#گندمزار_طلایی
قسمت 169
از همان روز تصمیم گرفتم روی دار قالی بنشینم و دیگه نگذارم مامانم قالی ببافه .
هر چند بابا می گفت: دیگه نیاز نیست که دار قالی توی خونه باشه.
ولی این یکی رو باید تموم می کردم.
آبجی فاطمه هم اوقات بیکاریش می اومد کمک.
دخترها هم که دیگه از سر و کول مامان وبابا بالا می رفتند .
خونه پر شده شده بود از صدای شادی کودکانه شون.
به گمانم توی خونه عمه جرأت خندیدن هم نداشتند.
روزها مامان دستشون رو می گرفت ومی برد مزرعه .
و با بابا دوتایی کنار گندمزار برای خودشون سیفی کاری کرده بودند.
و ظهر با سبدی پر از گوجه وخیار و بادمجان وکدو و فلفل .....
به خانه می آمدند.
و اضافه اش را به همسایه ها می دادند.
این رسمِ روستا بود .
هر کس از محصولاتِ زمینش به کسی که آن محصول را نداشت می داد.
و آن سالها که بابا نبود.
اهالی روستا منو مامان رو با این رسمِ خوبشون شرمنده می کردند.
بالاخره گندمزار هم طلایی شد.
وزیر نورِخورشید می درخشید .
تماشایش دلِ هر کس را شاد می کرد.
مخصوصا وقتی که نسیمی بازیگوش ،
در لابه لای خوشه های گندم ، با شاهپرک ها قایم موشک بازی می کرد.
دلم را می برد و پر از شور وشعف می شدم.
هرگز از تماشای این صحنه سیر نمی شدم.
تا اینکه فصلِ درو شد .
دیگر تحمل نداشتم و با بابا برای درو رفتم.
هر چه گفت: این کارِ تونیست و سخته .
گفتم: باید بیایم .
وبالاخره حریفِ گندم طلائیش نشد.
پیشانیم رو بوسید و کلاه حصیری اش رو روی سرم گذاشت وگفت:
_پس باید اینو روی سرت بگذاری.
نمی خوام پوستِ سفید وقشنگت توی آفتاب بسوزه.
و هر وقت هم که گفتم باید برگردی خونه . قبول⁉️
وبا لخند جواب دادم:
_قبوله قبول 😊
وچه لذت بخش بود کنارِ بابا بودن و
چشیدنِ طعم خوشبختی زیرِ تیغِ آفتاب .
وغرقِ خوشبختی گوشه ای از مزرعه برای خودم مشغول ِ درو بودم .
که صدایی مرا از آن حالِ خوش بیرون آورد.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
بی قرارو دلشکسته می نشینم گوشه ای
چشم می دوزم به در گاه تو بی ره توشه ای
همچو یک قایق که لنگر بر گِلم انداخته
غم به تنهایی بساطش بر دلم انداخته
هم دلم هم چشم و هم عقل وسرم بی واهمه
غرق در امواج ِغم گشته به بحری بی خاتمه
کاش امشب شود مهرت نصیب این دلم
تا چو یک پروانه پر گیرد رها گردداین دلم
درپناه خدا
شبتون بهشت
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
ریپلی به قسمت اول رمان زیبای 👆👆👆
گندمزار طلایی🌸
به فرموه شما سروران
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
✨🍃☀️بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ☀️🍃✨ پیامبر اکرم (ص) میفرماید : هیچ زن و مرد مومنی نیست ، چه آ
ریپلی به قسمت اول آموزش روخوانی وروانخوانی قران 👆👆👆🌸
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 ✨افوض امری الی الله انّ الله بصیر بالعباد✨ #خانواده_متعال
ریپلی به قسمت اول خانواده متعالی👆🌹
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🌺سلام وقت بخیر اسرار_درون 1 طاعاتتان قبول خوب راجع به خودمون صحبت می کردیم 🌺یه نکته بگم دقت
ریپلی به قسمت اول اسرار درون 👆👆🌹
┄┅─✵💝✵─┅┄
بنام و با توکل به
اسم اعظمت
میگشاییم دفتر
امروزمان را
ان شاالله در پایان روز
مُهر تایید
بندگی زینت
دفترمان باشد
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سلام صبحتون بخیر وشادی🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚امام علی علیه السلام فرمودند:💚
اسراف را رها کن و میانه روی در پیشگیر و امروز به یاد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگهدار و اضافی آن را برای روز نیازمندیت (قیامت) پیش فرست.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون