#دلبرانه💖😍
چشمانت را ببند
و دستت را
بر روی قلبم بگذار
اینبار خودش می خواهد
به تو بگوید :
دوستتــــــدارم❤️😍
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
سلام 🌹🌹
خیلی ممنونم از توجه و همراهی شما خوبان💐
خدا را شکر که مطالب کانال براتون تاثیر گذاره👌
امیدوارم ما را از دعای خیر فراموش نکنید🌹
اما
رمانی که الان در حال بارگزاریه
از بنده نیست
فعلا رمانی نمی نویسم و در حال نوشتن داستان کوتاه هستم و بازنویسی رمان های قبلی
ان شاءالله به زودی با رمانی خوب و آموزنده در خدمتتون هستم ✅
حتما برام خیلی خیلی دعا کنید
ممنونتونم🌹🌹🌹
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_چــهـل_و_هــشـتم ✍پس حسام زنده بود و جریانی فراتر از
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_چـهـل_و_نـهـم
✍عثمان در سکوت به صورتِ حسام خیره شد. از سکوتش ترسیدم. ناگهان سیلی محکمی بر صورتِ حسام نشست؛ انقدر محکم که سرش به دیوارِ کناری خورد.
-باید باور کنم که اسم اون رابط رو نمیدونی؟ تو فکر کردی با یه مشت احمق طرفی؟ تو میگی نمیدونم، منم میگم طفلی گناه داره، یه دست کت و شلوار مارک تنش کنید بره خونه اش؟ خودتم میدونی دانیال هیچ ارزشی برام نداره، مهم یه اسمه که فرق نمیکنه از زبون تو بشنوم یا دانیال. تنها فرقش اینجاست که اگه تو الان بگی، هم خودت زنده میمونی، هم این دختر، هم اون دانیال عوضی اما اگه نگی، دیگه شرایط عوض میشه...
چرخی به دورم زد باورم نمیشد این همان عثمانِ مهربان باشد!
دو زانو روبه رویِ حسام نشست: اگه نگی اول تو رو میفرستم اون دنیا بعد این خانوم خانوما رو از مرز خارج میکنم و انقدر شکنجه اش میکنم تا دانیال خودشو برسونه. میدونی که وقتی پایِ خواهرش وسط باشه تا خودِ کره ی ماه هم شده، میره! خب نظرت چیه؟
قلبم تحملِ این همه هیجان را نداشت. چرا هیچکس برایم توضیح نمیداد که ماجرا از چه قرار است؟
حسام با ضعفِ نمایان در چهره اش به چشمانِ عثمان نگاه کرد: فکر کردی خیلی زرنگی؟ تو اون سازمان چی بهتون یاد میدن هان؟ من چرا باید اسمِ اون رابط رو بدونم؟ خیال کردی بچه بازیه که همه خبر داشته باشن؟ شهرِ هِرته؟
آنها از کدام سازمان حرف میزدند؟ جریان رابط چه بود؟
صوفی با عصبانیت به رویِ حسام خم شد، گلویش را فشار داد و جملاتی را از بین دندانهایِ گره خورده اش بیان کرد: با ما بازی نکن ما میدونیم شما خوونواده ی دانیال رو آوردین ایران! من اون دانیالِ آشغال رو میخوام، خوده خودشو...
و باز حسام خندید: کجایِ کارین ابله ها؟ اون دانیال عوضی به ما هم نارو زد. خوونوادشو با کلک و زبون خوش کشیدیم ایران تا بتونیم خودشو پیدا کنیم... به قول خودتون اون به خاطر خواهرش تا کره ی ماه هم میره. در واقع مادر و خواهرش دست ما گروگان بودن!
با دهانی باز به حسام زل زدم. یعنی او هم حیوانی بی قید بود؟ بازیگری ماهر مانند عثمان؟
باورش از هر دروغی دشوارتر بود. با حرفهایش حس تنفر را دوباره در دلم زنده کرد. مسلمانان همه شان دروغگو و وحشی صفت بودند و حسام هم یکی از آنها...
⏪ #ادامہ_دارد...
نویسنده:زهرا اسعد بلند دوست
@asraredarun
اسرار درون
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سلام 🌹
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با 👇
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️سیاستهای زنانه
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
✴️مسائل اعتقادی
(فرجامپور)
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@masoomi56
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.✨
@asraredarun
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی...
تو را سپاس میگويم
از اينکه دوباره خورشيد مهرت
از پشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند
" سلام صبح عالیتان متعالی "
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
آقاجان ...
هوایت میزند بر سر،
دلم دیوانه میگردد
چه عطری در هوایت هست
نمیدانم... نمیدانم...
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰