eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.8هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
✅استغفار ✍امام على عليه السلام: در ماه رمضان، بسيار استغفار و دعا كنيد؛ زيرا با دعا از شما دفع بلا مى شود و با استغفار، گناهانتان پاک مى گردد. 📚 کافی، ج ۴، ص ۸۸ أَسْتَغْفِرُ ٱللَّهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ أَستَغفِرُ اللّهَ وَ أَسئَلُهُ التَّوبَة أَسْتَغْفِرُاللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ✨استغفار، یکی از راه های درمان بیماری ها در طب اسلامی است.
✍امام علی (؏) فرمودند: کشمش قلب را تقویت می کند مرض را برطرف می‌سازد حرارت بدن را از بین می برد و درون و باطن انسان را پاکیزه می سازد. 📚بحار الانوار ج ۶۴ص۱۵۱
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅توصیه به شستن دست ها در روایات ✍پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله فرمودند: شستن دست پیش از غذا خوردن، فقر را می‏‌زداید و پس از غذا خوردن، غم و اندوه را می‏‌بَرَد و چشم را سلامت می‏‌بخشد. امام علی علیه السلام فرمودند: شستن دست‏‌ها پیش و پس از غذا خوردن، موجب فزونی عمر است و دیده را جلا می‏‌دهد. امام صادق علیه السلتم می‌فرمایند: دست‏‌هایتان را پیش و پس از غذا خوردن بشویید، که فقر را می‏‌بَرَد و بر عمر می‏‌افزاید. پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله، درباره فواید این کار در چند حدیث چنین فرمودند: شستن ( دست‏‌ها ) پیش و پس از غذا، شفایی برای تن و مایه برکت در روزی است. ایشان هم چنین فرمودند: شستن ( دست‏‌ها ) پیش از غذا، فقر را دور می‏‌کند و شستن ( دست‏‌ها ) پس از غذا، اندوه را می‏‌راند و چشم را سلامت می‏‌دهد. 💥هم چنین از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله فرمود: هر کس از این خرسند می‏‌شود که خیر و برکت خانه‏‌اش بسیار باشد، در هنگام آورده شدن غذا دستانش را بشوید و هر کس پیش و پس از غذا وضو بسازد ( شستن دست‏‌ها ) در گشایشِ روزی زندگی کند و از هر بلایی در تن خویش، برکنار باشد. 📚 الامالی طوسی، ص ۵۹۰، ح ۱۲۲۵ 📚 تهذیب‌الاحکام، ج ۹، 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواب آلود🌹 صدای مناجات از تلویزیون می آمد. علی چشمانش را مالید. با زحمت پلک هایش را باز کرد. کمی گوش داد. یادش افتاد که ماه رمضان است. کمی غلت زد. بعد بلند شد. صدای مادر، پدر و زهرا می آمد. از اتاق بیرون رفت. به سفره نگاه کرد. از اینکه از خواب بیدار شده، خوشحال بود. سلام داد و جلو رفت. مادر با لبخند جوابش را داد. پدر گفت: -به به، پسر خواب آلود. برو دست و صورتت را بشوی و بیا که مادر غذای خوشمزه پخته. علی خندید و به آشپزخانه رفت. مادر برایش پلو کشید. علی آمد و کنار پدر نشست. هنوز خواب آلود بود. زهرا ظرف ماست را جلویش گذاشت. پدر برایش خورش ریخت. مادر با لبخند نگاهش کرد و گفت: -اولین سحری که با علی آقا می خوریم. زهرا گفت: -آخه علی که نمی تونه روزه بگیره. مادر گفت: -اشکال نداره. ولی چون هفت ساله شه می تونه روزه کله گنجشکی بگیره. مثل خودت که بچه بودی‌. علی مشغول غذا خوردن شد و گفت: -ولی من روزه درسته می گیرم. همه از شیرین زبانیش خندیدند. پدر گفت: -خانم برای فردا چیزی لازم نداری؟ مادر گفت: -نه، همه چیز آماده است. مثل همیشه برای مهمانی فردا شب، از قبل آماده شدم. روز بعد وقتی علی بیدار شد، نزدیک ظهر بود. مادر در آشپزخانه مشغول تهیه افطاری بود. علی به آشپزخانه رفت. سلام داد. مادر جوابش را داد و گفت: -الان ناهارت رو آماده می کنم. علی گفت: -مگه خودتون نمی خورید؟ مادر گفت: -نه عزیزم ما روزه ایم. علی گفت: -خب منم روزه ام. هر چه مادر اصرار کرد، علی چیزی نخورد. به اتاقش رفت. زهرا تکالیفش را انجام می داد. او هم مشغول بازی شد. زهرا تکلیفش تمام شد و به کمک مادر رفت. مادر سینی پر از بشقاب های زولبیا، بامیه، خرما و سبزی خوردن را به اتاق آورد و گفت: -علی جان، مواظب باش، توی سینی چیزی نیفته. آشپزخانه جا نداره. تا انداختن سفره و آمدن مهمان ها، اینها باید اینجا باشه. علی چشمی گفت و ماشین اسباب بازی قرمزش را برداشت. روی زمین نشست و مشغول بازی شد. ماشینش را روی فرش اتاق سُر داد. ماشین به سینی خورد. علی به زولبیا و بامیه ها نگاه کرد. دستش را دراز کرد تا بردارد. ولی به خودش گفت: -من روزه ام. نگاهی به ساعت کرد. از اتاق بیرون رفت و گفت: -مامان کِی افطار می شه؟ مامان گفت: -یک ساعت دیگه. یعنی باید عقربه کوچیکه برسه به هشت. علی به اتاق برگشت. دوباره ماشینش را برداشت. دلش ضعف می رفت. دستش را روی شکمش گذاشت. شکمش، قار و قور می کرد‌. دوباره به سینی نگاه کرد. دستش را لبه سینی گذاشت. انگشتش به بشقاب زولبیا رسید. ولی چشمانش را بست و به خودش گفت: -من روزه ام. دوباره به ساعت نگاه کرد. عقربه کوچیکه، نزدیک هشت شده بود. آن قدر نگاه کرد تا دیگر چیزی ندید. با صدای مادرش پلک هایش از هم باز شد. مادر گفت: -علی جان، پاشو افطار شده. صدای مهمان ها از بیرون اتاق می آمد. پدر به اتاق آمد و گفت: -وای این پسر من که هنوز خواب آلوده. همه خندیدند و پدر علی را بغل کرد و به کنار سفره برد. (فرجام‌پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته ⚫️ ای عزاداران عزاداری کنید مردمان شهر را یاری کنید از در و دیوار کوفه خون چکید فرق مولا را ببین زاری کنید ابن ملجم یا سپاهی از پلید شاه را ضربت زده کاری کنید تا که در شهری نباشد رهبری می توان دفع گرفتاری کنید؟ تا علی باشد کسی بیمار نیست تا ابد باید عزاداری کنید (فرجام‌پور) اللهم عجل لولیک الفرج طاعاتتون و عزاداری هاتون قبول درپناه خدا التماس دعا⚫️ https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام صبحتون بخیر و نیکی🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ┄┅─✵💝✵─┅┄
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام صادق (علیه السلام) فرمود: آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مى‌شود.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
(عج) 💠دل آمده از غمت به جان ادرکنی 💠جان آمده بر لب، الأمان ادرکنی 💠ترسم که بمیرم و نبینم رویت 💠یا مهدی صاحب الزمان ادرکنی ✍تعجیل درفرج پنج صلوات بفرستید... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀