eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
والدينی كه در موارد كوچك مثل غذا خوردن، لباس پوشيدن، بازى كردن و... به حرف فرزند خود گوش می‌دهند باعث می‌شوند كودكشان ياد بگيرد در موارد ديگر حرف آنها را گوش كند. والدينی كه وقت عصبانيت داد می‌زنند يا تنبيه می‌كنند به فرزندشان می‌آموزند زمانى كه به آنچه كه می‌خواهد نمی‌رسد داد بزند يا قلدرى كند و توانايی مديريت احساسش را نداشته باشد. ما الگوى فرزندمان هستيم هر آنچه می‌خواهيم فرزندمان ياد بگيرد را اول ما بايد انجام دهيم. @asraredarun
برای تقویت ارتباط کودک با والدین, به سلایق کودکتان احترام بگذارید ممکن است شما از رنگ پیراهن فرزندتان یا نداشتن هماهنگی شلوار و کفش او ناخشنود باشید، یا حتی از عکس‌هایی که او به دیوار اتاق می‌چسباند، خوشتان نیاید، اما نباید از یاد ببرید که انسان‌ها متفاوتند و حتماً او از ابتکاری که به خرج داده راضی است، پس شما هم بهتر است به سلیقه او احترام بگذارید. والدین باید در تصمیم‌گیری‌های کودک نقش نظارتی داشته باشند چون آنها با این کار به کودک خود کمک می‌کنند که تصمیم گرفتن به صورت مستقل را بیاموزد.‏ @asraredarun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فضیلت سورۀ واقعه در شب جمعه 🔸امام صادق (عَلَیْه‌ِالسَّلاٰم) فرمودند : 🔹هر کس در هر شب جمعه ، سورۀ واقعه را بخواند ، خداوند ، او را دوست می‌دارد و محبوب همۀ مردمانش می‌گرداند ، و هرگز در دنیا گرفتار بدبختی ، فقر ، درماندگی و هیچ آفتی از آفات دنیا نخواهد شد و از همراهان امیرالمؤمنین (عَلَیْه‌ِالسَّلاٰم) خواهد بود. این سوره، ویژۀ امیرالمؤمنین (عَلَیْه‌ِالسَّلاٰم) است و کسی در آن شریکش نیست . 📚 ثواب الأعمال، ج۱، ص۱۱۷ @asraredarun اسرار درون
DoaKomeilQom-1392[02].mp3
51.07M
🤲 قرائت دعای 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی 🔺اجراشده در : حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) - ۱۳۹۲/۱۲/۰۸ 👈 گنجینه صوتی دعای کمیل : Meysammotiee.ir/media/248 @asraredarun اسرار درون
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💢 خدا، هم، همسرش رو انتخاب می‌کنه❗️ 💢 و هم واسطه‌ی خواستگاری براش فرستاده ❗️ 💢 و هم باهاش رابطه‌ی همسری برقرار می‌کنه ❗️ ♻️ 📥 لینک پخش و دانلود با کیفیت‌های مختلف 🌐 آپارات | یوتیوب | اینستاگرام @Ostad_Shojae
هدایت شده از میوه دل من
┄━━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━━┄ 🌹شیرین‌ترین عسل 🌹 در یک دشتِ زیبا و پر گل، زنبورهای عسل بر روی یک درخت‌، کندوی عسل بزرگی ساخته بودند. به ساختنِ عسل‌های خوشمزه مشغول بودند. یک روز یکی از زنبورها به نام وِزوِزی، گفت: - مزه عسل‌های ما تکراری شده. بهتره عسلی خوشمزه‌تر درست کنیم. ولی زنبورهای دیگر قبول نکردند و گفتند: - طعم عسل همین است و از این بهتر نمی‌شود. اما وزوزی قبول نکرد و برای پیدا کردن بهترین گل، راه افتاد. وِزوِزی در دشت به پرواز در آمد. رفت و رفت و رفت تا چشمش به گل‌سرخِ زیبایی افتاد. با خوشحالی به سمتِ گل رفت. اما تا خواست روی آن بنشیند. صدایی شنید: -از اینجا برو زنبور مزاحم. با تعجب به اطراف نگاه کرد که دید بلبلی به روی شاخه گل نشسته. وِزوِزی گفت: -من فقط می‌خواهم شهدش را بنوشم. با کسی کاری ندارم. بلبل سرش را بالا گرفت و گفت: _این گلِ زیبا برای من است. کسی حق ندارد به آن نزدیک شود. زود از اینجا برو. وِزوِزی با ناراحتی از آنجا دور شد. دنبالِ یک گلِ دیگر می‌گشت که غوزه پنبه را دید و به سمتش رفت. کمی آن را بویید ولی بوی خوبی نداشت. می‌خواست برود، که صدایی شنید: _زنبور کوچولو بیا به ما کمک کن. به دنبال صدا گشت. مورچه‌های قرمز می‌خواستند پنبه‌دانه‌ای را به لانه ببرند ولی زورشان نمی‌رسید. وِزوِزی با اینکه خیلی کار داشت و باید تمامِ دشت را می گشت، به کمکِ مورچه‌ها رفت. پنبه دانه را برایشان تا لانه برد. مورچه‌های قرمز از او تشکر کردند و پرسیدند: -تو هم کاری داری که ما کمکت کنیم؟ وِزوِزی گفت: - شما نمی‌توانید به من کمک کنید. چون من دارم دنبال زیباترین وخوشبو‌ترین گل می‌گردم تا خوشمزه‌ترین عسل را بسازم. یکی از مورچه‌ها گفت: - من می‌دانم که زیباترین و خوشبوترین گل کجاست. وزوزی خیلی خوشحال شد. بعد همراه مورچه راه افتاد. تا به کنار دشت رسیدند. لابه لای گل‌ها، گلی زیبا و خوشبو بود. وِزوِزی تشکر کرد. از شهد گل نوشید و به لانه برد. او توانست شیرین‌ترین و خوشمزه‌ترین عسل را بسازد. همه زنبورها از آن عسل نوشیدند و او را تشویق کردند. از آن به بعد همه زنبورها سعی کردند، از آن گل زیبا برای ساختنِ عسل استفاده کنند. وزوزی از آن عسل خوشمزه برای مورچه‌ها برد و از آن‌ها تشکر کرد. مورچه کوچولو گفت: -ما هم از تو تشکر می‌کنیم. اگر به ما کمک نمی‌کردی نمی‌توانستیم برای زمستان ذخیره داشته باشیم. از آن به بعد آن‌ها برای هم دوستان خوبی شدند. (فرجام‌پور) ╭┅───🌸—————┅╮ @tavalodtahaftsalegy ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Clip-Panahian-DindariAsoone-64k.mp3
2.51M
❗️چرا آدم‌ها فکر می‌کنن دینداری سخته، ولی خدا گفته دینداری آسونه؟ 🔻اگر دینداری آسونه، پس چرا انقدر مشکل داریم تو زندگیمون؟ @Panahian_ir
AUD-20211113-WA0013.mp3
5.75M
احساسی (عج) 🍃هوای تو دارد هوای دلم 🍃پر از عطر یاس فضای دلم 🎤 👌بسیار دلنشین 🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 @asraredarun اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شـصـت_و_ســومــ ✍لبخندِ مخصوصش نشست بر دلم: فرق داره.
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍پس من هم به عنوان یه فعال وارد انجمنی شدم که یان توش حضور داشت و با نزدیک شدن و جلب اعتمادش، اون رو برای کمک وارد بازی کردم. و از دانیال و خانوادش گفتم. و اینکه از داعش فرار کرده و چون من یکی از دوستان قدیمش بودم، ازم خواسته، قبل از اینکه آسیبی از طرف افراطیون متوجه خانوادش بشه، هر چه زودتر بی سر و صدا اونا رو راهی ایران کنم و ازش خواستم تا با برقراری ارتباطِ مثلا اتفاقی، با عثمان رو به رو بشه و بدون اینکه اجازه بده تا اون از موضوع بویی ببره، خودش رو به شما برسونه و با استفاده از ترفندهای روانشناختی ازتون بخواد تا به ایران بیاید. منظورش را درست متوجه نمیشدم: خب یعنی چی؟ یان نپرسید که چرا خودت مستقیم به خانواده اش، چیزی نمیگی یا اینکه چرا عثمان نباید از موضوع چیزی بدونه؟؟ سری به نشانه ی تایید تکان داد: قاعدتا باید میپرسید، پس من زودتر جریان رو به شیوه ی خودم توضیح دادم. اینکه سارا با مسلمون جماعت به خصوص من، مشکل داره، چون فکر میکنه که من باعث عضویت برادرش تو داعش و تنها موندش شدم. در صورتی که اینطور نیست و تمام تلاشم رو برای منصرف کردنِ دانیال انجام دادم اما نشد. و برایِ اینکه یان حرفهام رو باور کنه، کلی عکس و فیلم از خودم و دانیال بهش نشون دادم و با یه تماس تلفنی از طرف برادرتون اطمینانشو جلب کردم. در مورد قسمت دوم سوالتون اینکه چرا عثمان نباید چیزی بدونه؟ اینطور گفتم که چون عثمان هم به واسطه ی خواهرش هانیه به نوعی با این گروه درگیره و ممکنه علاقه اش به سارا باعث بشه تا فکر کنه میتونه ازش محافظت کنه و مانع سفرش به ایران بشه، اونوقت جون خودش و خانواده ی دانیال رو به خطر مینداره. از اونجایی که یان یکی از فعالان انجمنهای مدافع حقوق بشر و مهاجرین بود به راحتی قبول کرد. تقریبا با شناختی که از عثمان داشتم، این نقشه برایم قابل قبول نبود: یعنی اینکه یه درصد هم احتمال ندادین که عثمان و رفقاش از این نقشه تون بویی ببرن، اینکه شما از یان کمک خواستین...؟ لبخندش عمیق شد و چالِ رویِ گونه اش عمیق تر: خب ما دقیقا هدفمون همین بود؛ اینکه عثمان از تلاش ایران و نزدیکی حسام به یان و کمک خواستن ازش، برایِ برگردوندنِ سارا به ایران مطلع شه. اصلا نمیتوانستم منظورش را بفهمم: چرا باید عثمان متوجه نقشه ی ایران برای کشاندنم به این کشور میشد؟ مبهوت و پر سوال نگاهش کردم... و با تبسم ابرویی بالا داد: خب بله، کاملا واضحه که گیج شدین. در واقع طوری عمل کردیم تا عثمان و بالا دستی هاش به این نتیجه برسن که ما داریم به طور مخفیانه و از طریق یان، شرایط برگردوندنتون به ایران رو مهیا میکنیم و این اجازه رو بهشون دادیم تا از هویت حسام، یعنی بنده با خبر بشن. اینجوری اونا فکر میکردن که دانیال ایرانه و خیلی راحت میتونن از طریق شما بهش برسن. که اگر هم دستشون به دانیال نرسید، میتونن حسام رو گیر بندازن و اون رابط رو شناسایی کنن. و در واقع یه بازی دو سر برد رو شروع میکنن. غافل از اینکه خودشون دارن رو دست میخوردن و ما اینجوری با حفظ امنیت شما، ارنست رو به خاکمون میکشونیم، پس بازی شروع شد... یان به عنوان یه دوست قدیمی به عثمان نزدیک شد و عثمان خودش رو به سادگی زد، به اینکه یه عاشقِ دلسوخته ست که هیچ خبری از نقشه ی ایران و نزدیکیِ من به یان نداره، حتی مدام با برگشت شما مخالفت میکرد، میگفت که بدون شما نمیتونه و اجازه نمیده. بالاخره با تلاشهایِ یان شما از آلمان خارج شدین و مثلا به طور اتفاقی منو تو اون آموزشگاه دیدین... در صورتی که هیچ چیز اتفاقی نبود! و عثمان و صوفی بلافاصله با یه هویت جعلی به امید شکار دانیال و یا حسام وارد ایران شدن. اما خب این وسط اتفاقات غیر قابل پیش بینی هم افتاد که بزرگترینش، بد شدن حالتون بعد از دیدنم تو آموزشگاه و این بیماری بود. اون شب تازه نوبت کشیکم تموم شده بود و واسه استراحت رفتم خونه که پروین خانوم باهام تماس گرفت. وحشتناک بود اصلا نفهمیدم چجوری خودمو رسوندم. تو راه مدام به دانیال و قولی که واسه سلامتی تون بهش داده بودم، فکر میکردم. اون قدر صلوات نذر کردم که فکر کنم باید یه هفته مرخصی بگیرم، تا بتونم همه شون رو بفرستم😄 ولی خب از اونجایی که هیچ کار خدا بی حکمت نیست، بد شدن حال اون شبتون و اومدن من به خونتون باعث شد که عثمان و صوفی زودتر نقشه اشون رو شروع کنن. دیگر نمیداستم چه چیزی باید بگویم: نکنه پروین هم نظامیه؟! خندید، بلند و با صدا: نه بابا حاج خانوم نظامی نیستن. حالا میفهمیدم چرا وقتی از یان میپرسیدم که دوست ایرانیت کیست، اسمش چیست، مدام بحث را عوض میکرد. بیچاره یانِ مهربان، دیوانه ترین روانشناس دنیا... ⏪ ... 📝نویسنده:اسعد بلند دوست @asraredarun اسرار درون
سلام 🌹 در خدمتتون هستم با بحث مشاوره در رابطه با 👇 ✴️خانواده و مشکلات خانوادگی ✴️همسرداری ✴️سیاست‌های زنانه ✴️تربیت فرزند ✴️ازدواج ✴️اصلاح تغذیه ✴️مسائل اعتقادی (فرجام‌پور) جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید 👇👇 @masoomi56 مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 کانال فرم های مشاوره https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام‌دوست﷽ گشاییم دفترصبح را به‌ فر عشق فروزان کنیم محفل را بسم الله النور روزمان را بانام زیبایت آغازمیکنیم دراین روز بما رحمت وبرکت ببخش وکمک‌مان کن تازیباترین روز را داشته باشیم سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 @asraredarun ┄┅─✵💝✵─┅┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: به جرّاح مدائنى فرمودند: آيا به تو بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، سهيم كردن برادر (دينى) در مال خود و بسيار به ياد خدا بودن.✨ @asraredarun ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
❤️ چه خوش است من بمیرم به ره ولای مهدی سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی همه نقد ِ هستی خود، بدهم به صاحب جان که یک دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی @asraredarun ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه خانگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استاد عرفان حضرت امام(ره)، بنیانگذار روضه‌های هفتگی سیار در تهران! 🔺 راه اندازی روضه خانگی یک حرکت ساده و عوامانه نیست، بلکه حاصل فکر بلند عارف کامل و استراتژیستی مثل آیت الله شاه آبادی(ره) است. 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
سه چیز را با احتیاط بردار: قدم ، قلم ، قسم سه چیز را پاک نگه دار: جسم ، لباس ، خیال از سه چیز خود را نگهدار: افسوس ، فریاد ، نفرین کردن سه چیز را بکار بگیر: عقل ، همت ، صبر اما سه چیز را آلوده نکن: قلب ، زبان ، چشم و سه چیز را هیچوقت فراموش نکن: خدا ، مرگ ، دوست @asraredarun اسرار درون
✨البقره ..................وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ✳️ ............. . ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻧﺎﻥ ، ﺣﻘﻮﻕ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻛﺎﺭﮔﺰﺍﺭﻱ ، ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻭ ﺩﻳﻪ ، ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺣﻘﻮﻗﻲ ] ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٢٢٨) ✨ ↩️در این قسمت از آیه شریفه وظایف زن و مرد را در قبال هم می‌فرماید. یعنی وظایف متقابل هست (ولهنٓ مثل الذی علیهن بالمعروف) وظایف زن و مرد (متقابل) را میگوید که هر دو نفر باید طبق معروف و شایسته باهم رفتار کنند .👌 🍀در تمام وظایف حقوقی که در قرآن یاد شده زن ومرد مشترک هستند (مثل صداقت، عدالت، به فکر هم بودن،...) همانگونه که حقوقی به نفع زن ومرد هست وظایفی هم بدوش آن دو هست✅
🔻اما فقط دو مورد در قرآن زن ومرد را از هم جدا کرده است یک وظیفه خاص به گردن زن 🧕و یک وظیفه خاص به گردن مرد است 👨‍⚕ اما وظیفه زن که مخصوص زن هست ✳️ (درجة=امتیاز ) (وللرجال علیهن درجة: مرد حق ویژه ای بر زن دارد ) (مردان را بر آنان برتری است )💪 وقتی حرف از وظیفه خاص می آید یعنی اینکه مرد یک خصوصیت خاص در مقابل زن دارد و آن روحیه برتری طلبی است 💪 و این مسئله را روانشناسی شرق و غرب اثبات کرده اند .✅
✅غرور مرد با روحیه برتری طلبی فرق دارد برتری طلبی💪 مورد تایید دین است اما غرور ⛔️ خصلت زشتی است. برتری طلبی یک خصوصیت ژنتیکی است اما غرور یک ویژگی نفسانی هست👉
📚باربارا دی آنجلیس نویسنده کتاب‌های متعدد روانشناسی زوجین (از جمله کتاب مردان مریخی زنان ونوسی ) که خودش چندین بار ازدواج کرده در این باره میگوید : با هر کدام از شوهرهایم که به رستوران می‌رفتم متوجه شدم که مرد خودش رو به جمعیت می‌نشیند و زن عملا مجبور میشود که رو به دیوار بنشیند .🍽 در نتیجه تحقیق فهمیدم که این مسئله ریشه در تعصب دینی ندارد 👌 چون ما تعصب مذهبی نداریم پس این امر ریشه در درون مردان دارد .✔️ واین ژنتیکی است واز غارنشینان به ما رسیده است .