eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام امام زمانم🌺 سلام صبحتون بخیر🌹 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: در راه خدا جهاد کن و بدان اگر به شهادت رسیدی در نزد خدا حیات و روزی خواهی داشت و چنانچه (سالم) بازگشتی همانند روزی خواهی بود که به دنیا آمدی و دیگر گناهی بر تو نخواهد بود. ✨ @asraredarun ┄┅─✵💖✵─┅┄
💪 لبخند بزن به زندگی...😊👌 لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می‌کند لبخند بزن به دیروزی که خوش بود و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود. لبخند بزن به آسمانی که برای لطافت زمین زیر پایش، اشک شوق جاری می‌کند. لبخند بزن به شقایق‌ها، نیلوفر های آبی لبخند بزن به تمام گل‌های عالم که از زمینی سخت می‌رویند و جهان را زیبا می‌سازند. لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش لبخند را میهمان لبهایت می‌کند. و فرمود، آسمانها و زمین و هر چه در انهاست را برای تو رام کردم👌 پس از این همه نعمت لذت ببر و شاکر باش الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و رسیدن به 93 13 "راحت طلبی اجتماعی" 🔰یکی از دوستان میگفت حاج آقا چرا شما تمرینات مبارزه با راحت طلبی رو در مورد نماز و قرآن و درس خوندن نذاشتید؟ 🚸ببینید تا وقتی که کسی "زندگیش" درست نباشه "بندگیش" هم درست نخواهد شد ⛔️⛔️ مثلا اگه یه آدم تنبلی رو بهش بگن درس بخون! این آدم چون راحت طلب هست هر چقدر درس بخونه بدتر میشه 🆑 میگرده تا "راحت ترین شغل رو با بیشترین حقوق" پیدا کنه دنبال اینه برای خودش "حقوق نجومی" درست کنه ⭕️این آدم دیگه خلاقیت هم نداره. ❌هر جا میره میخواد مثل زالو خون مردم رو بمکه. ⛔️یا کسانی که وعده انتخاباتی میدن و شعارشون مثلا ارتباط با جهان هست و وقتی نگاه میکنی میبینی که "همه چیز رو وارد میکنن" 🅾 از سنگ پا گرفته تا مربا و حتی مداد تراش و...!!! 🚷میگفت افتخار ما اینه که به یه "خریدار حرفه ای" تبدیل شدیم!! 🚷معلومه که تربیت خانوادگی همچین مسئولانی خیلی غلط بوده. ⭕️جامعه ای که دنبال راحت طلبی و راحت طلبان بره قطعا بدبخت خواهد شد.🆑 💯حتما توی قلب انرژی هسته ایش بتن میریزن و مردمش صداشون در نمیاد... ⭕️حتما تمام فرهنگ و اقتصادش رو به غارت میبرن و این راحت طلبانه سکوت خواهد کرد... 🚯راحت طلبی با ظاهر جذاب و حتی گاهی "در لباس روحانیت" میاد جلو. گاهی با شعار صلح طلبی میاد جلو اما در واقع راحت طلبی هست. 🚫 اونم راحتی برای خودشون و اطرافیانشون نه راحتی مردم 👌اما ما دیگه بلند شدیم برای مبارزه با راحت طلبی☺️ ⛔️چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی. دیگه فریب نخواهیم خورد... ما باید کسانی که نشون دادن اهل مبارزه با راحت طلبی هستن رو انتخاب کنیم... 🌱✅➖➖💖 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
و رسیدن به 94 🚸💯🚸✅🚸 14 ✳️ ما دو نوع راحت طلبی داریم ✅ راحت طلبی خوب ❌و راحت طلبی بد. ✔️هیچ اشکالی نداره ما دنبال راحت طلبی خوب باشیم. حاج آقا فرقش چیه؟ 🔵یه مثال تقدیم میکنم دقت بفرمایید: دو تا کشاورز رو تصور کنید یکیشون از اول بهار تلاش میکنه تا با کار زیاد و حساب شده ی کشاورزی محصولات خوبی رو به دست بیاره. بار ها راحت طلبیش رو میزنه و... 🌿🌱🍀🌳 و طبیعتا شب عید که میشه با فروش محصولاتش موجب "راحتی خودش و خانوادش" میشه✅✔️ ✅این میشه راحت طلبی خوب.در واقع اون راحتی که بعد از تلاش به دست میاد. 🚷اما یه کشاورزی هم راحت طلبی بد داره 🚸یعنی از اول بهار نمیره سر کار و محصولی تولید نمیکنه و توی خونه میشینه 🚷و شب عید هم که میشه هیچ پولی نداره خرج کنه و موجب "اذیت شدن خودش و خانوادش" میشه. 🔰این همه که میگیم آدم باید راحت طلبیش رو بزنه 🔴منظورمون راحت طلبی بد هست. 🔵وگرنه چه اشکالی داره آدم سختی تحمل کنه برای اینکه زندگی "واقعا راحتی" داشته باشه. 🔶اگرچه اگه کسی واقعا راحتی میخواد باید همتش رو بذاره برای رسیدن به بهشت... رسیدن به قرب الهی... 💞🌺اونجا نهایت لذت رو میبره. 🚸شیطان نامرد همیشه ما رو با راحت طلبی بد فریب میده و بدبخت میکنه.... 🔷یه سوال؟ در طول روز 🔸دقیقا چندبار با راحت طلبی بدمون مبارزه میکنیم؟؟ نکنه آمار نداری؟ 🌱✅➖➖💖 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالاخره به محله محسن رسید. محله پایین شهر! کوچه های باریک و تودرتو و خانه هایی کوچک با دیوارهای آجری یا سیمانی کوتاه. در هر چند کوچه، یک دکان بقالی کوچک وجود داشت. کوچه ها را یکی یکی گشت و به کوچه مورد نظرش رسید. دلش می خواست سرزده برود و رو در رو با محسن صحبت کند. دسته گلی را که خریده بود، برداشت. بچه های کوچک با توپ پلاستیکی مشغولِ بازی بودند. لباس های کهنه و دمپایی های پلاستیکی بچه ها توجه امید را جلب کرد. نگاهی به کفش تک تک آنها انداخت و بعد نگاه به دسته گلی که در دستش بود. آهی کشید و در دلش گفت: "با پول این دسته گل می شد برای این بچه ها کفش خرید!" پلاک ها را یکی یکی شمرد و جلوی خانه محسن ایستاد. نگاهی به سرتا پای خانه انداخت و دستش را به سمت زنگ در برد. بعد از چند بار زنگ زدن، مادر محسن در را باز کرد. سرش را پائین انداخت و سلام کرد و حالش را پرسید. مادر محسن با خوشرویی جوابش را داد. و پرسید: "ببخشید شما را به جا نمیارم" امید لبخندی زد و گفت که از دوستان محسن است و با او کار دارد. مادرمحسن با تعجب به سر و وضع امید نگاه کرد و گفت که محسن برای خرید داروهایش بیرون رفته. بعد به امید تعارف کرد تا داخل بیاید. امید خواست چیزی بگوید که ناگهان مادر محسن خم شد و شکمش را گرفت و آخ گفت. امید با نگرانی حالش را پرسید؛ او با زور و ناله گفت چیزی نیست؛ ولی یکباره از حال رفت و روی کف حیاط افتاد. امید ترسید و با نگرانی به اطراف نگاه کرد. خانمی را در کوچه دید و او را صدا زد. زن سریع جلو آمد و صدا زد: "خاک بر سرم... پری خانم؟ پری خانم؟" بعد رو به امید کرد و گفت: "باید ببریمش بیمارستان. حتما قند خونش افتاده." امید هراسان دسته گل را در حیاط گذاشت و گفت: "کمک کنید ببریمش. من برم ماشینو روشن کنم" با عجله به سمت ماشین رفت و تا جایی که جاداشت نزدیک آمد. دو سه نفر از خانم های محل که از شنیدن صدا بیرون آمده بودند، کمک کردند و پری خانم را داخل اتومبیل گذاشتند. یکی از خانم ها که گویا با او صمیمی تر بود، کنارش نشست و به سمت بیمارستان حرکت کردند. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مادر محسن را از اورژانس به بخش مراقبت های ویژه انتقال داده بودند. بی قرار و آشفته در راهروی بیمارستان قدم می زد که ناگهان صدای محسن را از پشت سرش شنید. سرش را برگرداند و او را دید که سراغ مادرش را از پرستاری می گیرد. با سرعت خودش را به او رساند و صدایش کرد. محسن پریشان و نگران به سمت او جلو آمد و دستش را فشرد و سراغ مادرش را گرفت. امید او را به سمت اتاق مراقبت های ویژه هدایت کرد. پشت درِ بخش، ایستادند و پرستار اجازه ورود نداد. امید بازوی محسن را گرفت و به سمت صندلی ها کشید و گفت: "بهتره اینجا بنشینی. نگران نباش، دکتر، پیششه." محسن کنار امید نشست و گفت: "توکل به خدا. اولین بار نیست این جوری می شه؛ ولی هر بار حالش بیشتر نگرانم می کنه." بعد با لبخند به سمت امید برگشت و گفت: "راستی داداش، خدا خیرت بده، به موقع رسوندیش. در حقم برادری کردی امید جان." بعد روی امید را بوسید و ادامه داد: "خوب شد که شما اونجا بودی. اِ نزدیک بود یادم بره! خونه ما اومده بودی؟ با من کاری داشتی؟" امید نگاهی به محسن انداخت. نگرانی اش کاملا مشخص بود. بعد به ساعتش نگاه کرد و گفت: "آره باشه بعدا واست می گم فعلا حواست به مادرت باشه." باز محسن دستش را فشرد و گفت: "لطف کردی داداش. من اینجام دیگه نگران نباش برو به کارت برس. از این که زحمت کشیدی و به موقع رسوندیش بیمارستان، یه دنیا ممنونم." امید دلش می خواست آنجا بنشیند و در مورد پروژه صحبت کند؛ اما از طرفی زمان مناسبی برای این حرف نبود و از طرف دیگر با اصرارهای محسن مجبور شد خداحافظی کند و برگردد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وقت بخیر من توزندگی هر وقت به بن بست رسیدم از خانم فرجام پور عزیز مشاوره گرفتم ایشونم مثل یه مادر دلسوزو مهربان به حرفام گوش کردن وبهم راهکار دادن وبا روحیه وحال خوب به زندگی برگشتم من زندگیمو مدیون استاد هستم امیدوارم خدا خیردنیاواخرت و نصیبشون کنه
💥 همه مومنین در سراسر کشور، برای نجات مظلومین غزه و پیروزی رزمندگان اسلام، امشب هر کدوم از ما 100 مرتبه آیه شریفه "امن یجیب" رو با توجه عمیق قرائت کنیم. ⭕️ امَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ 🔶 کیست آن کسی که مضطرین و گرفتاران را هنگامی که او را میخوانند اجابت میکند و گرفتاری او را برطرف میکند؟ سوره نمل آیه 62 ⭕️🔺⭕️🔺⭕️🔺⭕️