eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ فواید انجیر : 💢 موجب افزایش قوای جسمانی می شود 💢 در درمان و پیشگیری از یبوست بسیار موثر می باشد 💢 ضد ریزش مو بوده و باعث ازدیاد مو می شود 💢 برای درمان سوء هاضمه مفید است 💢 کمک به درمان شوره سر 💢 درمان کننده نفخ و باد معده 💢 رفع کننده بوی بد دهان 💢حاوی مقادیر زیادی آهن می باشد و در رفع کم خونی فوق العاده است 💢 منبع خوبی از پتاسیم،منیزیم،کلسیم،فسفر و ویتامین های C, B, A است 💢 باعث سفید شدن دندان ها و جرم گیری آن ها می شود 💢 موجب تسکین درد و رفع التهابات لثه می شود 💢 برای زنان باردار بسیار مفید بوده و از زایمان زودرس در زنان باردار جلوگیری می کند 💢 از معدود میوه هایی است ک در میزان بالا،امگا3 دارد 💢 جوشانده انجیر خشک التهابات تنفسی مانند ذات الریه،آسم و تنگی نفس را بهبود می بخشد. 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از علیرضا پناهیان
💡اعتکاف یعنی نباید نوک زد! باید وقت گذاشت! 📎 bookroom.ir/track/3833 @Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 منشأ قدرت در حکومت امام زمان(عج) 🔻نگام مردم به سیاسیون حکومت مهدوی چگونه خواهد بود؟ @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماشین زرد🌹 با صدای دندون قروچه امیرعلی، مادر از خواب پرید. کنارِ او رفت. با تعجب دید که پیشانی اش عرق کرده و دندان هایش را به هم می سابد. آرام او را صدا زد. امیر علی پلک هایش را باز کرد. به مادر نگاه کرد و گفت: _مرحله ی آخرم. بذار بازی کنم. مادر با نگرانی به آشپزخانه رفت و برایش آب آورد. اورا بلند کرد. بدنش داغ بود. کمی که آب خورد، دوباره دراز کشید و گفت: _اون ماشین زرده منم. بذار برنده بشم. پدر بیدار شد و گفت: _چی شده؟حالش خوب نیست. زود حاضر شو ببریمش درمانگاه. مادر گفت: _صبر کن اول پا شویه اش کنم و براش دمنوش درست کنم. اگر بهتر نشد بریم درمانگاه. پدر کنارِ او نشست و دستمالی نمدار را روی پیشانی اش گذاشت. امیر علی مرتب حرف می زد. _همه اش تقصیره این ماشینِ قرمزه. برو کنار. الان لِهِت می کنم. مادر دمنوش را آورد. پاهایش را پا شویه کرد و دمنوش را آرام آرام به او داد. امیر علی خوابید. پدر و مادر کنارش نشستند. چند ساعت بعد بیدار شد. دیگر تب نداشت. حالش خوب شده بود. ولی چشمانش قرمز بود. مادر نگاهی به او کرد و گفت: _از امروز دیگه با تبلت بازی نمی کنی. به فکر بازی های دیگر باش. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته🌹 "یا علی گفتیم و عشق آغاز شد " صد در رحمت به رویم باز شد عشق مولا در دلم غوغا کند این دل غمدیده را احیا کند 🌹 (فرجام پور) اللهم عجل لولیک الفرج به حق علی 🌹 شبتون بهشت در پناه خدا التماس دعا 🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ریپلی به قسمت اول رمان زیبای تینا هدیه نگاه مهربانتان🌹 دوستان جدیدالورود خوش آمدید 💐 منتظر دریافت نظرات سازنده شما بزرگواران هستم✅ ⛔️با احترام هرگونه کپی برداری و استفاده از رمان و داستان ها و دلنوشته و نام نویسنده است و پیگرد قانونی دارد.⛔️
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا به توکل به اسم اعظمت می گشایيم دفتر امـــروزمان را ... باشد ڪه در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت بخش دفترم باشد ... الهی به امید تو💚 سلام صبح بخیر 🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون