فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 راهی برای نرم کردن اخلاق آقایان
🔻این کلیپ را خانم ها ببینند!
🍃❤️
🔴🔴🔴 #فوری 🔴🔴🔴
هشدار به تمام رسانه های انقلابی و مردمی دلسوز کشور
امروز و امشب باید تمام پتانسیل بیاد پای کار
آقایون از طریق #FATF برای کشور خواب دیدند.
فردا CFT# در کمیسون مربوطه مورد بررسی قرار میگیره و اگر کمیسیون مربوطه نتیجه بگیره که لایحه برای رای گیری به صحن مجمع تشخیص مصلحت نظام بیاد، بخاطر 2 دلیل ممکن هست که برجامی دیگه شکل بگیره 👇
1. 14 نفر #موافق قطعی تصویب هستند، 12 نفر مذبذب هستند(تردید دارند) و 22نفر #مخالف قطعی تصویب
شنیده شده که از جمله 12 نفر، محمدباقر.ق، محمود.ا.ن، ح.عادل، صادق.آ.ل، مرتضی.ن، علی.آ.م، ابولحسن.ف.آ و ... هستند
2. در دستور جلسه اعلامی صحن اصلی فردا باتوجه به اینکه در دستور جلسه کمیسیون مربوطه آمده شده که اگر نتیجه گرفته شود که لایحه به صحن علنی بیاد برای رایگیری، چیزی ذکر نشده
لذا از 22 نفر متاسفانه با خیر شدیم که 5نفر(غیر ساکن در تهران) به این دلیل که موضوع سیاسی نیست برای جلسه نمیان
که باید رفقای استان قم و استان های دیگه از اعضای قمی و دیگر استانها در مجمع بخوان که فردا #حتما_باشند.(احتیاط شرط عقله)
3. اعضای موافق و لابی های خاصی به شدت فعال شدند و با نامه نگاری به دفتر رهبری و برخی افراد و ارائه تحلیل های غلط و البته با ادبیات تهدیدی(تهدید میکنند که اگر نشود ارز و بورس و... به هم میریزه تا نهادها و.. رو دچار اشتباه محاسباتی کنند) به دنبال فشار و تغییر نظر و... هستند. که البته این اقدامات با هدف بهره برداری از جوسازی عمومی برای تغییر محاسبات مردم در انتخابات است.
لذا امروز و امشب با تمام توان به یاری مخالفین در مجمع بشتابیم که فردا دیر است.
و ان شاء الله که در کمیسیون مربوط نتیجه بر عدم رای گیری در صحن بشه
اما عقل حکم میکنه که نذاریم اتفاق بیفته.
بسم الله
🔹هشتگ ها
#FATF
#پروژه_انتخاباتی
#نه_به_FATF
✅ با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
ماشین زرد🌹
با صدای دندون قروچه امیرعلی، مادر از خواب پرید.
کنارِ او رفت. با تعجب دید که پیشانی اش عرق کرده و دندان هایش را به هم می سابد.
آرام او را صدا زد. امیر علی پلک هایش را باز کرد. به مادر نگاه کرد و گفت:
_مرحله ی آخرم. بذار بازی کنم.
مادر با نگرانی به آشپزخانه رفت و برایش آب آورد. اورا بلند کرد. بدنش داغ بود. کمی که آب خورد، دوباره دراز کشید و گفت:
_اون ماشین زرده منم. بذار برنده بشم.
پدر بیدار شد و گفت:
_چی شده؟حالش خوب نیست. زود حاضر شو ببریمش درمانگاه.
مادر گفت:
_صبر کن اول پا شویه اش کنم و براش دمنوش درست کنم. اگر بهتر نشد بریم درمانگاه.
پدر کنارِ او نشست و دستمالی نمدار را روی پیشانی اش گذاشت.
امیر علی مرتب حرف می زد.
_همه اش تقصیره این ماشینِ قرمزه. برو کنار. الان لِهِت می کنم.
مادر دمنوش را آورد. پاهایش را پا شویه کرد و دمنوش را آرام آرام به او داد.
امیر علی خوابید.
پدر و مادر کنارش نشستند.
چند ساعت بعد بیدار شد. دیگر تب نداشت. حالش خوب شده بود. ولی چشمانش قرمز بود.
مادر نگاهی به او کرد و گفت:
_از امروز دیگه با تبلت بازی نمی کنی.
به فکر بازی های دیگر باش.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته🌹
من مست میِ ناب تو هستم
مدهوشم ودر خوابِ تو هستم
تا هست مرا یاد ِتو شیرین
فرهادم و بی تابِ تو هستم
چون می شود ای یگانه معبود؟
جان را دهم که خرابِ تو هستم
(فرجام پور)
اللهم عجل لولیک الفرج🌺
شبتون بهشت🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالیُ بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام صبح بخیر🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰✦🦋✦⊱━═━╮
#حدیث_نور
✨ حضرت زینب سلاماللهعلیها فرمودند:
ما وسیله ارتباط خدا با مخلوقهاى او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکىها، ما راهنماهاى روشن خداییم و وارث پیامبران اوهستیم.✨
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
ای شیعه به اقتدار زینب صلوات
هر روز به روزگار زینب صلوات
با اوست که دل در انتظار مهدیست
بفرست به افتخار زینب صلوات
#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_مبارک_حضرت_زینب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
مداحی آنلاین - بصیرت حضرت زینب کبری - حجت الاسلام رفیعی.mp3
4M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب_کبری(س)
♨️بصیرت حضرت زینب(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
مداحی آنلاین - سَر زده باز دِلم تا حَرَمت پر زده - نریمانی.mp3
3.69M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب_کبری(س)
سر زده باز دلم تا حرمت پر زده
به سیم آخر زده
🎤 #سید_رضا_نریمانی
درمان #رفلاکس_نوزادان
👈با اصلاح وضع مادر می توان رفلاکس نوزادان را بر طرف کرد !
مــــادر نــــوزاد باید از خــــوردن
غذاهای سرد و مرطوب یا بلغمزا
مثـــل : ماســــت ، دوغ، کاهــــو،
خیـــــار و کــــدو پرهیزبکنه 😊
☺️خوردن عرق نعنا هم مفیده
ماساژ ملایم شکم نوزاد با روغن بابونه هم مفیده
🌺🌺🌺🌺
💠فواید #ماساژنوزادان :
👈خواب بهتر
👈بهبود اشتها
👈افزایش وزن
👈تقویت عضلات
👈پیشگیری از یبوست
👈کاهش بد خلقی نوزاد
👈ارتباط بهتر مادر با نوزاد
👈تقـویت سیستم ایمـنی بدن
🌺🌺🌺
فوايد #قنداق_كردن_نوزاد 😍😘
قنداق كردن درفصل سرد سال يكى از بهترين پوشش ها برای نوزاد است که اثر خوبی نیز درهضم رفع نفخ ودل درد دارد
#درست_انتخاب_کنیم قنداق یا پوشک
🌺🌺🌺
بفرمایید شکلات عسلی 😁😍😍😍
☝️👇 #خواص_طبی_قنداق 😁
🔹 قنداق باعث میشود نوزاد احساس امنیت بیشتری کند
😊چون در فضایی شبیه به رحم مادر قرار میگیرد
🔸قنداق از دست و پا زدن بیدلیل نوزاد جلوگیری کرده😘 و از اینکه نوزاد به صورت خود آسیب برساند، ممانعت میکند
🔹همچنین کمک میکند تا نوزاد به یکباره از خواب نپرد
🔸نوزاد قنداقی در آغوش کشیدنش راحت میشود 😁
🌺🌺🌺🌺
#قنداق_بهتر_است_یا_پوشک
⁉️ اگر کودک را قنداق کنند باعث انحراف در مفاصل می شود یا اگر پوشک کنند⁉️
♻️آیا می دانید قنداق باعث خونرسانی بهتر به مغز کودک می شود، همچنین نوزادانی که قنداق می شوند رشد طولی آنها نسبت به عرض تقدم دارد⁉️
🔸 قنداق کردن نوزادان تا ۴۰ – ۵۰ روزگی به روشی که در قدیم این کار را می کردند، توصیه می گردد؛ زیرا با توجه به اینکه نوزادان دارای اندام و مفاصل بسیار ظریف هستند، قندان، نوزادان را از ضربات احتمالی حفظ می کند و در هنگام بغل گرفتن و حمل نیز او را محافظت می کند، دمای بدن نوزاد را ثابت نگه می دارد و به رشد طبیعی اعضاء و اندام کودک کمک می کند.
✅ در قنداق کردن نوزادان موارد ذیل توصیه می شود:
👈 صورت و پیشانی باز باشد.
👈 ریسمان اندکی پهن و عریض باشد و زیاد تنگ نمی پیچند.
👈 روزی ۲ تا ۳ بار و شب ها یکبار باز و بسته شوند.
👈 بهترین حالت باز کردن نوزاد هر ۳۳ ساعت یکبار و حدود یک ساعت آزاد بودن وی است.
👈 شکم دختران ملایم تر بسته شود
#بصیرت داشته باشیم #فتنه دشمن فقط برای ماست و خودش داره تمام راهکارای قدیمی ما رو پیش میگیره چون به فوایدش آگاهی پیدا کرده .
🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 یک پیشنهاد عجیب!
👈🏻 با خدا درباره جهنم گفتگو کنیم ..
#تصویری
@Panahian_ir
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
وروجک 🌹
صدای قهقه وروجک بلند شد.
هادی و هدی، چشم هایشان را باز کردند.
هدی گفت:"باز این وروجک بلند شد. دیگه نمی ذاره ما بخوابیم."
هادی گفت:"من می دونم چه کار کنم. که اذیت نکنه. وقتی بابا داشت درستش می کرد، دیدم فنرهای پاش رو چه جوری چسبوند. الان می گیرمش. پاهای فنریش رو به تخت می بندم."
بعد از جا بلند شد. دنبال وروجک کرد.
وروجک روی پاهای فنریش پرید. روی تختِ هادی افتاد.
هادی خندید و گفت:" دیگه گیر افتادی."
بعد وروجک را لای ملافه پیچید.
به هدی نگاه کرد و گفت:" الان محکم می بندمش تا راحت بخوابیم."
وروجک التماس کرد": منو نبند. قول می دم، اذیت نکنم."
هدی گفت:"گناه داره. ولش کن."
هادی وروجک را رها کرد. او دوباره، بالا وپایین پرید. این بار؛ دوتایی دنبالش کردند.
وروجک بالای کمد پرید. برای آن ها شکلک در آورد.هادی هم ادای او را در آورد.
هدی با اخم به هادی نگاه کرد. هادی گفت:"چه کار کنم؛ اون داره شکلک در میاره."
هدی چیزی نگفت. جلو رفت تا وروجک را بگیرد. ولی دستش به بالای کمد نمی رسید.هادی چارپایه گوچکی را آورد. هدی لبخند زد و تشکر کرد.
هدی روی چارپایه رفت. دستش را به طرف وروجک دراز کرد. اما وروجک از بالای کمد، به روی تخت پرید.
هدی خواست اورا در هوا بگیرد. چارپایه از زیر پایش در رفت. روی زمین افتاد.
هادی فریاد زد. هدی گریه کرد.
وروجک ناراحت گوشه ای نشست.
مادر وارد اتاق شد.
هدی را بلند کرد و روی تخت گذاشت.
هادی گفت:"همه اش تقصیره وروجکه."
هادی وروجک را برداشت و تکان داد.
اما او تکان نخورد. هادی برایش شکلک در آورد. مادر با اخم به او نگاه کرد.
از اتاق بیرون رفت. وورجک گفت:" منو ببخشید. تقصیره من بود." هدی هنوز ناله می کرد و پایش را چسبیده بود.
هادی گفت:" اگر تو اذیت نمی کردی این جوری نمی شد."
وروجک سرش را پایین انداخت.
مادر با لیوانی شربت وارد شد. آن را به دست هدی داد.
وروجک را از هادی گرفت و توی قفسه عروسک ها گذاشت.
هدی شربتش را خورد و آرام خوابید.
مادر چراغ را خاموش کرد وبیرون رفت.
وروجک دیگر تکان نخورد.
(فرجام پور)
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون