هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ما در منطقه پیروزیم...
ما بازی رو سه هیچ بردیم!!!😊
🌹تموم شد و رفت.... دیگه به عقب بر نمیگردیم...
استاد پناهیان
🌷 @IslamLifeStyles
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
123.mp3
زمان:
حجم:
1.92M
💥🌺💥🌺💥
بوی گلِ سوسن و یاسمن آید/ عطر بهاران کنون از وطن آید....
رهبر محبوب خلق از سفر آمد...😊❤️
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
recording-20200201-120858.mp3
زمان:
حجم:
1.25M
✅ هر اتفاقی در عالم بیفته قطعا طبق دستگاه امتحان الهی خواهد بود
🔷در انتخابات ها هر کسی بیاد سر کار بازهم باعث رشد ما خواهد بود، استرس نگیریم...
#امتحانات_الهی
#انتشار_عمومی
🌷 @IslamLifeStyles
هدایت شده از علیرضا پناهیان
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 یک گفتگوی متفاوت در جلسه خواستگاری
🔻 از کجا بفهمیم آقاپسر اهل عشق و وفا است یا اهل هوس؟
#تصویری #روابط_زوجین
@Panahian_ir
#داستانِ_کودکانه
🌹شیرین ترین عسل 🌹
در یک دشتِ زیبا وپر گل که چند درخت پیر هم در آن بود.
زنبورهای عسل برروی یکی از درخت ها؛ #کندوی عسل بزرگی ساخته بودند و باهم به ساختنِ عسل های خوشمزه مشغول بودند.
یک روز یکی از زنبورها به نام وِزوِزی؛ گفت :
_مزه عسل های ما تکراری شده . بهتره عسلی خوشمزه تر درست کنیم.
ولی زنبورهای دیگر قبول نکردندو گفتند:
_طعم عسل همین است و بس.
وِزوِزی در دشت به پرواز در آمد.
ودنبال گل های جدید می گشت. رفت ورفت ورفت تا
چشمش به گل نسترنِ زیبایی افتاد.
با خوشحالی به سمتِ گل رفت. اما تا خواست روی آن بنشیند. صدایی شنید:
_از اینجا برو زنبور مزاحم.
با تعجب به اطراف نگاه کرد که دید بلبلی به روی شاخه گل نسترن نشسته .
وِزوِزی گفت:
_من فقط می خواهم شهدش را بنوشم با کسی کاری ندارم.
بلبل مغرور گفت:
_این گلِ زیبا برای من است. کسی حق ندارد به آن نزدیک شود. زود از اینجا برو.
وِزوِزی با ناراحتی از آنجا دور شد.
ودنبالِ یک گلِ دیگر می گشت که غوزه پنبه را دید و به سمتش رفت. کمی آن را بویید ولی بوی خوبی نداشت. می خواست برود. که صدایی شنید:
_زنبور کوچولو بیا به ما کمک کن.
به دنبال صدا گشت که دید مورچه های قرمز؛ می خواهند پنبه دانه ای را به لانه ببرند ولی زورشان نمی رسد.
وِزوِزی با اینکه خیلی کار داشت وباید تمامِ دشت را می گشت؛ به کمکِ مورچه ها رفت و پنبه دانه را برایشان تا لانه برد.
مورچه های قرمز از اوتشکر کردندو پرسیدند :
_تو هم کاری داری که ما کمکت کنیم؟
وِزوِزی گفت:
_ شما نمی توانید به من کمک کنید . چون من دارم دنبال زیباترین وخوشبو ترین گل می گردم تا خوشمزه ترین عسل را بسازم.
یکی از مورچه ها گفت:
_خب من می دانم . که زیباترین وخوشبو ترین گل کجاست.
بعد همراه زنبور راه افتاد واو را به کنارِ
دشت برد. لابه لای گل ها گلی زیبا و خوشبو بود .
وِزوِزی خوشحال شد.از شهد گل نوشید وبه لانه برد و توانست شیرین ترین و خوشمزه ترین عسل را بسازد.
و متوجه شد که کمک کردنِ به دیگران؛ می تواند به نفع خودِ شخص هم باشد .
وقتی زنبورها از عسل جدید خوردند.
سعی کردند از آن به بعد از آن گل زیبا برای ساختنِ عسل استفاده کنند .
(فرجام.پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته🌹
"یا علی گفتیم و عشق آغاز شد "
صد در رحمت به رویم باز شد
عشق مولا در دلم غوغا کند
این دل غمدیده را احیا کند 🌹
(فرجام پور)
اللهم عجل لولیک الفرج به حق علی 🌹
شبتون بهشت
در پناه خدا
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون