eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ برخیز و سلامی کن ولبخند بزن که این صبــح نشانی زغم وغصـه ندارد. لبخنـد خـدا در نفس صبح عیان است بگذار خـدادست به قلبـــ💗ـــت بگذارد. الهی به امید تو ســلام صبحتون بخیر🌺 الهی به امید تو💚 @asraredarun ┄┅─✵💝✵─┅┄
دوباره جمعہ شد و دل شده پریشانت دوباره حسرت دیدار برقِ چشمانت بلند مرتبہ شاهِ زمان سلامٌ علیک سلام بر تو و بر ماه روے تابانت…!! فرج مولا صلواتـــــــ @asraredarun اسرار درون
حدیث مهدوی🍃 💟 ( علیه السلام ) می‌فرمایند: ✔️در زمان غیبت حضرت مہدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هيچ کس نجات پيدا نمی کند غیر از دو دسته: اول: شیعیان ثابت قدمش ، دوم: دعا کنندگان فرجش ... 📚کمال الدین ، صفحه ۲۸۴ اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج @asraredarun اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔺نفوذ دشمن در حوزه‌های علمیه / پرورش جاسوس‌هایی در لباس مرجعیت/ تحصیل آخوندهای وهابی بدون اعتقاد به اهل بیت علیهم السلام / و ...... عاقبت نفوذ تا این عمق از لایه‌های اعتقادی در کشور، به کجا ختم می‌شود؟ @Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
بوی پیراهن یوسف.mp3
1.67M
  💥 بوی پیراهن یوسف ▪︎توضیح بعضی چیزا برای آدمای معمولی سخته، اما بزرگانِ اهل معنا اونا رو براحتی درک میکنن؛ و حالا مدتیه که این بزرگان خبر از یک اتفاق میدن! @Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 مجموعه‌ی توحیدی ! ✨ و جَعَلَ لَكُمُ السَّمْع... ( ملک ۲۳ ) ✍️ و که ما را شنوا گرداند! شنوای هرآنچه می‌شنویم؛ و شنوای آنچه اغلبمان، نمی‌شنویم... ✘ نه آنکه نتوانیم... نه! نمی‌خواهیم که بشنویم! 💫 از صدای الهام فرشتگان... تا صدای تسبیح برگ‌ها! ✘ نه آنکه نتوانیم... نمی‌خواهیم که بشنویم! 🌐 آپارات | یوتیوب | اینستاگرام @Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
انسان شناسی ۱۶۳.mp3
11.75M
۱۶۳ ✖️ نه اشتباهاتی که خودت مسبّب اصلی اونایی / ✖️ و نه بلاها و مصائبی که دیگران برات ایجاد می‌کنند / ✖️ و نه بلایا و مصائب طبیعی ... هیچ کدوم به ضررت تموم نمیشن! 👈 فقــط در یک صورت هست که ؛ همه‌ی آنچه بر تو می‌گذره بنفعت تموم میشه! @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅عناب میوه ضد سرطان ✍آنتی‌اکسیدان عناب به پیشگیری و جلوگیری از پیشرفت کمک می‌کند, با توجه به مطالعات جدید، عصاره عناب مهارکننده سلول‌های سرطان خون است❗️ به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ عناب از نظر طب قدیم ایران معتدل و بنا به اعتقاد ابوعلی سینا، کمی سرد است, عناب دارای خواص ضد سرطان است و خاصیت آنتی‌اکسیدان عناب به پیشگیری و جلوگیری از پیشرفت سرطان کمک می‌کند, با توجه به مطالعات جدید، عصاره عناب مهارکننده سلول‌های سرطان خون است. عناب به‌ علت داشتن ویتامین C و خواص آنتی‌اکسیدانی بالا‌، مانع از رشد و حرکت رادیکال‌های آزاد و در نتیجه کمک به کنترل, رشد تومور و سلول‌های سرطانی است. عناب میوه و داروی گیاهی مؤثری است که به افزایش وزن بدن کمک می‌کند, قدرت ماهیچه‌ها را زیاد کرده و قوه بدن را افزایش می‌دهد؛ در طب چینی این میوه در تقویت و درمان استفاده می‌شود؛ عناب برای سلامت و تقویت کبد سودمند است. عناب مقوی کبد و صفرا است و کمک به درمان برخی از بیماری‌های کبدی می‌کند, مصرف عناب به‌طور معنی‌داری سطوح آنزیم‌های کبدی را کاهش می‌دهد, این آنزیم‌ها نشانگر آسیب بافتی هستند. یافته‌های بافت‌شناسی نشان می‌دهند که این میوه اثرات محافظتی در برابر بیماری‌های کبدی دارد, عناب در درمان کبد چرب نیز مفید است,عناب به‌علت داشتن لعاب، نرم‌کننده سینه و ضدسرفه است و چای یا جوشانده آن گرفتگی صدا، آسم و تنگی نفس را برطرف می‌کند و برای جلوگیری از التهاب و آبریزش بینی توصیه می‌شود. عناب مقوی مغز و حافظه, آرامش‌بخش طبیعی است, عناب آرام‌کننده اعصاب است و بدخلقی را از بین می‌برد, عناب خواب‌آور بوده, بی‌خوابی و خستگی را برطرف می‌کند, تسکین‌دهنده و استرس است, در طب سنتی چین و کره از عناب به‌عنوان دارویی که سبب کاهش اضطراب می‌شود، استفاده می‌کنند؛ هرگاه که احساس غمگینی کرده و گریه می‌کنید یک فنجان دم‌کرده عناب لبخند به لب‌هایتان می‌آورد. ↫ شربت عناب از بهترین نوشیدنی برای فصل بهار و تابستان، و صاف‌کنندۀ خون، مسکن التهاب و تشنگى و حدّت خون است. 📚منبع: باشگاه خبرنگاران پویا 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅کـم خـونی و تـدابیــر آن ✍برای تولید خون خوب ، هاضمه باید سالم و قوی باشد .اصول خوردن و آشامیدن باید بخوبی رعایت شود .مواد مولد خون باید بیشتر در برنامه غذایی گنجانده شود . مواردی نظیر 👇 🔸تخم مرغ عسلی 🔸شیره ی انگور 🔸گوشت گوسفند 🔸کاهو 🔸مویز 🔸آبگوشت 🔸مغزها مثل گردو ، بادام ، فندق 🔸آب سیب و هویج میتواند منابع خوبی برای تولید خون باشد. در افراد سالمند با کم خونی های طولانی مدت ، حتما بررسی های لازم گوارشی و داخلی برای پیداکردن محل دفع تدریجی خون انجام شود . در کنار آن مصرف قرص های حاوی آهن بعنوان درمان کمکی مواد غذایی که ذکر شد هم در برنامه فرد بگنجانید. ورزش سبک و پیاده روی روزانه در بهبود سوخت و ساز و خونسازی بسیار موثر است . 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅کیسه کشیدن ✍کیسه کشیدن پوست نوعی ماساژ درمانی است و تمام سلول های مرده و تجمع یافته روی پوست را از بین میبرد و باعث جوان سازی پوست و کاهش تعریق بدن می شود. زمانی که روی پوست کیسه کشیده میشود ، منافذ پوست باز شده و اکسیژن رسانی به پوست راحت تر صورت می گیرد و پوست شفاف میشود کار کرد مغز بهتر شده و کسالت و رخوت و سنگینی بدن کمتر میشود کیسه کشیدن در افراد دیابتی باعث باز شدن منافذ پوست و خروج سموم و کاهش امتلاء شده و قند خون را کاهش میدهد 👌بهترین کیسه ، کیسه پشمی است که لطیف و بدون مو باشد و سوراخ نشده باشد 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅سیاه دانه معجزه میکنه! ✍اگه تو خانه هاى شما گیاه سیاه دانه باشه بنیه بدنی تون طوری قوی میشود که لازم نیست دکتر برید! صد گرم سیاه دانه بکوبید و در یک شیشهِ سر بسته نگهداری کنید و هر صبح نیم قاشق چاى خوری آن را روی زبان بگذارید و با آب ولرم نوش جان کنید. درمان کننده سردرد (میگرن) ضدکبد چرب و کمر درد و پا درد بهبود سیاتیک و نیرومندی مفصل ها پیشگیری کننده از رشد تومور و سرطان ها بهبود عفونت مثانه بهبود بیماران سکته قلبی و مغزی بهبود بیماری دیابت بهبود گرفتگی مویرگها و رگها درمان خستگی مفرط تامین املاح معدنی بدن پیشگیری از لکه قهوه ای روی پوست صورت و بدن تقویت بینایی تقویت اعصاب و حافظه ضد استرس و دلشوره و افسردگی رفع کبودی زیر چشم ضد چروک ضد پیری زودرس 100 گرم سیاه دانه، اگر با عسل ترکیب بشه و هر صبح ناشتا خورده بشه برای تندرستی مثل اکسیر سلامتی عمل میکنه! من معجزه ی سیاه دانه را با چشم خودم دیدم. سیاه دانه درمان کننده خیلی از بیماریهاست! ❗️یک ماه استفاده کنید و به ما دعای خیر بکنید! 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خوراکی های خونساز و خوراکی هایی که باعث کم‌خونی میشوند ‌‎‌‎‌@asraredarun
✅ درمان ضعف کودکان ⇦سویق کودک ⇦حریره بادام ⇦خیسانده انجیر ⇦فالوده سیب هر روز ⇦نخودچی و کشمش ⇦سنجد ⇦برگ‌ چغندر در غذاها ⇦شیره‌ انگور و خرما و توت روزی سه قاشق ✍پرهیز از تنقلات کارخانه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥معجزه‌ی بارهنگ 🔹در درمان دردهای معده ، گوارش ، چاقی و لاغری و ... ‌‎‌‎‌‌ @asraredarun
✍راه مقابله با افزایش التهابات معده و دستگاه گوارش بعد از ماه مبارک رمضان ، لزوم خوردن و آشامیدن صحیح و تدابیر لازم در این مورد است 1- آرام بخورید 2- کم بخورید 3- غذای سنگین نخورید تا چندین روز بعد از عید فطر این موارد را رعایت نمایید و به یکباره غذاهای حجیم و سنگین مصرف نکنید 📚سایت حکیم خیراندیش
📌تسکین درد دندان‌ها و گوش‌ها با دود اسپند ✍ اگر صداها را کم می‌شنوید یا گوشتان سنگینی می‌کنند، در مقداری روغن زیتون و آب ترب، اسپندها را بجوشانید و ۲ الی ۳ قطره از آن را در گوش خود بریزید تا میزان تأثیر این دانه‌ها را در درمان و تسکین این درد خود ملاحظه کنید. همچنین با دود کردن و استشمام دانه‌های اسپند می‌توانید درد دندان‌های خود را هم تسکین دهید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
‍ ..C᭄‌. 📌#تا_خدا_‌فاصله_ای_نیست #قسمت8 😔در رو باز کرد برادرم بد جور سرماخوردگی گرفته بود با شاد
..C᭄‌• 📌 ✍🏼یه روز پدرم به مادرم گفت با احسان  بزن به حرف تو گوش میده که دست برداره بهش فشار بیار ؛ وگرنه برادرام (عموهام) گفتن دیگه طاقت حرف های مردم رو نداریم و یه بلای به سر احسان میاریم... 😔مادر گفت این چه حرفیه مگه بچه اوناست یا تو؟ حق ندارن بهش دست بزنن ، پدرم گفت خودت میدونی ما شش برادر همیشه پشت هم بودیم و حرمت بزرگتر رو گرفتیم اونا اختیار تمام زندگی منو دارن... 🔹مادرم گفت پس من چی من هیچ حقی ندارم...؟ نه بخدا نمیزارم کسی بهش دست بزنه مگه من مردم.... مادرم با داداشم حرف میزد که بسه دیگه    دست برداره برادرم گفت از چی مادر؟ بخدا مثل شما دارم نماز میخونم فقط همین و پایبند به سنت... مادرم یه روز بهش گفت اگر دست بر نداری حلالت نمیکنم اومد بیرون از اتاقش برادرم گفت مادر این چه حرفیه آخه شوخی کردی درسته؟ بیا بهم بگو که شوخی کردی آخه فدات بشم اگر تو حلالم نکنی من پیش خدا روسیاه هستم چی بگم مادر توروخدا بگو که شوخی میکنی مادر تور خدا بیا بگو حلالت میکنم گریه میکرد... مادرم هم پشت در داشت گریه می‌کرد گفت خدایا خودت میدونی که چقدر ازش راضی هستم تو هم ازش راضی باش من حلالش میکنم فقط میخوام بلایی به سرش نیاد.‌‌... ظهرش مادرم گفت  زن داییت مریضه میرم پیشش زود میام هواست به احسان باشه تا وقت نماز مغرب که مادرم زنگ زد گفت برای شام نمیام دایت نمیزاره شب بعد شام همه عموهام اومدن بجز پدر شادی که رفته بود مسافرت کاری اصلا از این اوضاع خبر نداشت.... 😭آون شب بدترین شب زندگیم بود بخدا... همه رفتن اتاق برادرم بجز من و پدرم که پایین بودیم.... داشتن حرف میزدن کم کم صداشون رفت بالا برادرم با صدای بلند گفت به حرمت پدرم چیزی بهتون نمیگم حرمت خودتون رو نگهدارید 😔تا اینکه شروع کردن به زدنش وقتی درو باز کردن از راه پله انداختنش پایین تمام صورتش خونی بود به زور ریششو تراشیده بودن من فقط گریه می‌کردم بردنش تو حمام سر تا پاشو خیس کردن عموم با عصا زد به سرش که خون تمام زمینو گرفت بعد بردنش حیاط اون شب سرد زمستان با شیلنگ زدنش وقتی اولین ضربه رو زدن فریاد زد پدرجان... 😔پدرم منو هل داد تو گفت برو تو خودشم اومد تو انگار دوست نداشت ببینه ؛ وفتی یاد حرفای اون شب برادرم می‌افتم جگرم آب میشه... پدرم از پنجره نگاهش می‌کردم گریه می‌کرد می‌گفتم تور خدا نزنیدش... برادرم فریاد میزد پدرجان کجایی منم پدرجان توروخدا بیا بیرون یادته کولم میکردی میگفتی هر کی دست روت بلند کنه دستاشو میشکنم...  پدرجان کجایی اگر تو بگی هر چهار تاشونو میزنم.... عموم گفت منو میزنی؟ میخوای منو بزنی؟ بیشتر عصبانی شد داشت محکم تر میزدش برادرم همش  پدرم و صدا می‌کرد.... ✍🏼 پدرم گوشاش رو گرفته بود گریه می‌کرد ؛ بهش گفتم بخدا ناپدری از تو بهتره مگه بچت نیست چرا چیزی بهشون نمیگی... رفتم بیرون گفتم بسه دیگه نزنیدش توروخدا بسه ولی هُلم دادن که منم بزنن برادرم خودش رو کشید روم گفت برو تو...  گوشه شیلنگ بهم خورد بخدا تا یه هفته درد داشت جاش... 😔آنقدر زدنش که به زور نفس میکشید همه همسایه ها از پنجره نگاه می‌کردن ولی کسی نبود که چیزی بگه انگار مردی نبود که بیاد چیزی بهشون بگه... بعد با پای برهنه بیرونش کردن گفتن حق نداری برگردی آمدن تو به پدرم گفتن برادر ما نیستی اگر راش بدی خونه و رفتن... من فقط گریه می‌کردم وقتی مادرم با داییم اومدن مادرم تا رسید راه راهرو گفت این چه ریخته زمین...!؟ 😔گفتم خون احسانه کجا بودی که بیرونش کردن تا اینو گفتم بیهوش شد پدرم به صورتش آب زد به هوش که اومد گیج بود پدر گریه میکرد می‌گفت چت شده فدات شم چرا افتادی؟ مادرم گفت ولم کن نمیخوام ببینمت... پسرم کجاست دستشو می‌مالید به خون می‌گفت این خون احسان منه... بلند شد رفت بیرون دنبالش رفتیم که چشمش خورد به کفش برادرم گفتم مادر بخدا این بی‌رحمها با پای برهنه بیرونش کردن به عموهام فحش می‌داد می‌گفت الهی سیاه بپوشم براتون الهی رو قبرتون بشینم... پسرم کجاست؟ پاره تنم همه کسم.... الهی تک تک بچه هاتونو با کفن ببینم به پدرم گفت تو چه مردی هستی..؟ به تو هم میگن مرد؟ نامردی من زن تو هستم یا برادرت؟ پدرم گفت بسه دیگه تمومش کن... مادرم گفت بس کنم؟ بخدا ازت طلاق می‌گیرم پدرم گفت حق نداری اینو بگی ما قسم خوردیم.... 📝نویسنده:حزین خوش نظر ادامه‌دارد‌... 😊 ‌‌‌‌‌‎‌‌@asraredarun اسرار درون
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
..C᭄‌• 📌#تا_خدا_فاصله_ای_نیست #قسمت10 ✍🏼یه روز پدرم به مادرم گفت با احسان  #حرف بزن به حرف تو گوش
..C᭄‌• 📌 پدرم میخندید از خوشحالی.... ✍🏼عصر رفتم بالا دیدم برادرم داشت ورزش میکرد گفتم چیکار میکنی گفت دو کار اول خودمو گرم میکنم بعدش برای مسابقه چند روز دیگه آماده میشم باید برم انتخابی تیم ملی هست باید قبول بشم... گفت شب که پدرم اومد بگو کارش دارم رفتم پایین دیدم مادرم آبگوشت داره میپزه برادرم عاشقش بود رفتم گفتم کاکه امشب آبگوشت داریم... 😋گفت آخ جون امشب چه شبی بشه برای شکمم ، وقت شام مادرم گفت براش ببرم پدرم گفت نمیخواد همون پنیر زیادشه (بخدا پدرم اینجوری نبود هیچ وقت خیلی دست دل باز بود به مال دنیا اصلا اهمیت نمیداد نمیدونم چرا این توری شده بود)مادرم عصبانی شد گفت آگه نخوره بخدا نمیزارم کسی لب بزنه همشو دور ریخت وقتی براش شام بردم هنوز در باز نکرده بودم گفت بیارش آن آبگوشتو مردم از گشنگی امشب چه شبی هست خجالت کشیدم که درو باز کردم وقتی نون پنیر دید مکس کرد گفت  ایبی نداره اینم روزی خداهست گریه کردم گفت چرا گریه میکنی بابا شام تا سبکتر باشه بهتره.... ✍🏼کاکم بهم گفت پدرم رو صدا کن کارش دارم رفتم صداش زدم با هم رفتیم بالا برادرم گفت پدرجان چند روزه دیگه مسابقه کشوری هست برای انتخاب تیم ملی میرم بهت قول میدم که اول بشم رو سفیدت کنم پدرم گفت تو رو سیام نکن نمیخوام روسفیدم کنی ... کاکم گفت آخه چیکار کردم بخدا قسم کار بدی نکردم، پدر بزار برم بخدا تو این شهر سر بلندت میکنم من چند ماهه خودمو آماده کردم برای این مسابقه  بزار برم.... پدرم گفت نمیزارم بری تموم.... ✍🏼برادرم فرداش گفت تو به فرهاد (پسر عموم) بگو اسممو بنویسه شاید پدرم راضی شد تا آنموقه... صبح برادرم صدام زد گفت برام چایی بیار خیلی سردمه وقتی بردم آنقدر سردش بود که چایی به اون داغی رو یه جا خورد گفت که به پدر نگم براش چایی آوردم دوست نداشت که کسی بدونه... خلاصه روزا میگذشت تا شب مسابقه میرم  برادرم‌ گفت پدر جان تور خدا بزار برم بخدا میرم آسیا با سربلندی... ☝️🏼پدرم گفت امکان نداره بزارم... بعد دوروزه فرهاد از مسابقه برگشت شبش آمدن خونه ما که نمک بپاشن به زخم برادرم و همه دور فرهاد رو گرفتن و از خودش تعریف می‌کرد منم داشتم دق می‌کردم رفتم بالا برادرم گفت چه خبره این سر صدا برای چیه؟ گفتم که فرهاد مقام آورده همه عموهام اینجا هستن برای تشویقش ؛ خیلی خوشحال شد گفت برام صداش کن بهش تبریک بگم به فرهاد گفتم که کاکم صدات میزنه عموم که شنید گفت کجا منم میام.. به فرهاد گفت هر چی گفت بزن تو ذوقش بهش روی خوش نشون ندی.. اومد و گفت چیه احسان چی میخوای...؟ برادرم گفت اومدی مرد میدون؟ مسابقه چه طور بود؟ چند تا رو بردی؟ چیکار کردی؟ بهت تبریک می‌گم.. از خوشحالی نمیدونست کدوم سوال رو اول بپرسه، فرهاد گفت من احتیاجی به تبریک گفتن تو ندارم برادرم ساکت شد بعد مکث زیاد گفت فرهاد تو هم..؟ فرهاد گفت اره مگه من چمه یه زمانی پسر عموم بودیم ولی الان هیچم نیستی... برادرم خیلی ناراحت شد گفت برات دعا میکنم که خدا نور ایمان بهت بده ان شاءالله... فرهاد گفت تو بی‌عرضه هستی هیچ وقت به پای من نمیرسی... خیلی ناراحت شد برادرم گفت یادته پارسال فینال‌ با هم‌ مسابقه دادیم و نتکوتت کردم و مقامم رو‌ پاره کردم و گفتم مریضم تا پیش عموم ضایع نشی... عموم‌ گفت دروغ میگی گفت بیا این‌ سی دی مسابقه به کسی‌ نشونش ندادم عموم‌ سی دی رو گرفت و گذاشت و همه دیدن... فرهاد بدجور حالش گرفته شد و دوید بالا به برادرم خیییلی فحش داد... برادرم‌ همش‌ می‌گفت آروم‌ باش تا اینکه فرهاد به قرآن فحش داد.... برادرم‌ گفت اگر‌مردی در و باز کن... هیچ‌جوری آروم‌ نمی‌شد شروع کرد به مشت‌ زدن به در و صدای ترک‌خوردن در می‌اومد... پدرم اومد در رو باز کرد برادرم خواست بیاد بیرون پدرم نذاشت و‌ بهش سیلی زد‌ برادرم‌ شوکه شد آخه بخدا قسم تا حالا پدرم‌ دست روی‌ هیچ‌ کداممون بالا نبرده... مادرم اومد پیش برادرم گفت چکار میکنی مرد این چه طرز تربیت است خودتم میدونی از همه عاقل تر است شما دارید دیوانه اش می‌کنید ؟ و همه رفتن... برادرم‌ گفت مادر میرم بیرون با فرهاد یه کاری دارم زود میام بخدا.. مادرم‌ گفت میخوای برای بزنیش؟ گفت بخدا طوری‌ میزنم مثل سگ‌ واق واق کند... مادرم‌ گفت پاتو از این در بزاری بیرون باهات حرف نمی‌زنم.... برادرم‌با ناراحتی گفت آخه‌ مگه‌ من‌ بچه‌ هستم که‌ اینطوری رفتار‌ می‌کنید منو زندانی کردید هیچی نگفتم‌ بهم‌ یه‌ وعده غذا میدید قبول کردم ‌ولی بخدا قسم‌ قبول‌نمی‌کنم کسی‌به قرآن توهین کند...مادرم در رو بست و اومد‌ پایین... 📝نویسنده:حزین خوش نظر ادامه‌دارد‌... 😊 @asraredarun اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا