ازدواج چطور میتونه مُروّت انسان رو زیاد کنه❓
✴️ قبل از ازدواج شما یه اخلاقِ خوبِ معمولی داری
اما
بعد ازدواج وقتی از همسرت بداخلاقی میبینی
ولی مروت و بزرگواری و چشم پوشی میکنی
خیلی اخلاقت بهتر میشه
علاوه بر اخلاق خوب، جوانمرد هم میشی
حالا که در برابر بداخلاقی همسرم صبوری میکنم
بزرگ میشم 😍
❇️ دقت بفرمایید در این سه اثر ازدواج که پیامبر اکرم فرمودن هیچ کدوم مبحث دفع شهوت مطرح نیست
نگاه حداقلی به ازدواج نداشته باشیم لطفاً
🔅طبیعت ازدواج اینه که شما رشد معنوی پیدا میکنی
🔅رشد روحی هم پیدا میکنی
بعد از ازدواج نمازهات بهتر میشه ☺️
چون محبت همسرت باعث شده
معنوی تر بشی
این یه موضوع طبیعیه
🔰 این هم یکی از راههای غیرمستقیم لذت بردن از زندگی
به دیگران لذت بچشون اما جواب نگیر
ببخش و از بزرگواریت لذت ببر 😍
اهل مروت و جوانمردی باش عزیزدلم....
💖✅🔷👆
هدایت شده از علیرضا پناهیان
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بهترین راه برای آسودهتر زندگی کردن
#تصویری
@Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
12.mp3
975.3K
🔊 #روضه | مقایسه روضه جانسوز حضرت معصومه(س) و حضرت زینب (س)
🏴 وفات حضرت معصومه تسلیت باد.
@Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Clip-InPayamRaJahaniKonid.mp3
2.03M
🎵این پیام را جهانی کنید!
🔻ماجرای نامۀ جالب دختر دانشجو بعد از زیارت حضرت معصومه(س)
#کلیپ_صوتی
@Panahian_ir
امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که در پنهانی مرتکب گناهی شود پس از خدای تعالی بترسد و از فرشتگان نگهبان و ثبت کننده اعمال شرم کند خداوند عزوجل تمامی گناهانش را می بخشاید اگر چه به اندازه گناهان جن و انس باشد.
منبع: #جهادبانفس
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
...«کجا تشریف ندارند؟»
🔶در محضر آیت الله العظمی بهجت(ره) بودم که قبل از منبر روضه خوان خطاب کرد به امام زمان سلام الله علیه و عرض کرد: آقاجان کاش میدانستیم کجا تشریف داری.
.
🔶آیتالله بهجت رحمهالله نگاهی به من کردند و فرمودند: «یعنی میدانیم کجا تشریف ندارند؟».
.
🔶یک بار هم یکی از همراهان آقا گفت: به جمکران که وارد شدیم مداحی در بلندگو میگفت: ایکاش میدانستیم کجا تشریف داری! آقا فرموده بودند: «کجا تشریف ندارند؟».
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🌾🍂🌿🌾🍂🌿🌾🌾🌾
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای . . .
🍂🌾
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت :
.
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
🍂🌾
و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است!
.
ندا آمد که :
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه . . .
🌾🍂🌿🌾🍂🌿🌾🌾🌾
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون