هدایت شده از علیرضا پناهیان
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پیشنهادی برای محرم امسال
🔻این را از خدا بخواهید؛ خواستۀ شما در عالم اثر دارد.
#تصویری
@Panahian_ir
#شهادت_امام_محمد_تقی_ع
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند
پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
@Maddahionlinمداحی آنلاین - السلام علیک یابن رئوف - میثم مطیعی.mp3
زمان:
حجم:
15.12M
🔳 #شهادت_امام_جواد(ع)
دل من را اسیر تو کرده
چله هایی که دم به دم داری
🎤 #میثم_مطیعی
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
@Maddahionlinمداحی آنلاین - امامت امام جواد - حجت الاسلام عالی.mp3
زمان:
حجم:
2.88M
🏴 #شهادت_امام_جواد(ع)
♨️امامت امام جواد(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
#داستان-کودکانه
مادر🌹
هلیا دست مادر را گرفته بود. با خوشحالی پاهایش را در چمن ها می زد. سر و صدای بچه ها می آمد. مادر گفت:
-رسیدیم. هلیا بدو تاب بازی.
هلیا دستش را از دست مادر بیرون کشید. با سرعت به طرف تاب رفت. دختری که روی تاب بود، خندید و پایین آمد. هلیا سوار تاب شد. مادر او را هل داد. هلیا بلند می گفت:
-محکم تر. محکم تر.
مادر محکم تر تاب می داد. هلیا چشمانش رابسته بود و بلند تر می خندید.
وقتی به بالاترین نقطه رسید، چشمانش را باز کرد. از روی تخت پایبن افتاد. اتاق تاریک بود. مادر نبود. بغض کرد. بعد شروع کرد به گریه کردن. مادر بزرگ، به اتاق آمد. او را بغل گرفت.
هلیا می گفت:
-مامان، مامان،
مادر بزرگ او را بوسید و گفت:
-قربونت بشم، خواب مامانت رو دیدی.
الهی فدات بشم. مامانت میاد. زود هم میاد.
ولی هلیا فقط گریه می کرد.
-من مامانم رو می خوام. شما همه اش می گی میاد. پس چرا نمیاد.
مادر بزرگ اشک های او را پاک کرد و گفت:
-می خوای مامان رو ببینی؟
-آره می خوام.
مادر بزرگ او را بغل کرد و از اتاق بیرون رفت.
روی مبل جلوی تلویزیون نشاند. پدر بزرگ با لیوان شربت آمد و کنار هلیا نشست. او را بغل کرد و لیوان را به لب هایش نزدیک کرد و گفت:
-بخور دخترم. مامان اگر ببینه غصه می خوری ناراحت می شه.
هلیا کمی شربت خورد و گفت:
-نه نمی خوام مامان ناراحت بشه.
مادر بزرگ تلویزیون را روشن کرد.
هلیا مادرش را روی تخت بیمارستان دید. به دهانش ماسک زده بودند.
پدر با همان لباس پزشکی مخصوص، کنار تخت او بود.
پدر گفت:
-خانم دکتر، می خوای با هلیا صحبت کنی؟
مادر سرفه کرد.
بعد ماسک را برداشت. به هلیا نگاه کرد. لبخند زد:
-صدایش را صاف کرد و گفت:
-هلیا جان، دوستت دارم. زود برمی گردم. فقط قول بده غصه نخوری.
دوباره سرفه کرد. پدر ماسک را برایش زد و گفت:
- ان شاءالله این بیماری زودتر تموم بشه و شما هم خوب خوب می شی، بر می گردیم پیش هلیا.
مادر بیشتر سرفه کرد.
مادر بزرگ فیلم را همان جا نگه داشت.
هلیا نگاهش فقط به عکس مادرش در تلویزیون بود.
مادر بزرگ و پدر بزرگ، آهسته اشک ریختند.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته ⚫️
آسمان رنگ عزا می گیرد امشب
هر دلی از غصه اش می میرد امشب
شد شهید از زهر کین اختر نهمین
آسمان هم اشک ها می ریزد امشب
اللهم عجل لولیک الفرج ⚫️
شبتون بهشت
التماس دعا.
حاجت روا ⚫️
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
خدایا
آغازی که تو
صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس با نام تو
آغاز می کنم روزم را
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام صبح بخیر🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام علی علیهالسلام فرمودند:
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشمگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت اند و نسبت به همنشينان خود در صلح و آرامش اند.✨
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
#یا_صاحب_الزمان _عج
دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد
قدم یار به هر خانه صفا می بخشد
بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست
خاک پاهای تو گفتند دوا می بخشد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀