eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
رازِ پلِ خرگوشی 🌹 در یک جنگل زیبا و سرسبز خرگوشِ بازیگوشی زندگی می کرد. که سفید و زیبا و تُپُل بود. اسمش خرگوشی بود. خرگوشی هرروز به این طرف وآن طرفِ جنگل می رفت و غذاهای خوشمزه پیدامی کردو می خورد. از سبزی های معطر و خوشبو تا میوه های آب دار و خوشمزه . اما خرگوشی عاشقِ هویج بود. هیچ غذایی از هویج برایش خوشمزه تر نبود. مرتب به امید پیدا کردنِ هویج به این طرف وآن طرف می رفت. تا اینکه یک روز؛ از دور برگهای هویجی را دید . با خوشحالی به سمتش دوید. "بله خودش بود." برگهای هویج نشان می داد که چند هویج درشت و خوشمزه زیرِ زمین منتظرِ خورده شدن هستند. با خوشحالی زبانش را دورِ دهانش چر خاند و آب دهانش را قورت داد و دستهایش را به هم مالید و گفت: _بالاخره بعد از مدت ها یه هویج خوشمزه پیدا کردم. امروز باید دلی از عزا در بیارم.ولی بهتره اول برم دستهام را بشویم و بعد بیام. کمی آن طرف تر یک رودخانه بود و یک پل روی رودخانه. خرگوشی جلو رفت. ولی با تعجب دید که این پل با تمام پل هایی که دیده فرق دارد. خیلی باریک بود و تکان تکان می خورد. کمی نگاهش کرد ولی چیزی نفهمید. برگشت که هویج را بخورد. اما همین که دستش را دراز کرد برای چیدنِ هویج، صدایی شنید. _صبر کن ... صبر کن. با تعجب اطراف را نگاه کرد. کبوتری به او نزدیک می شد. کبوتر نفس نفس زنان کنار خرگوش نشست وگفت: _خواهش می کنم این هویج ها را از زمین بیرون نیار. خرگوش گفت: _چی می گی؟من مدتهاست دنبال هویج می گردم حالا اینها را بیرون نیارم؟ کبوتر گفت: _من می دونم که چقدر هویج دوست داری. به خاطر همین می گم این هویجها را بیرون نیار. خرگوشی که پاک گیج شده بود؛ گفت: _یعنی چی؟ کبوتر آرام تر گفت: _اگر این هویجهارا درنیاری من بهت مزرعه هویج را نشان می دم که تا عمر داری راحت از هویج هاش بخوری. چون صاحب مزرعه؛ مزرعه اش خیلی بزرگه؛ هیچ وقت هویج های آن قسمت را برداشت نمی کنه. وتو به راحتی می تونی از آن هویج ها بخوری. خرگوشی شگفت زده گفت: _راست می گی؟زود باش نشانم بده . کبوتر گفت: _دنبال من بیا و قول بده که نترسی. خرگوشی قول داد وبه دنبال کبوتر راه افتاد. کبوتر به سمت پل رفت. و از خرگوش خواست که از روی پل عبور کند. خرگوشی خیلی ترسیده بود. چون پل هم باریک بود وهم تکان های زیادی می خورد. می خواست برگردد که کبوتر گفت: _من بهت قول می دم که تورا به مزرعه هویج ببرم فقط نترس وبیا. خرگوشی چشمهایش را بست و آرام آرام روی پل رفت. پل مرتب تکان می خورد و خرگوش از ترس جیغ می کشید ولی کبوتر مرتب به او وعده می داد که هویج های زیادی در انتظار توست. خلاصه با هر بدبختی بود؛ خرگوشی خودش را به آن طرف پل رساند. کبوتر گفت: _آفرین خرگوش زرنگ.حالا دنبالم بیا. خرگوشی پشت سرش را نگاه کرد. آن طرف پل هنوز هویج در زمین بود. دنبال کبوتر راه افتاد. کمی آن طرف تر مزرعه هویج را دید.با ذوق وشوق خودش را به آن رساند و هرچقدر دلش می خواست خورد. وقتی سیر شد. به کبوتر گفت: _خیلی از تو ممنونم. تا به حال اینقدر هویج یک جا ندیده بودم. خیلی خوشمزه بود. ولی یک سوال: چرا نگذاشتی آن هویجها را بخورم. چه اشکالی داشت آنها را می خوردم و بعد می آمدم اینها را هم می خوردم؟ کبوتر گفت: _آخه اگر آن هویجها را می خوردی دیگه نمی تونستی اینها را بخوری. خرگوش با تعجب پرسید: _چه طور مگه؟ کبوتر گفت: _اگر آن هویجها را از زمین در می آوردی. در تور صیاد گرفتار می شدی. و هیچ وقت نمی توانستی به این مزرعه برسی . چون ریشه های آنها به تور صیاد وصل بود. خرگوش باتعجب به حرف های کبوتر گوش دادو از او تشکر کرد. ودر دلش خدارا شکر کرد. https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 دارم به دلم عشق و تمنایت یا رب بر درگه تو خسته و نالان، هر شب چون می نگرم که قدسیانت شادند در حسرت جایگاهشان بی تابم و تب با جرم گنه ناکرده و سیب ناخورده عمری است که رانده ام و مهر بر لب ای کاش دوباره فرصتم می دادی تا از مهر و وفا و عشق گردم لبالب اللهم عجل لولیک الفرج 🌺 شبتون بهشت 🌹 التماس دعا🌹 (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا🌻🍃 سرآغازصبحمان را با یاد و نام و امید تو میگشاییم🌻🍃 پنجره های قلبمان را عاشقانه بسویت بازمیکنیم تانسیم رحمتت به آن بوزد🌻🍃 الهی به امید تو 💚 سلام صبح بخیر🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ┄┅─✵💝✵─┅┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
هرصبح بہ رسم نوڪرے از ما تورا سلام اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہ‌ے توییم از نوڪران مُنتظر آقا تو را ســلام http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از علیرضا پناهیان
💌 | بدی‌های پنهان، ما را لو می‌دهند 🌱 رزمایش همدلی: idpay.ir/hamdeli99 @Panahian_ir
⛔️از پدره میپرسی چرا مسلمونی !؟ میگه از رو اجبار خانوادم اونا مسلمون بودن مارو هم مجبور کردن که نماز بخونیم😒 اما من بچم رو ازاد میزارم ،هیچ چیز نباید از روی اجبار باشد عبادت و نماز خواندن اختیاریه 😒 ادا روشن فکرارو در میاره که مثلا من به استقلال بچم اهمیت میدم😒⛔️
الان تو جامعه ما فراون داریم خانمهایی که چادر رو محکم گرفتن رو سرشون و میگن ما مجبوریم که چادرمون رو سر کنیم 😒 اجبار "خانوادس"وگرنه ما ادا امل هارو در نمی اوردیم ⛔️ ولی نمیزاریم بچهامونم مجبور به رعایت اجبار بشن اونا حق انتخاب دارن و متاسغانه فراون دیدیم تو جامعه همچون پدر و مادرهایی❌