فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👳♂استاد پناهیان:
🎞◾️قیمت صدای اذان
🔺 گفتگوی زیبای امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س)
@asraredarun
اسرار درون
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️روایتی از آخرین روزهای زندگی دختر پیامبر اسلام (ص) از زبان فضّه...
#فاطمیه
@asraredarun
اسرار درون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
..C᭄• 📌#تا_خدا_فاصله_ای_نیست #قسمت24 گفت از مادر برام بگو عکسش رو داری تو گوشیت؟ بهش نشون دادم
..C᭄•
📌#تا_خدا_فاصله_ای_نیست
#قسمت25
زن عموم گفت صبر کن تا صبح دیر وقته همه خوابن ساعت سه شب بود عموم گفت میگم زنگ بزن بیان... شادی گفت من زنگ میزنم به همه عموهام زنگ زد ، عموی بزرگم به مادرم میگفت نگران نباش بخدا جلو چشمات تک تکشون رو میزنم به چه جرئتی به احسان من بی حرمتی کردن بعد از مدتی همه اومدن پدرم اول از همه اومد تا اومد داخل عموم بلند شد که بزندش مادرم نذاشت بعدا همه عموهام اومدن مادرم نذاشت روشون دست بلند کند ولی گفت این بیشرف رو باید ادب کنم (با عموی کوچکم بود) اون رو زد گفت تا حالا چندتا از گند کاری هات رو درست کردم نذاشتم کسی بفهمه... گفت داداش نمیبینی دماغم رو شکسته گفت ایکاش تو رو میکشت من دیهت رو میدادم به پدرم گفت الان پسرت کجاست؟ پدرم چیزی نمیگفت گفت چرا جواب نمیدی پسرت کجاست؟ بگو ببینم به اجازهی کی شناسنامهش رو پاره کردی گفتی از ارث محرومی..؟
😔تا اینو گفت مادرم بد حال تر شد بردیمش بیمارستان مادرم به پدرم گفت برو دیگه هیچ وقت نمیخوام ببینمت ؛ عموم گفت خواهرم خودت رو ناراحت نکن بخدا پیداش میکنم به اسم خودم براش شناسنامه میگیرم تمام داراییم رو به نامش میزنم...
ولی اثری از برادرم نبود... بهار شده بود ولی هیچ خبری از برادرم نبود دیگه بهم زنگ نمیزد گاهی وقتا میگفتم مُرده
شادی گفت بریم به آون آدرسی که بهمون داد رفتیم تو یه منطقه بود که خیلی ارتفاعش بلند ماشین نمیرفت با پرس و جو خونه رو پیدا کردم در زدیم یه پیرزن بود گفتیم احسان رو میشناسی؟ گفت نه احسان کیه؟ عکسش رو بهش نشون داد گفت اره میشناسمش... گفت از کجا آدرسی داری ازش؟ گفت هوا سرده بیاید تو رفتیم داخل خونه خیلی فقیرانه بود یه پسر بچه کوچیک بود توی خونه گفتم مادر جان از کجا میشناسیش گفت یه روز با این نوهم سر کوچه بودیم... اومد خونه نوم رو کول کرد دست منم گرفت تا از کوچه اومدیم بالا تو راه باهم حرف میزدیم از اون وقت هر از گاهی بهم سر میزنه برام پول یا میوه میاره؛ شادی گفت بخدا احسان دیوانه شده خودش هیچی نداره هر چی در میاره به این پیرزن میده مگه این کیه ولی بعد اشک شادی در اومد گفتم پسر یا دختر نداری عروست کجاست؟ گفت دختر ندارم یه پسر دارم اونم زندانه زنش میگفت که باید بری دنبال پول کلفت آنقدر بهش فشار آورد تا رفت قاچاقی الان یه ساله زندونه زنش ازش طلاق گرفته بچه رو تنها گذاشته و ازدواج کرده بعضی وقتها گاهی میاد و به بچههاش سر میزنه؟ گفتم مگه چندتا نوه داری گفت سه دختر دیگه مدرسه هستن الان شاید بیان...
گفتم مادر جان از احسان آدرسی نداری گفت نه دخترم خیلی کم حرف میزد تا میاومد دلداریم میداد این پسر با همه فرق میکرد هر کی میاد بهم کمک کنه انگار من کنیز اونم طوری بهم کمک میکنه انگار منو خریده ولی این پسر وقتی چیزی میاره ازم تشکر میکنه که اجازه میدم بهم کمک کنم خدا خفظش کنه ، گفت حالا چرا دنبالش هستین که نوهاش اومدن تا رسیدن گفت دخترای گلم بشینید درستون رو بنویسید #سبحان_الله هردوتاشون یه کیف داشتن شادی اشکش در آمد گریه کرد منم نتوانستم خودم رو کنترل کنم گفتم کلاس چندمید؟ یکیشون گفت من سوم اون یکی گفت من اولم هیچ وقت فکر نمیکردم که اینقدر فقیر باشند شادی گفت هردوتاتون یه کیف دارید گفتن اره مادر بزرگ بهمون قول داده اگر خوب درس بخوانیم برامون کیف بخره...
باشادی رفتیم بازار هر چی توانستیم براشون گرفتیم وقتی بردیم حس عجیبی داشتم نمیتونستم خودم رو کنترل کنم گریهم گرفته بود وقتی میدیدم با یه کم خرت وپرت میشه دل یه خانواده را خوش کرد حس آرامی داشتم تا حالا هیچ وقت نشده بود این حسو داشته باشم....
عموم هرجایی که فکرش رو میکرد دنبال برادرم میگشت ولی هیچ اثری نبود یه روز تمام عموهام اومدن دنبالمون که بریم بیرون برای تفریح که مادرم حالش بهتر بشه ولی هر کاری کردن نرفتیم اونا رفتن شب شادی زنگ زد که فرهاد پسر عموم تصادف کرده و حالش خیلی وخیمه برای مادرم تعریف کردم با خودم گفتم که حالش خوبتر میشه و میگه اینم تلافی احسان...
ولی گفت خاک برسرم چیشده..؟ زود رفتیم بیمارستان وقتی رفتیم همه جلوی در اتاق عمل بودن مادر گریه کرد گفت چی شده دوست و رفیق احسانم چش شده؟ مادر فرهاد گفت خواهر حلالم کن کن تورو خدا بهت بد کردیم اگر تو حلالمون کنی خدا فرهاد و بهمون بر میگردونه....
مادرم گفت بخدا هیچ کینهای ندارم حلالتون کردم بخدا اگر هم چیزی گفتم خواستم خودم رو سبک کنم...
مادرم طوری گریه میکرد انگار احسان تو اتاق عمل است میگفت خدایا پسرم رو ازم گرفتن ولی تو بگذر و این پسر رو بهمون برگردان
📝نویسنده:حزین خوش نظر
ادامهدارد......
@asraredarun
اسرار درون
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
امام هادی علیه السلام:
دنیا بازاری است که جمعی در آن سود میبرند و عده ای زیان میکنند.
@Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
پادشاهی کن.mp3
1.9M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 پادشاهی کن!
• اموالم رو کجا خرج کنم؟
• استعدادم رو پای چه کاری بذارم؟
• وقتم رو به چه چیزی اختصاص بدم؟
☜ که بالاترین سود نصیبم بشه؟
#استاد_شجاعی
منبع: مجموعه مهندسی آرزوها
@Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
انسان شناسی ۱۸۵.mp3
13.11M
#انسان_شناسی ۱۸۵
#استاد_شجاعی
#استاد_دینانی
➖ چرا خداوند اینهمه اسم دارد؟
➖ کاربرد و کارکرد این اسماء در جهان چیست؟
➖ میان ما و این اسمها چه ارتباطی وجود دارد؟
➖ تکرار اسماء خدا، چه فایدهای میتواند داشته باشد؟
@ostad_shojae
18.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نفخ در کودکان
⁉️ چرا کودکان دچار نفخ میشوند ؟
چگونه میتوان این نفخ را تشخیص و درمان کرد ؟
🔴 اهمیت ورزش در زمستان
✍ مزاج فصل زمستان سرد و تر است، به همین دلیل اکثر افراد بدلیل عدم تحرک کافی و ورزش، اخلاط در بدنشان منجمد شده و رسوب میکند و زمینه بروز بسیاری از بیماریها فراهم میشود. پس بهتر است برنامهی مناسبی جهت ورزش روزانه در این فصل تنظیم کنیم.
در صورتی تحرک ما ورزش محسوب میشود که ضربان قلب سریعتر از حالت عادی شود، چهره گلگون شود و به تعریق بیفتیم. اگر این سه شرط محقق نشود ورزش نکردهایم.