#تلنگر
✨﷽✨
✅وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل
است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند..
▫️باد باعث طراوتش میشود
▫️آب باعث رشدش میشود
▫️و آفتاب پختگی و کمال میبخشد
✍اما به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن
از درخت،
▫️آب باعث گندیدگی
▫️باد باعث پلاسیدگی
▫️و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن
طراوتش میشود..
👈بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن،
که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در
نابودی ما مؤثر خواهد بود.
🌸پول ، قدرت، شهرت، زیبایی….تا بند به
خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب
است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه
آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#قرآن
🔵 علامه طباطبایی 🔵
حجة الاسلام محمد فاضل (تبریزی) میگوید:آقای شربیانی روزی علامه را به خانه خود (در تبریز) دعوت کرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفره معارف ایشان به منزل خود فراخواند؛ از جمله بنده .
آن شب علامه به من فرمود: «من سی سال پیش، استخر شاگُلی (محلی با صفا و خرم در تبریز) را دیدهام.» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، میخواهم فردا بینالطلوعین به آنجا بروم. گفتم: صبح خدمتتان خواهم بود.
فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی میبردم که دیدم ایشان در ماشین، قرآنی از جیبِ خود درآورده و گفت: من عهد دارم که هر روز یک جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است که این کار را انجام میدهم.
دیشب شما علما مزاحم شدید، نتوانستم بخوانم و اکنون قضا میکنم! هر ماه یک ختم قرآن تمام میشود و باز از ابتدای آن شروع میکنم و هر بار میبینم که انگار اصلاً این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازهای از آن میفهمم! از خدا میخواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم . نمیدانید من چه اندازه از قرآن لذت میبرم و استفاده میکنم!
#نکته_های_ناب_اخلاقی
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#خیلی_به_خود_مغرور_نشویم❗️
☘آیت الله بهجت (ره):
🔴آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند ما بالقوه داریم.
❌خیلی به خود مغرور نشویم.
👈اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت.
🕊به خدا پناه ببریم.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کودکانه 😍🌹
برای کودکانِ نازنین 👶🌸
ومامان های مهربون 😊👌
#داستان_کودکانه 👶
صندلی بزرگتر 😊🌹
🖋🖊فرجام پور
عصر یک روز ِ پائیزی بود.
زهرا داشت توی حیاط بازی می کرد.
سماور کوچکش را گذاشته بود .و برای عروسک هایش چای دم می کرد.
چند تا جعبه کوچک وبزرگ گذاشته بود .مثلِ صندلی.📦
تا عروسک هایش را روی انها بنشاند.
🎎
عروسکِ خرسی بقیه عروسک ها را هول داد وامد جلو .🐻
وگفت:من باید روی صندلی بزرگتر باشم
عروسک خرگوشی گفت:نه خیر من باید بالاتر بشینم.🐰
زهرا که خنده اش گرفته بود .
گفت: چرا دعوا می کنید؟
عروسکِ خرسی گفت :اخه من بزرگترم.
در همین موقع
در حیاط باز شد.
بابا با بسته های خرید وارد حیاط شد.
زهرا بدو بدو به سمتِ بابا رفت.
گفت:سلام باباجون خسته نباشید.
بابا گفت:سلام دختر گلم شما هم خسته نباشی.
بعد بابا نشست وبسته هارا زمین گذاشت .
زهرارا بغل کرد وبوسید .
بعد
یکی از بسته هارا به زهرا داد.
زهرا
وقتی بسته را گرفت .از بابا تشکر کردو
دستِ بابارا بوسید وگفت:باباجون خیلی دوستت دارم.
وبابا با لبخند گفت:منم دوستت دارم عزیزم.
وبعد رفت.
زهرا برگشت پیشِ عروسکها .
هنوز داشتند سرِ صندلی بزرگتر دعوا می کردند.
خرسِ عروسکی گفت:می شه بسته را باز کنی؟
وزهرا بسته را باز کرد.
بله یک عروسک بزرگ وقشنگ حتی از خرسِ عروسکی هم بزرگتر.🐻
وزهرا عروسکش را چون بزرگتر بود .روی صندلی بزرگتر نشاند.
بعد گفت :
همیشه بزرگترها باید جای بهتر بنشینند.✅
همه عروسکها به عروسک جدید سلام دادند و خوش امد گفتند.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته🌹
من با دل و سر آیم ونانم زتو گیرم
نوشم مِی و نامت به نکویی بسرایم
چون هست دِل و یادم به تو ای یارِ غمخوار
هستم به تو مشتاق و به وصلت امیدوار
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
شبتون آرام
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
ياد خـدا
آرام بخش دلهاست...
روزت را متبرک كن
با نام و ياد خدا
خـدا صداى
بندهايش را دوست دارد
الهی به امید تو💚
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون