#داستان_کودکانه
نذری 🌹
اسکناس ها را یکی یکی از قلکش بیرون آورد.
با دقت آنها را باز کرد و روی هم گذاشت.
با ذوق و شوق آنها را شمرد.
خیلی بیشتر از آنچه فکر می کرد بودند.
با خوشحالی آنها را برداشت و به آشپزخانه رفت.
مادرش را صدا زدو گفت:
_مامان جان ببینین چقدر پول دارم.
مادرش خم شد. دستهای کوچکِ امین را در دست گرفت و بوسه ای به گونه اش زد و گفت:
_آفرین پسرم. این نتیجه پس انداز کردنه. حالا می خوای باهاشون چه کار کنی؟
چشمانِ امین از خوشحالی برق می زد.
زدو گفت:
_باهم بریم بیرون من می خوام اسباب بازی بخرم.
مادرش گفت:
_صبر کن فردا می ریم جمکران؛ می تونی آنجا خرید کنی.
امین منتظر فردا بود.
صبح زود به طرف جمکران حرکت کردند.
امین مرتب اسکناس هایش را از جیبش بیرون می آورد و می شمرد.
با خودش فکر می کرد که چه بخرد؟
وقتی رسیدند. اول برای نماز به مسجد جمکران رفتند.
بعد به بازار رفتند.
امین مغازه های اسباب بازی فروشی را نگاه می کرد. صدایِ سرود به گوشش رسید.
به طرفِ صدا رفت و با پدر و مادرش وارد فروشگاه کتاب شدند.
سرود قشنگی در باره امام زمان پخش می شد.
امین به پدرش گفت:
_بابا جان من می خوام سی دی وکتاب بخرم.
پدر ش لبخند زد و گفت:
_آفرین خوبه.
یک دفعه امین فکری کرد.
یادِ همکلاسی هایش افتاد.
آنها باید برای نیمه شعبان سرود تمرین می کردند.
اسکناس هایش را بیرون آورد. به آنها نگاه کرد. با خودش گفت:"اگر سی دی بخرم؛ پس اسباب بازی چی؟"
از فروشگاه کتاب بیرون آمد. نگاهی به اسباب بازی ها کرد. دلش می خواست همه را بخرد.
مادرش اورا صدا زد وگفت:
_پسرم تو یه عالمه اسباب بازی داری.
نیمه شعبان نزدیکه. من هر سال نذری شربت درست می کنم. تو هم می تونی نذری برای دوستانت سی دی وکتاب بخری.
تازه بچه ها با این کار تو امام زمان را بهتر می شناسند.
امین لبخند زد. به فروشگاه برگشت و تمام اسکناس هایش را داد و سی دی و کتاب خرید.
در راه برگشت؛ امین خیلی خوشحال بود. تا خانه ِکتابش را خواند.
(فرجام.پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
چو عشقت از ازل با من سرشتند
برایم هر چه از خوبی نوشتند
اگر تلخ است کامم ازمن است عیب
نه از تقدیر و هر آنچه سرشتند
اللهم عجل لولیک الفرج🌹
شبتون بهشت
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#سلام_امام_زمانم
سرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا؟ این دل بیمار کجا؟
کاش در نافلهات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا؟ عبد گنه کار کجا؟
فرج مولا صلواتـــــــ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
📖 فصل دوم 💎 آشنایی با دو مفهومِ مهم 🌺💖💍🌷
ریپلی به جلسه قبل 👆👆🌹
#از_خانه_تا_خدا....
#درس هفتم
👇
💎 "خصوصیت تمایلاتِ عقلانی و نفسانی"
⭕️ تمایلاتِ نفسانی، تمایلاتی هستن که لذّتِ سطحی و آشکار و البته پر از ضرر دارن⚡️
♦️ یکی از تمایلاتِ سطحی که لذّتِ کوتاه اما پر از ضرر داره👇
کشیدن سیگار هست.🚬
🔺🔻🔺
🎴کسی که سیگار میکشه میدونه سیگار براش ضرر داره امّا نمیتونه دست از "لذّتِ سطحی و ابتدایی سیگار" بکشه
❌ میگه فعلاً این لذت رو ببرم تا بعد ببینم چی میشه!
🔹خیلی هم ناراحت میشه از این کار امّا بازم قدرت نه گفتن رو نداره...😓🚬
⛔️💢⛔️