eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.7هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
📿📿📿🌺 📿📿🌺 📿🌺 🔴🔵طریقه توسل به امام موسی کاظم (ع): 🌺 در عالم 3 نفر به باب الحوائج معروف هستند : 1- حضرت موسی بن جعفر (ع) 2- حضرت ابوالفضل (ع ) 3 حضرت علی اصغر (ع ) که برای حوائج توصیه شده به این بزرگواران متوسل شوید. 🔴 طریقه توسل به امام کاظم (ع ) : 🔷 یا اینکه نماز ایشان ( دو رکعت در هر رکعت بعد از حمد 12 مرتبه سوره توحید) و دعای بعد از آن که در مفاتیح الجنان ذکر شده که کوتاهترین نماز در میان نمازهای معصومین هست را خواند و بعد از اتمام نماز و دعای بعد از آن حاجت خود را بخواهیم.( که نماز و دعای بعد آن حدود 5 دقیقه زمان می برد ). 🔴 یا اینکه: دو رکعت نماز به نیت توسل به امام موسی کاظم (ع) خوانده میشود، در هر رکعت بعد ازحمد دوازده مرتبه سوره توحید قرائت میشود. بعد از نماز صد مرتبه صلوات بفرستید و بعد به سجده بروید و دوازده مرتبه بگویید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقَّ الْمَحْبُوسِ فی سِجْنِ هارُونَ اَنْ تَقْضِیَ حاجَتی و سپس حاجات خود را از خداوند متعال درخواست نمایید. ♦️ برای این نماز در مفاتیح الجنان و سایر کتب شیعه، آثار و برکات فراوانی آورده شده است. 🌹 فرج امام عصر (عج ) را در راس حوائج خود قرار دهید. 📿🌺 📿📿🌺 📿📿📿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ "موسسه ی فرهنگی قرآن وعترت مهر فاطمی باهمکاری مجموعه ی جواهر الحیاة زیر نظرتشکیلات تنها مسیر آرامش در تهران برگزار میکند" ✨ دوره ی اول شخصیت شناسی بر اساس طبع ومزاج✨ ✤با حضور استاد گرانقدر : "حجت الاسلام سید روح الله حسینی" ✤ تاریخ برگزاری :از شنبه 25 الی‌چهارشنبه 29 مرداد 99 ✤شهریه : با تخفیف 350 هزار تومان ✤بارعایت کامل پروتکلهای بهداشتی😷 ✤" اعطای گواهینامه پایان دوره از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی" ✤مکان برگزاری کلاس :تهران منطقه ۱۷ خیابان‌ابوذر(غربی)‌ کانون فرهنگی تربیتی ابوذر ✤زمان کلاس: ۸ صبح تا ‌13 ✤ثبت نام : ارسال کلمه"شخصیت شناسی" به آیدی🔻 ⇛@Mehrefatemii@Javaher_Alhayat ❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤══════
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🎁 🎈 عید غدیر 🎊 با توجه به اینکه طبق روایات، عید سه روز هست، کانال تنهامسیرآرامش قصد داره که به 💥 10000 نفر 💥عیدی بده.😳😊😍 برای دریافت عیدی هرچه زودتر وارد کانال بشید: https://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5 👆✅ ساعت ۱۰ امشب دوشنبه ۲۰ مرداد عیدی دادن شروع میشه😊 جانمونید!
💥 بالاخره دومین رمان تنهامسیری به چاپ رسید!😍 ✅ رمان تنهامسیری "فرشته کویر" نوشته خانم فرجام پور، از اساتید مجموعه تنهامسیرآرامش💕 🎉 قیمت کتاب با تخفیف: ۲۰ هزار تومان ادمین سفارش کتاب ها: @Admin_ToysTma 🎈 کانال فروشگاه محصولات فرهنگی تنهامسیرآرامش: @ToysTma
سلام عیدتون مبارک 💥 ان شاءالله امروز از باب الحوائج عیدی بگیرید👌 حتما به دختران نوجوان و جوان و حتی پدر و مادر ها و حتی مادر بزرگ ها توصیه می شه رمان فرشته کویر را تهیه کنید✅ و از نکات آموزنده و داستان زیبایش بهره مند شوید✅ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-یازدهم. تنها بازی نکن🌹 ریحانه کنارِ مادرش نشست. صدای قیرچ قیرچ چرخ خیاطیِ مادر را دوست داشت. تشک عروسکش را پهن کرد و آن را رویش گذاشت. دستش را روی پای مادر گذاشت و گفت: -مامان جون، کِی میای بازی کنیم. مادر با لبخند نگاهش کرد و گفت: -عزیزم این لباس رو باید تا عصر آماده کنم. دیدی که صاحبش زنگ زد و گفت میاد دنبالش. خودت بازی کن. ریحانه بغض کرد و گفت: -خسته شدم‌. همه اش تنهایی بازی کنم. مادر صدایش را نشنید. ریحانه به عروسکش نگاه کرد. چشمانش را بسته بود و راحت خوابیده بود. او هم سرش را روی بالش عروسکش گذاشت و مثل او چشمانش را بست. با خودش گفت: -کاش بابا به آسمان نمی رفت. همه چیز برایمان می خرید. و مادر مجبور نبود خیاطی کند. با من بازی می کرد. یک دفعه درِ جعبه سوزن نخ باز شد. سنجاق قفلی و بچه هایش بیرون پریدند. سنجاق قفلی گفت: -غصه نخور. ما هستیم. بیا با ما بازی کن. ریحانه خندید و گفت: -چی بازی؟ سنجاق قفلی گفت: -طناب بازی. من و بچه هام همیشه طناب بازی می کنیم. ریحانه گفت: -من فقط عروسک بازی بلدم. سنجاقک ها پریدند وسط و گفتند: -کاری نداره. ما بهت یاد می دیم. ببین اینجا پارکِ ماست. بعد سنجاق قفلی سر نخ را کشید و گفت: -اینم طنابِ ما. بچه ها با هم بپرید. سنجاقک ها دست همدیگر را گرفتند و با هم پریدند. دگمه زرد هم از ته جا نخ سوزنی بیرون آمد و گفت: -منم بازی. ریحانه گفت: -چقدر شکلِ خورشیدی. سنجاقک ها می پریدند و آواز می خواندند. ریحانه هم با آن ها آواز می خواند. (شمع وگل و پروانه. دگمه و سنجاق و ریحانه. بابا کجاست تو آسمون. مامان می دوزه برامون لباس های قشنگ قشنگ می پوشیم، زبر و زرنگ ) وقتی چشمهایش را باز کرد. هنوز لبخند روی لبهایش بود. و شعر را برای خودش می خواند. با خودش گفت: -دیگه تنها بازی نمی کنم. جعبه نخ و سوزن را برداشت و درش را باز کرد. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا