eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮ ✨امام حسن (ع) فرمودند: اگر مردم سخن خدا و پيامبرش را مى‏‌شنيدند، آسمان بارانش را و زمين بركتش را به آنان مى‏‌بخشيد و هرگز در اين امّت، اختلاف و زدوخورد پيش نمى‏‌آمد و همه از نعمت سر سبز دنيا تا روز قيامت، برخوردار مى‏‌شدند.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
دل تنگ یک نفر که باشی، هرقدر هم که بخواهی، نمی توانی دلتنگیت را پنهان کنی، فایده ندارد، تو دلت تنگ است، دلت برای همان یک نفر تنگ است! تا نیاید، تا نباشد، هیچ چیز درست نمی شود ... کاش می آمد و از این دلتنگی نجاتمان می داد😔 ‌السلام علیک یا ابا صالح 🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 بیاکه بی تو ترک خورده است ایمانم بدون حس حضورت خراب و ویرانم متاسفم که تو پاسوز ما شدی آقا ز غربت تو اسیر عذاب وجدانم http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
امروز روز است روز شروعی دوباره...✌️ تنفسی تازه برای ایران .... با مسئولینی شجاع و مقتدر و ولایی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🔰تنهامسیرآرامش....👇 پیشگام در انتخاب کاندیدای انقلابی ومردمی http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 سکوت یه رفاقت شیرینی باخدامیاره سکوت کن رفیق. "سکوت انس با حق " سکوت باعث میشود که سرائر وجودی شخص قيام کند، سکوت، چشم و گوش بستن است در متن ذات فرو رفتن و با حقيقت حق انس گرفتن است. 🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✍اجازه نده دنیا ۵ چیز را از تو بگیرد: ❶ لحظہ پاڪ بودنت باخدا. ❷ نیڪے بہ والدین. ❸ محبت بہ خانواده‌ات. ❹ احسان ونیڪے بہ اطرافیانت. ❺ اخلاص در ڪردارت. 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
تغییر نگاه به زندگی باید از ذهن شروع شود یادمان باشد ، سنگ ها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند نه قرار و مداری با پاهای سالم! پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم … هر سقوطی پایان کار نیست … باران را ببین، سقوط باران قشنگ ترین "آغاز" است ... 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
💢عارف کامل شیخ حسنعلی نخودکی(ره) بدانید که مدار و معیار امر و طریقه ما بر سه چیز است؛ شب زنده‌‌داری، لقمه حلال و توجه به نماز، به ویژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن. 🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
‍ 🍁 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) : 🌺 مادر باید از شما راضی باشد.اگر میخواهید بهشتی شوید، مادر باید از شما راضی باشد. مادر از پدر مهم تر است. ☘️ در روایت آمده کسی از رسول خدا ص پرسید : «من به چه کسی خوبی کنم؟» 💐 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : 🌾 مجددا پرسید ، فرمودند : . بار چهارم در جواب فرمودند : .سه مرتبه فرمودند مادر و یک مرتبه فرمودند پدر. 🌷 چون مادر رقیق القلب است. اگر انسان مقداری به حرف مادر نرود، دلش میگیرد. اما پدر اینطور نیست، لذا مادر را سه مرتبه سفارش کردند و پدر را یک مرتبه. هر شب یک سوره ی قرآن برای پدر و مادرتان بخوانید و یادشان کنید و بر این کار مقید باشید. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🚫 فوری! وزیر بهداشت: ویروس قم کرونا نبوده، آنفولانزای نوع B بوده....! ⭕️ و رسانه هایی که تمام تلاششان را برای ترساندن مردم کردند.....
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃🌹🍃🌹 سلام دوستان، وقتتون بخیر ایام به کام 🌺 به شما ملت غیور و ولایتمند تبریک عرض می کنم، بابت این همت والا ، 💥احسنت به شما امروز به دشمن ثابت شد که ما ملت آزاده ایم🌺 ملت ما در مکتب حسینی درس آموخته💪 و آزادگی در خون ماست 💥 زنده و پاینده باشی هموطن 💐 زمستان را شکوفه باران کردی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 ... چـرا غم میخوری از بهر مُردن مـگـر آنـهـا کـه غـم خـوردنـد نَـمُـردنـد بـرو از کـنج قـبرستان گـذر کُن ببین آنان که مُردن با خود چه بُردند ✨ اللّه متعال میفرماید: «هرکس مزه مرگ را می‌چشد» (آل عمران/185) رسول اللّه (ص) مــی فرمایـند: ✨«سه چیز، مرده را همراهی می کند: خانواده،مال و عمل او. دوتا از این ها باز می گردند و یکی با او می ماند؛خانواده و مالش بر می گردند و عملش با او می ماند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✅مهمترین یاری ما به امام زمان چيست؟ ✍حضرت امام حسین علیه السلام درمورد امام زمان ارواحنافداه فرمودند: «لو ادرکته لخدمته ایام حیاتی»، اگر زمانش را درک می‌کردم تمام عمر خدمت‌گذارش می‌شدم. حالا این توفیق نصیبمان شده و زمان حضرت ولی‌عصر ارواحنافداه که جانم و پدر و مادرم به فدایشان باد را درک کرده‌ایم، همت کنیم و با عزمی جدی‌تر از قبل برای یاریش به پاخیزیم، و این را بدانید: «یاری کردن حضرت، قدم برداشتن در جهت اهداف و مقاصد ایشان می‌باشد و مهمترین یاری ما در مرحله اول، خودسازی و تکمیل تزکیه نفسمان می‌باشد و در این صورت است که معنی و نصرتی معدة لکم و مودتی خالصة لکم را در زیارت آل‌یاسین صادقانه به حضرت عرض می‌کنیم.» 📚حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 💠چه خدای مهربونی داریم💠 ✍ اگه میخوای ببینی خدا چقدر مهربون هست این روایت رو بخون. اونوقت خودت خجالت میکشی در برابر چنین خدایی گناه کنی: أميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ فرمود: در روز قيامت‌، بنده‌ را در پيشگاه‌ خداوند نگه می‌دارند؛ خداوند ميفرمايد: اي‌ فرشتگان‌! بين‌ نعمت‌هائي‌ كه‌ من‌ به‌ او عنايت‌ كرده‌ام‌ و بين‌ عمل‌ او مقايسه‌ كنيد! چون‌ مقايسه‌ ميكنند، نعمت‌هاي‌ خدا بر اعمال بنده‌ فزونی می‌یابد و آنها را در خود فرا ميگيرد. خداوند خطاب‌ ميكند: تمام‌ نعمت‌هاي‌ خود را كه‌ به‌ او داده‌ام‌، به‌ او ببخشيد و پس‌ از آن‌ بين‌ اعمال‌ خير و اعمال‌ شرّ او مقايسه‌ نمائيد! پس‌ اگر هر دو عمل‌، با هم‌ مساوي‌ بودند، خداوند به‌ سبب‌ اعمال‌ خير، اعمال‌ شرّ او را از بين‌ ميبرد و او را داخل‌ بهشت‌ ميكند. و اگر اعمال‌ خير او بر اعمال‌ شرّ او فزوني‌ داشت‌، خداوند علاوه‌ بر دخول‌ د بهشت‌، آن‌ فزوني‌ و زيادي‌ را نيز به‌ او عنايت‌ ميفرمايد. 🌻و اگر اعمال‌ خير او از اعمال‌ شرّ او کمتر بود اما به‌ خداوند شرك‌ نياورده‌ بود و از مشرکین نبود، پس‌ او از اهل‌ مغفرت‌ است‌؛ خداوند اگر بخواهد به‌ رحمت‌ و عفو خود او را مي‌آمرزد و بر او تفضّل‌ ميكند. 📚 بحار الانوار ج‌ 7، ص‌262 به‌ نقل‌ از أمالي‌ طوسي‌ ص‌132و133؛ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تغییر نگاه به زندگی باید از ذهن شروع شود یادمان باشد ، سنگ ها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند نه قرار و مداری با پاهای سالم! پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم … هر سقوطی پایان کار نیست … باران را ببین، سقوط باران قشنگ ترین "آغاز" است ... 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#باز_هم_غروب_جمعه چه‌روزها که یک‌به‌یک‌غروب‌شد،نیامدی چه اشکها که در گلو، رسوب‌شدنیامدی خلیل‌آتشین‌سخن، تبر به‌دوش بت‌شکن خدای‌ما دوباره‌سنگ وچوب شدنیامدی برای ما که‌خسته‌ایم و دل‌شکسته‌ایم،نه برای‌ عده‌ای، ولی چه خوب شد نیامدی تمام طول هفتـه را در انتظار جمعه ام دوباره‌صبح،ظهر،نه، غروب شد نیامدی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست مهربان🌹 با صدای قوقولی قوی خروسِ ها از خواب بیدار شد. هنوز در فکرِ خواب دیشبش بود. پدربه خوابش آمد. او را در آغوش گرفت؛ بوسید و قول داد که به زودی می آید. از آشپزخانه سرو صدا می آمد. ازجا بلند شد و به آنجا رفت. مادر مشغولِ مرتب کردن کارد وِ بشقاب ها بود. سلام داد و نزدیک رفت. مادر با لبخند جوابش را داد. نشست واو را بغل کرد. گونه اش را بوسید. موهایش را مرتب کرد و گفت: _ علی جان، زود صبحانه ات را بخور. امروز خیلی کار داریم. باید حمام کنی و لباسِ نو بپوشی. با خوشحالی پرسید: _ بابا میاد؟ مادر گفت: _نه. دوستِ بابا میاد. بعد از صبحانه حمام کرد و لباسِ نو پوشید. دست هایش را در جیبِ کتش کرد. منتظر نشست. صدای زنگ که آمد با خوشحالی از جا پرید. مادر در را باز کرد. چادرش را مرتب کرد و گفت" _علی جان، سلام یادت نره. علی لبخندی زد و جلوی در منتظر ایستاد. دایی حسین به همراه مهمان ها وارد شد علی با صدای بلند سلام کرد. دایی حسین و دوستانش با خوشرویی جوابش را دادند. اما، دوستِ پدرش جلو آمد و او را بغل کرد و بوسید. علی با تعجب به او نگاه کرد. بوی بابا را می داد. دایی خندید و گفت: _چقدر زود با سردار دوست شدی؟ علی به صورت خندانِ سردار نگاه کرد. چقدر شبیه بابا بود. مادر تعارف کرد. همه روی مبل نشستند. سردار به اسباب بازی های علی نگاه کرد و گفت: _ماشین بازی می کردی؟ علی خندید و گفت: _بله. همیشه این قرمزه برای بابا بود. با هم مسابقه می دادیم. سردار روی زمین کنارش نشست و گفت: _منم ماشین بازی بلدم. من رو بازی می دی؟ علی باخوشحالی ماشین قرمز را به سردار داد. دایی حسین گفت: _آقا بفرمایید، بالا بنشینید. سردار با لبخند نگاهش کرد و گفت: _هر وقت فرمانده اجازه بده. و به علی نگاه کرد. علی خندید و گفت: _نخیر تازه شروع کردیم. مادر اشک گوشه چشمش را پاک کرد و به آشپزخانه رفت. ساعتی گذشت و هنوز علی اجازه نمی داد که سردار برود. بالاخره مادر گفت: _علی جان، آقا کار دارند باید جاهای دیگه هم برن. علی به صورت خندانِ سردار نگاه کرد و گفت:" _باشه. به شرطی که دوباره بیای با هم بازی کنیم. سردار صورتِ او را بوسید گفت: _قول می دم. دایی حسین از آن دو عکس گرفت. دوباره جمعه آمد. علی صبح زودتر از خواب بیدار شد. زود به آشپزخانه رفت. مادر گوشه ای نشسته بود وگریه می کرد. با ناراحتی به مادر نگاه کرد و گفت: _امروز دوستم نمیاد؟ مادر او را بغل کرد و گفت: _نه. دیگه نمیاد. دیشب رفت پیش بابا. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان وقتتون بخیر کمی رمان امشب را به بزرگی خودتون ببخشید 🙈 ان شاءالله جبران می کنم 🌺