هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوستان و همراهان گرامی سلام🌹
عید سعید فطر، بر شما خوبان مبارک باد🌺
ان شاءالله که از ماه خوب خدا
توشه چیده باشیم✅
و خدای مهربان به رسم میزبانی،
گناهان ما را آمرزیده باشد و دعاهایمان را مستجاب کند🌺
صدر همه دعاها، دعا برای فرج مولاست
اللهم عجل لولیک الفرج🌹
همانطور که در جریان هستید
هفته قبل
مبحث اسرار درون و خود شناسی، فعلا به پایان رسید✅
ان شاءالله مبحث جدیدی را برایتان خواهیم داشت.
حتما
حتما
ما را با پیشنهادات سازنده خود یاری کنید.
در رابطه با تک تک برنامه های کانال
و
مخصوصا، رمان شبهای بدون او،
حتما نظراتتون را بفرمایید.
چون رمان ها بازنویسی و ویرایش خواهد شد.
پس منتظر نظرات و پیشنهادات سازنده شما هستیم✅
از همراهی و توجه تون سپاسگزارم🌹
ان شاءالله به زودی یک بخش اضافه می کنیم
تحت عنوان
#پاسخگویی به سوالات شما
و سعی می کنیم بعضی سوالات مشاوره ای را پاسخ دهیم✅
محتاج دعای خیرتان هستم
فرجام پور
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌺
هدایت شده از تنهامسیری های تهران
#جمعه های بی تو....
دوباره جمعه و دوباره دلتنگی...
دوباره نوکرت پشت پنجره نشسته بی قرار....
همه میگویند جمعه ها دلگیر است،میدانی چرا؟!
چون جمعه معروف است به فراق یار.. یاری که وعده کرده می آیم ولی دیر کرده...
ای یارِ من... ای صاحب زمان...
آمدن هیچکس به اندازه ی تو از دلگیری جمعه ها کم نمیکند..
اگرچه کسی که منتظر یار باشد، جمعه وشنبه برایش تفاوتی ندارد...
التماس دعای فرج...
🍂🍁روزتون سرشار از نگاه خدا🍁🍂
@tehrantanhamasiri
هدایت شده از دانستنیهای خانواده 🎁
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹|ویدئو
🔹روایت یک خانم برزیلی از نحوه مسلمان شدنشان با خواندن کتابی درباره واقعه کربلا
#مسلمان #کربلا #امام_حسین
#زن #برزیل #عقیله_عشق
🏡 @Khanehtma
#نظر_شما
#رمان_شبها_ی_بدون_او
سلام استاد عزیزم خانم فرجام پور🌹
استاد عزیزم فقط نوشتم چون نیاز داشتم به کسی بگم اصلا نخونید همین که نوشتم خوبه🙏
خیلی داستان شبهای بدون او قشنگه. خیلی وقته هرروز برای آمدن شب خوشحال میشم که بقیه داستان رو بخونم
خیلی نزدیک به واقعیت .واینکه داستان رو ادامه دادین وجریانات بعد از آمدن مریم رو ادامه دادین
امشب خیلی حس مریم شبیه حس من بود .هربار که میخوام برم خونه مادرشوهرم یا میخوان بیان خونه ما
ولی مادر شوهر مریم اومد به استقبالش
ولی مادر شوهر من تا وقتی نریم پیداش نکنیم اصلا خودش رو به ما نشون نمیده .یه بار انقد نمازش رو طول میده یه بار میره آشپزخانه خودش رو میزنه به ندونستن بالاخره نمیاد به استقبال ما .تا ما بریم و سلام بدیم
فقط هم با ما اینجور .
خیلی بین من ودیگه آن فرق میذاره .خیلی خواهر شوهرام به ما حق میدن حتی برادر شوهرم که طلبه ودکترای روانشناسی دارن
امسال عید با مادر شوهرم کلی صحبت کرده بود که رفتارش رو با ما خوب کنه .ولی آخرش با ماهر کرد ومیگفت که ما به برادر شوهرم یاد دادیم ولی روح ما اصلا خبر نداشت
متاسفانه من عروس بزرگم.ولی هیچ احترامی ندارم بایه مشاور صحبت کردم میگفت مقصر خودمان هستیم
چون با عروسای دیگه اینطور نیست.
ولی اونا براشون خیلی چیزا مهم نیست واصلا احترام زیاد نمیذاره ولی مادر شوهرم به اونا بیشتر اهمیت میده ولی من که به قول دختر خواهر شوهرم مظلومم زور میگه .
خیلی خاطرات بدی دارم .😭
نمیدانم چرا با خواندن قصه شما همه یادم اومد ببخشید 🙏
#نظر_شما
#رمان_شبها_ی_بدون_او
سلام خانم فرجام پور عزیز.طوری شده که شبهای بدون رمانِ «شبهای بدون او»خوابم نمی بره☺️
اتفاقات استرس آور قبل از ازدواج مریم،برام جذاب بود
امابعد از ازدواجش چقدرنوشته هاتون علاوه بر جذابیتِ لطیف، لحظه های گرم ودلنشینی رو رقم زدن...
واقعا لذت میبرم...
ممنون بخاطر این حال خوبی که بهمون هدیه میدین.
منتظر
انتقادها و نقدهای شما بزرگواران هستم ✅
براتون از خدای مهربان بهترین ها را خواستارم🌹
البته
رمان شبهای بدون او
هنوز تمام نشده
فقط به خاطر مشغله موفق نشدم بنویسم
ان شاءالله فردا شب ✅