفته بود می خواهیم به خرید برویم، عطیه فقط به آن جامدادی فکر می کرد. وقتی به بازار رسیدند ، اول به سمتِ مغازه کیف فروشی رفتند وعطیه یک کیفِ قشنگ خرید بعد به مغازه کفش فروشی رفتند. یک جفت کفش راحتی وزیبا خریدند😍 لوازم تحریر هم خریدند. وقتی می خواستند برگردند عطیه گفت _مامان جان من جامدادی هم می خوام مادر نگاهی به دخترش کردو گفت _عزیزم جامدادی ات سالم وخوبه امسال هم می تونی از همون استفاده کنی😊 _ولی من یه جا مدادی مثل جامدادی زهره می خوام. اون خیلی خوشگله. _نه عزیزم هرچیزی که نیاز داشتی برات خریدم. هر وقت لازم بود میایم برات می خریم. ولی عطیه اصرار می کرد که من می خواهم. کم کم شروع کرد به گریه کردن ولی مادر برایش نخرید. به ایستگاه اتوبوس رسیدند وعطیه همچنان اصرار می کرد. مادرش را کلافه کرده بود. مامان روی نیمکت منتظر اتوبوس نشست. عطیه همچنان بهانه می گرفت. ناگهان نگاهش به پسرکی افتاد که روی زمین نشسته بود ویک ترازو جلویش بود منتظر بود تا کسی خودش را با آن ترازو وزن کند و پسرک پولِ ناچیزی بگیرد. عطیه نگاهی به لباس، سرو وضع پسرک کرد. لباسهای کثیف و پاره، دمپایی های پلاستیکیه پاره. عطیه دست از گریه کردن برداشت وپیشِ خودش گفت _یعنی این پسر پولِ خریدِ لباس وکفش ندارد 🤔⁉️ چطوری بااین لباسها زندگی می کند. حتما نمی تواند به مدرسه هم برود. که کتابِ فارسی سوم دبستان را در کنارِ پسر دید. وای این پسر چقدر بدبخت است😩 که مادرش صدا زد عطیه اتوبوس آمد وعطیه گفت: _مامان جان! اگه می شه چند دفتر ومدادی را که اضافه خریدیم به این پسر بدهیم❓ مادرش با لبخند گفت: _بله عزیزم اینها را برای تو خریدم اگر دوست داری می توانی به او بدهی 😊👌 عطیه با خوشحالی چند عدد دفتر ومدادش را به آن پسر داد. تمامِ راه تا خانه عطیه ساکت بود وخوشحال از کاری که انجام داده😊 وقتی به خانه رسیدند، مدادهایش را در جامدادی که داشت گذاشت. با لذت به آن نگاه کرد ودرکیفش گذاشت. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 چون وعده دیدار شود یار نیاید پائیز وزمستان و بهارم به چه اید تاکِی زِ فِراقش بتوان اشک فشانم از او خبری نیست؛ دِگر اشک نیاید اللهم عجل لولیک الفرج 🌸 شبتون آرام دلتون خوش التماس دعا 🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون