تحقیقات نشان میدهد استرس و شادی هردو واگیر دارند و بودن در کنار افرادی که شاد و یا افسرده هستند به طور مشخص و مستقیم بر روح و روان ما تأثیر میگذارد!
پس شاد باشید😍👏
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
#دلبرانه😍💖
وجود تو توی زندگیم
از اکسیژن واجبتره😍😘💕❣💕
@asraredarun
┄┅─✵💞✵─┅┄
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سلام 🌹
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با 👇
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️سیاستهای زنانه
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
✴️مسائل اعتقادی
(فرجامپور)
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@asheqemola
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
#نظر_شما
سلام علیکم تشکر ویژه دارم از استاد عزیز خانم فرجام پور راهکار های بسیار مفید وارزنده ارائه کردند بابت راهنمایی های ایشون باعث ارامش خاطر بنده شدند از صحبت های ارزشمند ایشون بهره بردم امیدوارم خداوند به ایشون طول عمر وسلامتی بده
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا را شکر🌺
هر چه هست لطف خداست🌺
التماس دعا🌺
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#عیدانه_قربان_تا_غدیر 🎁
💞دوره انتخاب همسر 💞
مخصوص#خانمها و #دختران جوان👌
برگرفته از آیات و روایات با تدریس استاد فرجام پور از مشاوران برتر و باسابقه💥
🔹شناخت باورهای صحیح در ازدواج
🔸معیارهای صحیح و اصولی در انتخاب
🔹آشنایی با طبع و مزاج
🔸اصول صحیح خواستگاری
🔹روشهای صحیح تحقیق
🔸جایگاه دعا و استخاره
🔹و... .
🌼پاسخ به تمامی سوالات
🌼پی دی اف سوالات خواستگاری
💥50درصد تخفیف شهریه دوره
🤩به مناسبت دهه ولایت و امامت
🔰 آیدی ثبتنام:
@adminasrar
جهت دریافت اطلاعات بیشتر وارد کانال شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
هدایت شده از علیرضا پناهیان
1401.5.02-Panahian-Gharagah-Khtam-Yad-EmamZaman-Dar-PiadeRavi-Arbaeen-Medium.mp3
11.59M
📌 سخنرانی مهم علیرضا پناهیان درباره اربعین ۱۴۰۱ با عنوان:
🌱 یاد امام زمان(عج) در پیادهروی اربعین
🔴 به همه اربعینیها پیشنهاد میکنیم این سخنرانی ۲۰ دقیقهای را بشنوند.
فیلم:
📎 aparat.com/v/S0nDe
@Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫معجزه جاری آخرین پیامبر
🔻 گفتگو جالب علیرضا پناهیان با مستندساز خارجی درباره علت محبت مردم به امام حسین(ع)
#تصویری
@Panahian_ir
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمت_شصت ✍ریحانه وا رفت و دهانش نیمه باز ماند! _یعن
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمت_شصت_یکم
✍ترانه سینی غذا را روی زمین گذاشت و برای هزارمین بار گفت:
_بخدا موندم تو کار شما! خب خواهر من بعد تحمل این همه استرس و پنهون کاری از ترس شوهرت، حالا که بنده خدا برگشته تو روت تقریبا گفته من دیگه اون ارشیای ترسناک سابق نیستمو اصلا بچه می خوام، تازه تو ناز کردی؟!
زانوی غم بغل گرفته بود و مثل گهواره تکان های آرام می خورد، چشمانش هنوز هم سرخ بود از شدت گریه
_تو نمی فهمی! تمام معادلاتم بهم ریخته...
_بیخیال، زندگی تو همیشه پر از مجهول حل نشدنی بوده! من خودم تا همین دیروز بکوب می گفتم بهت که جلوی ارشیا وایسا. اما امروز میگم نه... اذیتش نکن، حتی خوشحالم باش که بالاخره صبرت نتیجه داده... بابا خب اون بنده خدا به گفته ی خودت، انقدر تو بچگی از دست مادر و پدرش خون دل خورده و با سرخوردگی بزرگ شده که خب، تو یه دوره ای اصلا با همین تصور نمی خواسته خودشم یکی دیگه رو بدبخت کنه! ولی حالا فرق کرده... چند ساله که داره با تو زندگی می کنه و حالا می دونه تو نه شبیه مه لقا هستی و نه نیکا! کجا می تونه مثل تو پیدا کنه؟
_منو با نیکا مقایسه نکن...
_چشم!
_تعجبم از زری خانومه
_مادر شوهر جانم که جانم فدای او؟ بابا اینجوری چپکی نگام نکن، بخدا از وقتی گفتی واسطه شده و با ارشیا حرف زده و یه باری از رو دوش تو برداشته و از اونورم گوش مالی داده فرد مذکور رو، انقدر خوشحالم که نگو... اصلا رو ابرا سیر می کنم. خداروشکر سایش بالا سر زندگی ما هم هست! ببین چه دهن قرصم هستا، من که عروسشمو تو یه خونه ایم از هیچ کارش خبر ندارم اما کلا دست به خیرش خوبه...
_میشه این املت رو برداری؟
_چرا؟ شام نپختم که همینو بزنیم
_ببر خودت بخور من سیرم
_وا! بازم همون ارشیاست که با این همه ناز تو می سازه ها
بالش را از روی تخت برداشت، گذاشت پشت کمرش و تکیه زد.
_دیگه انقدر این چند وقته با اشک و این قیافه پاشدم اومدم خونه ی تو، از خودمم خجالت می کشم! هیچ وقت انقدر زودرنج نبودم
ترانه یکی از خیارشورهای کوچک را برداشت و گاز زد، با دهان پر گفت:
_آره دیگه... من شونصد بار خودم رو با تو مقایسه کردمو جلوی نوید کلاس گذاشتم که آبجی من صبوره بسازه ولی من فرق دارم الم و بلم! حالا می بینم برعکسه... خداوکیلی حداقل تو دو ماه اخیر خودم گوی سبقت رو ربودم
و غش غش زد زیر خنده... ریحانه پیام های ارشیا را باز کرد و گفت:
_یعنی میگی کار بدی کردم؟ خب توام بودی بهت برمی خورد... تمام این چند روز برام نقش بازی کرده بوده!
ترانه با چشم های ریز شده گفت:
_دقیقا مثل خودت! کاری که عوض داره گله نداره... تو نمازخونی دختر، اهل دعا و خدا و پیغمبر؛ چقدر خانوم جون بیخ گوشمون می گفت که دروغ نگیم! که خوبیت نداره تو زندگی حتی اگه مجبور شدیم و به نفعمون بود رول بازی کنیم؟ چقدر تو خودت مقید بودی به...
_بس کن ترانه! چرا همه چیز رو بهم ربط میدی؟ من مگه دروغ گفتم؟ فقط از روی ترس بخاطر از هم نپاشیدن زندگی مشترکم نتونستم جریان بارداریم رو بگم به همسرم، اونم که از آخر باید می گفتم!
دستش را روی دست های سرد ریحانه گذاشت و گفت:
_الهی که من فدای خواهر خوبم بشم، بخدا از صد طرفم که نگاه کنی به این داستان باز باید خوشحال باشی که داره ختم بخیر میشه همه چی! ناشکری نکن... ممنون باش از زری و بی بی که با تجربشون تونستن یادتون بدن شیرازه ی زندگی رو درست کنید! بابا تو آخه همیشه راهنما و مشاور من بودی، الان انگار رد دادی خودت...
_گیج ترم کردی... باید فکر کنم! به همه چیز
تکه ای نان سنگک را برداشت و لقمه ی کوچکی برای ریحانه گرفت، دستش را دراز کرد و با لبخند گفت:
_خیلی وقت نداریا، آخر هفته همه خونه ی عمو دعوتیم! حتی شما... کاش تا اون موقع بتونی اوضاع رو روبه راه کنی تا دشمن شاد نشی!
_دشمن شاد؟!
چشمکی زد و با نیش باز گفت:
_طاها دیگه...
ریحانه لقمه را گرفت و جواب داد:
_اون هیچ وقت دشمن کسی نبوده... غیبت بیخود نکن
_والا با اون خاطره ی نصفه کاره که تو برامون گفتیو گذاشتیمون توی بهت، من فقط همین برداشت رو کردم.
_جدا؟ مگه تا کجا برات گفتم؟
_گمونم رفتنت از مغازه ی عمو و...
_آهان! پس تا تهش رو نشنیدی که میگی دشمنه پسرعمو
_من سراپاگوشم
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمت_شصت_یکم ✍ترانه سینی غذا را روی زمین گذاشت و ب
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمت_شصت_دوم
✍ترانه چهار زانو نشست و با ذوق گفت:من سراپا گوشم
_مثلا رفته بودم مغازه ی عمو تا آینده ی طاها رو خراب نکنم، اما با ناغافل سر رسیدن عمو و حرف های مجبوری طاها باعث شده بودم وجهه ش خراب بشه. اون شب مثل مرغ سرکنده بودم، انقدر ناخنام رو از استرس جویدا بودم که صدای خانوم جانم در اومده بود... می ترسیدم از پیشامدای بعدی. اینکه خب حالا عمو و زنعمو در مورد پسرشون چه فکری می کنند؟ اصلا کاری که کرده بودم عاقلانه بود یا بچگانه؟ دلم مثل سیر و سرکه می جوشید... برای مامان همه چی رو تعریف کرده بودم و حالا اونم دست کمی از من نداشت. غصه ی طاها رو می خورد که بعد این همه سال برای اولین بار از باباش کتک خورده و خورد شده بود...
اصرار کردن برای اینکه مامان زنگ بزنه خونه ی عمو و مثلا چاق سلامتی بکنه هم کار درستی نبود، در واقع تابلو بود! این بود که ما تو بی خبری موندیم و بنا رو بر این گذاشتیم که هر اتفاق جدی بیفته بالاخره به گوش ما هم می رسه دیگه. دو روز بعد بود دقیقا، آماده شده بودم برم دکه ی روزنامه فروشی که زنگ خونه رو زدن... خانوم جون در رو باز کرد و با تعجب گفت:" پناه بر خدا! طاهاست..."
به دلم بد افتاده بود، همون چادر مشکی که تو دستم بود رو انداختم روی سرم و ایستادم کنار در اتاق. سابقه نداشت که تنها بیاد آخه... از پله ها اومد بالا، صدای احوالپرسیش رو می شنیدم جالب بود که خودش به خانوم جون گفت:
_زنعمو ببخشید که این وقت روز و بی خبر مزاحم شدم، میشه چند دقیقه بیام داخل؟
_چه حرفیه پسرم، مگه ادم برای رفتن خونه عموش باید اجازه بگیره؟ بفرما تو خیلیم خوش اومدی
تقریبا دیگه مطمئن شدم برای حرف زدن اومده اونم بدون اطلاع خانوادش! رو نداشتم که باهاش چشم تو چشم بشم..
وارد شد و مثل همیشه سلام کرد، آروم جوابش رو دادم. انگار پارانوئید شده بودم، بیخودی فکر می کردم دیگه اون طاهای سابق نیست... اما بود! خانوم جون گفت:
_بشین طاها جان، برم یه چایی بیارم برات
بعدم به عادت لبه ی چادرش رو داد زیر دندون و رفت سمت آشپزخونه. نشست و تکیه داد به پشتی، من اما هنوز یه لنگه پا وایساده بودم...
_خوبی دخترعمو؟
هنوز به گل های لاکی رنگ قالی نگاه می کردم.
_جایی می خواستی بری؟ بد موقع اومدم
_نه...
_حرف دارم باید می اومدم
خانوم جون با سینی چای اومد بیرون و گفت:
_بفرمایید، ریحانه جان مادر حواست به غذا باشه ته نگیره، ترانه هم تو اتاق خوابه. من برم پیش ملک خانوم پیغام فرستاده کار واجب داره
و با اشاره چیزی گفت که نفهمیدم. طاها به احترامش وایساد و بعد از رفتنش دوباره نشست. مطمئن بودم تمام وقتی که در نبود خانوم جون برای صحبت داریم پنج تا ده دقیقه ست... خودم پیش دستی کردم:
_چیزی شده؟
دستی به صورتش کشید و جواب داد:
_من نمی تونم ریحانه
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام صبح بخیر🌺
@asraredarun
┄┅─✵💖✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨اميرالمومنين عليه السلام خطاب به خاك كربلا فرمود:
چه خوشبويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو به پا خيزند كه بدون حساب و بىدرنگ به بهشت روند.✨
@asraredarun
┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
#سلام_امام_زمانم
سلام آقا
صدای پای تو
خبر از آمدن باران می دهد
ای بهار سبز هستی
ماه محرم هم آمده است
کی می آیی
ای صاحب عزا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@asraredarun
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #عزادار_حقیقی 🏴
💥 ما شهید هم بشیــم نمیرسیم!
چی داشتن مگه شهدای کربلا ؟ ....
instagram.com/ostad.shojae1
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تو برای حسین(ع) چه کردی؟
❤️ خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است ...
#تصویری
@Panahian_ir
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
صدایِ کربلا ۴.mp3
10.85M
#صدای_کربلا ۴ 🏴
#استاد_شجاعی
#آیتالله_مصباح
#شهید_آوینی
✿ کربلا حجلهگاه است!
حجلهگاهی که یک معشوق هست و بیشمار عاشق!
بیشمار عاشق... که میدوند تا به چشم این تنها معشوق واقعیِ عالم بیایند.
- کربلا حجلهگاهی محدود به زمان و مکان نیست!
حجلهگاهی است به وسعت تمام تاریخ!
- آیا این حجلهگاه، در زندگی شما، جایی دارد؟
- آیا درخشیدن در این حجلهگاه، منشاء اثر انتخابهای شما هست؟
💥همه نمیتوانند عاشق شوند!
@Ostad_Shojae
⛔️خشونتهای عاطفی با کودک عبارتند از ؛
- قهر کردن
- طرد کردن
- محبت مشروط
- نمیخوام ببینمت
- دیگه مامانت نمیشم
- اصلا با من حرف نزن
- برو دیگه دوستت ندارم
- میبرم میذارمت سر راه
- برو از جلوی چشمم دور شو
همگی خشونت عاطفی هستند و باعث ناامنی کودک میشوند.
#تربیت_فرزند
@asraredarun
در بازی هایی که برد و باخت برای آن ها تعریف شده است
باید سه بار آن را با کودک انجام داد:
_بار اول به او اجازه دهید شما را ببرد.این کار به اعتماد به نفس کودک کمک می کند و باعث تخلیه ی هیجانی او شود.
_بار دوم کودک را ببرید.تا مفهوم شکست را دریابد.و نیز متوجه شود که گاهی انسان تمام تلاشش را می کند و موفق نمی شود.
_بار سوم کاری کنید کودک با تلاش بیشتر از دو دوره ی گذشته برنده شود تا یاد بگیرد برای موفقیت باید خیلی تلاش کرد.
چه انتظاری از فرزندتان دارید؟
متاسفانه بسياري از والدين از فرزندان شان انتظار دارند ...
ساكت باشند و تسليم والدين ،بخصوص زماني كه خارج از منزل هستند ، اما به يك باره در حدود سن ٢٠ سالگي از آن ها انتظار دارند ، كه اجتماعي باشند و ارتباط خوبي با ديگران برقرار كنند .
اجتماعي شدن ، يك فرآيند تدريجي است که آغاز آن از دوران کودکی است.
انتظاراتمان را در حد سن و توانایی فرزندمان بالا ببریم
پسر سه ساله ای دارم که هر وقت با من میاد بیرون خواسته های زیادی داره تا واسش بخرم و اگه بگم نمیشه داد و فریاد راه میندازه تا به خواسته اش برسه.البته من از همون اول هرچی که بهم گفته واسش خریدم برای همین تا بهش میگم نه مقاومت میکنه
راه حل شما چیه؟؟...
👇👇👇
پاسخ:
این که از اول هرچی میگفته براش میخریدید کار درستی نبوده ولی اینکه الان بهش میگید نه هم کار درستی نیست و قطعا با مقاومتش روبرو میشید شما نباید مستقیم بهش بگید نه
👈باید قبل از هر چیز همراهیش کنید. این خیلی مهمه و بعد از همراهی کردن آرزوش رو به صورت خیالی برآورده کنید
مثال میزنم خدمتتون:
✅مثلا وقتی پسرتون میخواد ویترین مغازه رو تماشا کنه همراهیش کنید و چیزهای پشت ویترین رو با هم ببینید و در موردشون صحبت کنید.
👈 مثلا میگه اون ماشین باری رو میخوام
👈بگید اون که قرمزه؟
👈چقدر هم قشنگه رنگ لباسته ان شاالله یه روز با بابا میایم اگه قیمتش مناسب باشه برات میخریم
✅ یا مثلا همونجا یه کاغذ از کیفتون بیارید بیرون روش بنویسید پسرم دلش یه ماشین باری میخواد بعد بگید اینجا نوشتم تا یادمون نره
✅حتی گاهی گوشی موبایلتون رو بهش بدید بگید ازش یه عکس بگیر شب به بابا نشون بدیم یا عکس بگیر وقتی دلمون براش تنگ شد ببینیمش
✅یا اگه نقاشیتون خوبه بگید عکسش رو بگیر بریم توی دفتر نقاشیت اون رو بکشیم
بالاخره باید یه جوری همراهی خودتون رو نشون بدید
👈 این نکات رو هم در حین همراهی و صحبتتون بهش یادآور بشید که اگه جنسش خوب باشه و قیمتش مناسب باشه یا مثلا به بابا بگیم اگه اجازه داد و...
همیشه راه حل های ساده ای پیدا میشه، فقط کمی بای فکر کنیم و خلاقیت به خرج بدیم
"پدر و مادر باشید نه بادیگارد..." اجازه استقلال و تجربه به فرزندتان دهید.
ما نمی گوییم که فرزندتان را حال خودشان رها کنید و اجازه دهید هر کاری دوست دارد انجام دهد، نه، شما باید با نظارت غیر مستقیم به فرزند خود اجازه دهید گاهی خود در کارهایش تصمیم بگیرد، تجربه کند و شکست بخورد ، نباید همیشه نقش فرشته نجات را برای او بازی کنید.
تحقیقات بلندمدت روی مادران ۱۸ تا ۴۹ ساله نشان میدهد، درصد زیادی از این زنان به افسردگی دچار میشوند.
تقریبا یك چهارم مادران به شدت از وظیفه نگهداری از فرزندان خسته میشوند و این طور تصور میكنند كه آنها نمیتوانند مادر خوبی باشند.
استرس و نگرانی از خصوصیات اصلی مادران محافظ است، زیرا آنها همیشه باید خود را جای فرزندشان بگذارند و همه مسئولیتهای او را انجام دهند.
▪️اگر مرتب دست روی اشتباهات يا اشكالات فرزندتان بگذاريد:
👈 فرزندتان يا خجالتی خواهد شد.
👈 يا باعث لجبازی و بدرفتاری فرزندتان خواهيد شد.
▪️ لطفا:
مچ فرزندتان را هنگام كار بد نگيريد.
اگر كار فرزندتان بد اما بی خطر و بی ضرر است از روش بی اعتنایی فعال استفاده كنيد. يعنی آگاهانه به آن بی اعتنایی كنيد.
زمانيكه فرزندتان ببيند كارش باعث جلب توجه شما نميشود، بعد از مدت كوتاهی دست از آن برخواهد داشت.
"پدر و مادر باشید نه بادیگارد..." اجازه استقلال و تجربه به فرزندتان دهید.
ما نمی گوییم که فرزندتان را حال خودشان رها کنید و اجازه دهید هر کاری دوست دارد انجام دهد، نه، شما باید با نظارت غیر مستقیم به فرزند خود اجازه دهید گاهی خود در کارهایش تصمیم بگیرد، تجربه کند و شکست بخورد ، نباید همیشه نقش فرشته نجات را برای او بازی کنید.
تحقیقات بلندمدت روی مادران ۱۸ تا ۴۹ ساله نشان میدهد، درصد زیادی از این زنان به افسردگی دچار میشوند.
تقریبا یك چهارم مادران به شدت از وظیفه نگهداری از فرزندان خسته میشوند و این طور تصور میكنند كه آنها نمیتوانند مادر خوبی باشند.
استرس و نگرانی از خصوصیات اصلی مادران محافظ است، زیرا آنها همیشه باید خود را جای فرزندشان بگذارند و همه مسئولیتهای او را انجام دهند.
▪️اگر مرتب دست روی اشتباهات يا اشكالات فرزندتان بگذاريد:
👈 فرزندتان يا خجالتی خواهد شد.
👈 يا باعث لجبازی و بدرفتاری فرزندتان خواهيد شد.
▪️ لطفا:
مچ فرزندتان را هنگام كار بد نگيريد.
اگر كار فرزندتان بد اما بی خطر و بی ضرر است از روش بی اعتنایی فعال استفاده كنيد. يعنی آگاهانه به آن بی اعتنایی كنيد.
زمانيكه فرزندتان ببيند كارش باعث جلب توجه شما نميشود، بعد از مدت كوتاهی دست از آن برخواهد داشت.