هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سلام 🌹
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با 👇
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️سیاستهای زنانه
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
✴️مسائل اعتقادی
(فرجامپور)
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@asheqemola
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
#نطر_شما
سلام نظرم درباره چندین جلسه مشاوره با خانم فرجام پور عزیز:
حدود هشت ساله کم و بیش درگیر وسواس بودم و چندتا مشاور هم رفتم اما هیچ نتیجه ای نگرفتم
اما بطرز فوق العاده ای با اصلاح مزاج و مزاج شناسی خانم فرجام پور عزیز تا هشتاد درصد مشکلم حل شد 😍! و با ادامه دادنش به طور مداوم کامل حل میشه ..
توصیه میکنم اصلاح مزاج رو واااقعا جدی بگیرید. خیلی از مشکلات جسمی و روحی زندگی تون برمیگرده ب طبع و تغذیه غلط.
خدا خیر کثیر بهتون بده استاد
در پناه امام زمان عج باشید❤️❤️
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
خدا را شکر🌺
هر چه هست لطف خداست🌹
التماس دعا🌺
هدایت شده از بنده امین من
کتاب امام حسن مجموعه قصه های زندگانی.pdf
2.53M
✨﷽✨
🎁هدیه
📚کتاب pdf قصههایی از زندگانی امام حسن علیه السلام💫
#ماه_رمضان
#امام_حسن_ع
#معرفی_کتاب
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🔹 #او_را ... 17 شب حسابی به خودش رسیده بود. البته منم کم نذاشته بودم،اونقدری که همه با چشمشون دنبا
🔹 #او_را ... 18
دفترچه رو باز کردم و نوشته هامو خوندم،
آخرین نوشتم نیمه تموم مونده بود...
همون روزی که رابطم با عرشیا شروع شد،میخواستم راجع به زندگیم بنویسم که با زنگ عرشیا نصفه موند...
حالا همون زندگی رو داشتم+عرشیا ✅
دوباره رفتم تو خودم...
انگار آب داغ ریختن رو سرم...
هرچی مینوشتن،
هرچی میگشتم،
هرچی فکر میکردم،
هیچی تو زندگیم بهتر نشده بود❌
فقط عرشیا حواسمو از زندگی پرت کرده بود✅
همین...
هیچی به ذهنم نرسید،جز حرف زدن با مرجان.
-الو مرجان
-سلام ترنم خانوم!
چه عجب یاد ما کردی!
-ببخشید... سرم شلوغ بود!
-سر تو قبلاً هم شلوغ بود اما باز یه یادی از رفیق قدیمیت میکردی!
اما انگار یار جدیدت کلا وقتتو پر کرده😉
-لوس نشو مرجان😏
خونه ای؟
میخوام بیام پیشت...
نیاز دارم باهات صحبت کنم.
-دوباره چت شده میخوای ناله هاتو برام بیاری؟؟
-مرجان...خونه ای؟؟؟
-الان که نه،
ولی تا دوساعت دیگه میرم خونه.
اون موقع بیا😉
-باشه.
کاری نداری؟؟
-فدای تو...
بای
تا یه سیگار بکشم، یکم قدم بزنم و یه دوش بگیرم،یه ساعت و نیم گذشت.
حاضر شدم و راه افتادم سمت خونه مرجان.
سر کوچشون بودم که دیدم داره میره سمت خونه.
یه بوق زدم تا متوجه شه پشت سرشم.
-عه،سلام...
چه به موقع رسیدی
-سلام، میخوای دیگه نریم خونه؟
سوار شو بریم پارکی،جایی...
-هرچند خسته ام اما هرچی تو بگی😉
سوار شد و رفتم سمت بوستان نهجالبلاغه 🌲🌳
خیلی این پارکو دوست داشتم،
کلی خاطره ازش داشتم...
دو تا بستنی گرفتیم و نشستیم رو نیمکت.
-خب؟
باز چته؟
نکنه این بار صدای به دخترو از گوشی عرشیا شنیدی؟😂
-خیلی مسخره ای مرجان...
منو نگا که اومدم با کی حرف بزنم!!!
-خب بابا قهر نکن...
میدونی که شوخی میکنم،چرا بهت برمیخوره؟؟
بگو عزیزم،چیشده؟
-مرجان...
من...
حالم خوب نشده...
حتی با وجود عرشیا هم زندگیم همونجوری مسخرست...
-خب؟
-ببین عرشیا فقط تونسته حواس منو از زندگیم پرت کنه،
وگرنه هیچ تغییری برام به وجود نیاورده...
-میخوای چی بگی؟؟
-فقط سعید میتونست زندگی منو قشنگ کنه💕
-سعیدم نمیتونست...
-چی؟کی گفته؟
من با سعید حالم خوب بود...😢
-یکم عقلتو به کار بنداز!
تو از اول همینجوری بودی!
سعیدم مثل عرشیا فقط حواستو پرت کرده بود!😒
مثل من که بهزاد،کامران،شهاب،ایمان،سروش و...همه شون فقط حواسمو از زندگی پرت میکنن....
-یعنی چی؟
-تو با سعید احساس خوشبختی میکردی؟
-خب آره!
-پس چرا دم به دقیقه کارت رپ گوش دادن و گریه های شبانه بود.
پس چرا گاهی با قرص خوابت میبرد؟؟
-خب بخاطر مشکلاتی که تو زندگیم دارم...
-بعد سعید چرا حالت بد شد؟
-همون مشکلات+تنهایی+خیانت دیدن
-خب الانم با وجود عرشیا همون دو تا چاله ی آخری برات پر شده!
اون چاه هنوز سر جاشه!!
-تو اینا رو از کجا میدونی؟؟
-چون منم تو همون لجن دست و پا میزنم!!
-پس چرا حالت همیشه خوبه؟😳
-نیست،فقط سعی میکنم بهش فکر نکنم.
از یادم میبرمش تا اذیتم نکنه!
ولی تو همش داری بهش فکر میکنی!😒
بخاطر همینم عذاب میکشی!
-خب آخه من نمیتونم مثل تو باشم!
من رو بی هدف بودن آزار میده!
-پس اینقدر آزار بکش تا دق کنی!
کدوم هدف؟؟
ما همه تو این دنیا تو لجن دست و پا میزنیم!
هیچکس خوشبخت نیست!
همه فقط اداشو درمیارن!
اینقدر تو مخ تو فرو کردن پیشرفت هدف ترقی،که باورت شده این دنیا جای رشده!!😏
اینجا هیچی نیست جز یه صحنه تئاتر و ما هم همه عروسک خیمه شب بازی!!
حرفای مرجان مثل پتک کوبیده میشد رو سرم!
حالم داشت بد میشد...
بلند شدم و مرجانو رسوندم خونش و خودمم رفتم خونه...
"محدثه افشاری"
@asraredarun
اسرار درون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🔹 #او_را ... 18 دفترچه رو باز کردم و نوشته هامو خوندم، آخرین نوشتم نیمه تموم مونده بود... همون رو
🔹 #او_را ... 19
🚫حرفای مرجان رو هزاربار تو سرم مرور کردم....
یعنی چی؟؟؟
یعنی همه چی کشک؟؟😣
مرجان میگفت تا همین جاشم زیادی خودمو علاف دنیا کردم!
میگفت باید سعی کنیم بهمون خوش بگذره وگرنه عاقبت هممون خودکشیه!
هممون گرفتار یه معضلیم:
#پوچی!
سرم داشت میترکید...
احساس میکردم هیچی نیستم...
احساس میکردم تا الان دنیا منو گذاشته بود وسط و نگام میکرد و بهم میخندید...
خدا....
گاهی برام سوال میشد که چرا منو آفریده...
اما حالا فهمیده بودم کاملا بی دلیل‼️
اه...
بازم بدنم داغ شد...
داد میزدم...
سیگار میکشیدم،
قرص آرامبخش....
اما هیچ کدوم آرومم نمیکرد.
حتی جواب عرشیا رو هم نمیدادم.
قرصا کم کم اثر میکرد،احساس گیجی میکردم.
رفتم رو تخت و دیگه هیچی نفهمیدم💤
صبح با صدای گوشیم چشامو باز کردم.
مرجان بود
-چه عجب!جواب دادی!
از تو بعیده تا این ساعت خواب باشی!
-سلام 😒
از تو هم بعیده این ساعت بیدار باشی!
-حدسم درست بود!
حرفای دیروزم زیادی روت اثر گذاشته!نه؟
-اصلا حوصله ندارم مرجان😒
-ترنم
زنگ زدم بهت بگم زیادی به خودت سخت نگیر!
کمکت میکنم توهم مثل خودم کمتر عذاب بکشی😉
-مرسی...
ولی بذار چند روزی تو حال خودم باشم...
بعدش هرکاری خواستی بکن...
-اینقدر سخت نگیر ترنم...
همین کارارو کردی که الان این شکلی شدی دیگه 😒
-مگه چه شکلی شدم؟
-هیچی بابا...😅
زیاد به خودت فشار نیار.
فعلا با عرشیا مشغول باش،
کم کم درستت میکنم خودم😉
-باشه،بای👋
تا قطع کردم،عرشیا زنگ زد.
-الو ترنم😠
-سلام
-سلام و...
کجایی؟چرا از دیروز جوابمو نمیدی؟؟
-حالم خوب نبود عرشیا...
معذرت میخوام...
-همین؟؟میدونی از دیروز چی کشیدم...؟
تو که میدونی چقدر دوستت دارم لعنتی...
برای چی باهام اینجوری میکنی؟؟😡
-چته تو؟؟؟😡
میگم حالم خوب نبود...
یادت رفته انگار که هروقت بخوام میتونم این رابطه رو تموم کنم😠
برای چی هار شدی؟؟؟
-ترنم؟؟؟
داری با من حرف میزنیا...😢
ببخشید خب.مگه چی گفتم...تو که میدونی چقدر روت حساسم و دوستت دارم...
باور کن کم مونده بود کارم به بیمارستان بکشم،
اگه آدرس خونتونو داشتم تا به حال هزار بار اومده بودم اونجا😢
-پس چه بهتر که نداری...
همون اول بهت گفتم حالم خوب نبود،واسه چی باز ادامه میدی؟😠
-ببخشید خانومم...
معذرت...
چرا حالت خوب نیست؟
عرشیا فدات شه...
-لازم نکرده... 😒
-ترنم😭
بخدا دوستت دارم😭
با من اینجوری نکن....
داشت گریه میکرد😳
از تعجب زبونم بند اومده بود...
-داری گریه میکنی؟؟؟
-چرا نمیفهمی؟
عشق میدونی چیه؟
مگه از سنگه دلت؟؟؟😭
بار اولم بود که گریه یه مردو میدیدم...
-عرشیا معذرت میخوام ازت...
باورکن از لحاظ روحی شرایط مناسبی نداشتم...
میخوای الان پاشم بیام پیشت؟؟
-میای؟؟ 😢
-آره، کجا بیام؟آدرس بفرست...
"محدثه افشاری"
@asraredarun
اسرار درون
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
#اطلاعیه
💥 به لطف خداوند متعال ثبت نام طرح جامع تنهامسیرآرامش آغاز شد.
❇️🔸 در این دوره کامل تربیتی تمام مباحث مورد نیاز یک انسان برای رشد و پیشرفت مادی و معنوی رو تقدیم حضورتون خواهیم کرد.
برای ثبت نام کلمه "تنهامسیر" رو به آی دی زیر ارسال بفرمایید👇🏼
@Admin_78
🔹 این دوره طی شش ماه برگزار میشه و هزینه ثبت نامش ماهی 20 هزار تومان هست. البته قابلتون رو هم نداره 😊
🔶 مطالب دوره شامل مباحث شناخت دنیا و رنج، آموزش نحوه مبارزه با هوای نفس، مبارزه با راحت طلبی، ادب، امتحانات الهی و .... هست.
┄┅─✵💝✵─┅┄
خرد هرکجا گنجی آرد پدید
ز نام خدا سازد آن را کلید
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام صبح بخیر🌹
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶
#حدیث_رمضان
💫حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم:
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مىافزايد و گناهان را پاك مىكند و آن ماه بركت است.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
@asraredarun
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
#سلام_امام_زمانم
چه حاجتم به دو دنیا، که من تو را دارم❤️
خوشم چو بنده، نوازی، به تکه نانی تو
وحید محمدی
فرج مولا صلواتـــــــ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀