✨🌹✨
با حريص ، مشورت مكن، زيرا بدى آن را(حریص بودن را) در نظرت، زيبا جلوه مى دهد.
َ« تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّهَ»
[ #پیامبر_اکرم صلےالله علیه وآله ]
📚 علل الشرايع ج۲ ص۵۵۹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
□○پاداش درود فرستادن بر #فاطمه سلام الله علیها○□
◾️ #پیغمبر_اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمه سلام الله علیها فرمودند:
◾️«مَن صَلّی عَلَیْکِ غَفَرَ اللهُ لَهُ وَ اَلحَقَهُ بِی حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ» "(1)
◾️ای فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد؛ خدای متعال همهی گناهان او را، بدون استثناء، میبخشد و هر جا که من در بهشت باشم؛ خدا او را در بهشت به من ملحق میکند.
☑️و این صلوات چقدر زیباست:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ و اَبِیها وَ بَعْلِها وَ بَنِیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ»
بحارالانوار جلد 43
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کوکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های نازنین ☺️🌸
#داستان_کودکانه
فندقِ خوشمزه 🌹
یکی بودیکی نبود .
در یک جنگلِ بلوط . روی شاخه های درختِ بلوطِ پیر سنجاب ها لانه داشتند.
بچه سنجاب ها هر روزباهم بازی می کردند.
و از بلوط های درخت پیر می خوردند.
یک روز سنجابی به دوستهاش گفت:
_بچه ها بیایید باهم به اون طرفِ جنگل بریم.
دیروز از آقا کلاغه شنیدم که یه درختِ فندق اونجاست.
خواهر کوچولوی من هم ازدیروز می گه من فندق می خوام .
سنجابک گفت:
_ولی کارِ خطر ناکیه .
من می ترسم از اینجا دور بشم.
سنجابی گفت:
_نترس زیاد دور نیست. تازه زود برمی گردیم.
خلاصه سنجابی وسنجابک و سنجابو
باهم رفتند به جایی که آقا کلاغه آدرس داده بود.
زیاد دور نبود . ولی خلوت وخطرناک .
ممکن بود هر لحظه یک حیوان وحشی پیدا شود وآنها را بخورد.
درخت فندق را پیدا گردند.
باهم از آن بالا رفتند .
ولی آقا کلاغه یادش رفته بود بگه الان فصلِ فندق تمام شده.
درخت اصلا قندق نداشت.
آنها هم ناراحت شدند.
خواستند از درخت پائین بیایند که یک دفعه سنجابی گفت:
_آنجاست دارم.می بینم یه فندق به اون شاخه چسبیده .
همه نگاه کردند ولی شاخه خیلی نازک بود و رفتن روی آن خطرناک.
سنجابی گفت :من می رم میارمش
بچه ها گفتند:نه نرو خطرناکه .
ولی سنجابی قبول نکرد.وروی شاخه رفت .
صدای جیرِ جیرِ شاخه بلند شد .
سنجابها به سمتش آمدند و اورا سفت چسبیدند.
سنجابی گفت: پاهای منو بگیرید .تا من خم شم وفندق رو بچینم .
بالاخره با همکاری هم تونستند فندق را بچینند.
وبا خوشحال آن را به خانه آوردند.
وبه خواهر کوچولوی سنجابی دادند.
واو هم گفت:
_باید باهم بخوریم .
فندق را شکستند و همه باهم خوردند.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
بار الها
شدم امشب دوباره بی سرو سامان به کوی تو
گرفتم دستِ دل را بی محابا به سویِ تو
نگارا نازنینا تا به کی جویم تو را ونیابمت
نباشد قرارم تا که بر مشامم نرسد شمیمِ بوی تو
الهی کن نظر بر منِ آشفته سر در اینِ دلِ شب
که گردم من هم در خیلِ ملک لایق به کوی تو
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
شبتون بهشت
دلتون آرام
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
❣پروردگارا
🔶بااولین قدمهایم برجاده های صبح
🔸 نامت راعاشقانه زمزمه میکنم
🔸کوله بارتمنایم خالی وموج
🔶سخاوت توجاری
الهی به امید تو💚
سلام صبحتون بخیر وشادی 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فرمودند:💚
فاطمه علیها السلام پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون