همیشه نمیشه مشکل رو درجا حل کرد
👆✅💯
💢 بسیاری از اوقات برای اینکه یه مشکلی پیش نیاد
ما باید بریم مقدمات بعیده اش رو درست بکنیم✔️
با این مقدمه👆میخوایم امشب
درمورد
""""مقام و منزلت و جایگاه دختر""""،
فرزندی که★ دختـــــر ★ یه پدرومادر است
و
جایگاه دختران در منظومه """ارزشهای دینی """"
صحبت کنیم✅
♻️ببینیم که اولا پیامبر گرامی اسلام دختران را چگونه توصیف میکند⁉️
و ثانیا درباره دختران چه توصیه هایی دارد و برای دختران چه ارزشی قائل است⁉️
این رو خود دختران هم
مطلع بشن👧
پدران ارجمند هم مطلع بشن👴
مادران گرامی هم مطلع بشن👩💼
پسران محترم هم که برادران همین دختران هستند مطلع بشن👦
همسران آینده این دختران هم مطلع بشن 👨
که دختری دارن میگیرن، از یک خانواده مذهبی که به دختر اینجوری نگاه شده. 👌
این دختر پس فردا همسر بشه یا مادر بشه
شخصیت با کرامتی خواهد بود و شخصیت با کرامت رفتار زشت انجام نمیده.
😍👌😍✅
✅یکی از اساسی ترین عامل اختلافات در خانه ها ریشه اش "کرامت دختران" است.💯
یعنی چی❓❓
👈""" دختری """"که
← محبوب و محترم → در خانه پدر بار اومد
این دختر دارای
{گذشـــــــت}خواهد شد
وقتی شوهرشم بدی بکنه
میتونه در حق شوهرشم ،
مادری بکنه😊
و بزرگوارانه برخورد بکنه
👏👏👏
وقتی دختر در خانه اونطوری که پیامبر فرموده
محبوب و محترم باشه
"""" تبرج و خودنمایی"""" نمیکنه
جلب توجه نمیکنه❌
بیشتر از ←حیا→ لذت میبره تا بی حجابی یا بدحجابی.
ببینید
ریشه حل مسئله حجاب👇
""""" رابطه پدران با دختران"""""" است✔️
وقتی دختری در یک جامعه ای زندگی میکنه
که برای وجود خودش، بخاطر """""فرهنگ و فکر جامعه""""،ارزش معنوی قائله
اونوقت
بهتر ←صیانت →میکنه از دین خودش.
میگه بابا اینجوری که رسول خدا فرموده اصلا وجود من یک ارزش معنوی است☺️
اگر آدم خوبی هم بشم تازه این ارزش های معنوی من افزوده خواهد شد😍
🔷اگر دختران جامعه ما و جامعه ما "نگاهشون" به
←دختران→ اصلاح بشه
و دختران هم نگاهشون به خودشون اونجوری که پیغمبر اکرم فرموده قرار بگیره
نگاه ها تغییر کنه، رفتارها هم به مرور تغییر خواهد کرد.👌👌
✔️✔️✔️
هدایت شده از علیرضا پناهیان
📌 ماه رجب، ماه خصوصیهاست؛ ماه رمضان، ماه عمومیهاست
👈🏻 چرا رجبیون نزد خدا مقرب هستند؟
🔸 ماه رجب، ماه عبادت برای دوستان خاصّ حضرت حق هست. وگرنه ماه رمضان خیلیها درِ خانۀ خداوند متعال میآیند که در طول سال آنطوری درِ خانۀ خداوند متعال حاضر نمیشدند.
🔸 کسانی که در ماه رجب عبادت خودشان را پر آب و رنگ قرار میدهند، توجه بیشتری در عبادات پیدا میکنند، اینها از دوستان خاصّ حضرت حق به حساب خواهند آمد. به حدّی که روز قیامت اهل عبادت در ماه رجب جداگانه صدا زده میشوند و آنها را خداوند متعال به صورت ویژه به بارگاه خود فرا میخواند.
🔸 ماه رجب مقدّمهای است برای ماه شعبان و ماه شریف رمضان. این سه ماه را شاید بشود به سهولت فصل عبادت نامید و بهار عبادت، که اگر بهار سه ماه دارد، اینجا هم ما با سه ماه نورانی مواجه هستیم. فرمودهاند: «ماه رجب ماه خداست، ماه شعبان ماه پیامبر خدا و ماه رمضان ماه امّت اسلام بندگان خدا.»(امالی صدوق/۵۳۴)
🔸 ماه رجب ماه خصوصیهاست. ماه رمضان ماه عمومیهاست. کسی که ماه رمضان درِ خانه خداوند متعال برود زیاد هنر نکرده. اما اگر کسی ماه رجب بلند شد و عبادات ماه رمضانش را آغاز کرد، او به صورت ویژه تحویل گرفته میشود.
🔸 وقتی گفته میشود این سه ماه، ماه عبادت و بندگی خداست، معنایش این است که لازم است ما مقداری برنامههای عبادیِ خودمان را در این ماه تقویت کنیم. معنای دوّمش این است که طاعاتمان را با دقّت بیشتری انجام بدهیم. یعنی آمار گناه را کمتر کنیم، بیشتر مراقبت داشته باشیم، و از آنطرف اگر میتوانیم خیرمان به کسی برسد، در ماه رجب بیشتر به دیگران خدمت کنیم.
👤علیرضا پناهیان
#ماه_رجب
@panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Clip-BaharTabeatVaManaviyat.mp3
2.67M
🎵بهار طبیعت و معنویت
➕چند پیشنهاد کاربردی برای ماه رجب
#کلیپ_صوتی
@Panahian_ir
حلول ماه خدا برشما مبارک🌹
بندگیهاتون قبول باشه 👏😍
در لحظات نابی که با خدای مهربون دارید
مارا از دعای خیرتون فراموش نکنید 🌹
التماس دعا 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃💐 امام باقر (ع) :💐🍃
با شکر کردن ، روزیِ اندک خدا را برای خود فراوان گردان .
📙 تحف العقول ۲۸۵
💚 شب ولادت امام باقر علیه السلام مبارک
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🍃🌸🍃🌸
داستان کوکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های نازنین ☺️🌸
#داستان_کودکانه
به نام خدا
نانِ دوستی 🌹
روزی روزگاری
در یک مزرعه بزرگ
که یک خانه چوبی قشنگ در آن بود.
پیرمرد وپیرزن مهربانی زندگی می کردند.
آنها باهم برای به دست آوردن محصول ِگندم خیلی زحمت می کشیدند.
گاهی همسایه ها هم به کمک انها می آمدند.
تابستان بود وباید محصول گندم را دِرو می کردند.
اما وقتی پیرمرد به مزرعه رفت،
در اولین قدم ، سوراخِ بزرگی دید.
با تعجب به آن نگاه کرد.
ولی چند قدم آن طرف تر هم باز یک سوراخِ دیگر بود.
او فهمید که موش ها به مزرعه حمله کرده اند.
و اگر جلوی آنهارا نگیرد حتما تمام محصول او را نابود خواهند کرد.
با بیل دنبالِ موش ها افتاد .
اما موش ها از دستش فرار می کردند ودر سوراخ ها پنهان می شدند.
همسرش همسایه ها را خبر کرد.
انها هم بیل به دست آمدند و دنبال موش ها کردند.
وبالاخره توانستند موش ها را بگیرند.
و بیرون از مزرعه جایی دور رهایشان کنند.
وبعد همه به کمک پیرمرد آمدند و
گندم ها را دِرو کردند.
پیرزن هم با آردِ حاصلِ از گندم ها برای همه همسایه ها نانِ شیر مال پخت .
وهمه از خوردنِ آن نان های خوشمزه لذت بردند.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلایی
قسمت 205
باز شب نتونستم بخوابم.
وفکرم حسابی در گیر شده بود .
دل آشوب شده بودم .
همه چیز به هم ریحته بود.
دوباره حسِ تنهایی وبی کسی داشتم .
فکر کنم گلین خانم هم نتونست خوب بخوابه .
بعدِ نماز صبح، رفت .
به منم سفارش کرد زودتر بچه هارا بیدار کنم و آماده شون کنم.
اصلا دلم نمی خواست برم .ولی چاره ای نداشتم .
تا محله عمه اینا یک ساعتی با ماشین راه بود.
ولی نفهمیدم این همه عجله برای چی بود؟
ویک راه میانبر بود برای رفتنِ به شهر.
من که زیاد نرفته بودم ولی شنیده بودم.
بچه هارا آماده کردم .
وخودم هم آماده بودم که گلین خانم در زد وصدام کرد.
درهارا بستم و ساک را برداشتم ورفتم در را باز کردم.کسی نبود.
با تعجب نگاه کردم .
حواسم به درِ نیمه بازِ خونه شون بود. که صدای قادر رو شنیدم:
_سلام صبح بخیر.
اون ساک رو بده به من .
نمی فهمیدم چی می گه 😳
آنقدر گیج شده بودم که سلام هم یادم رفت بگم.
اون هم دستش رو جلو آورد و ساک رو از دستم گرفت ورفت سمتِ ماشینش.
تازه فهمیدم که باید با ماشینِ قادر بریم 😳
هنوز مات ومبهوت بودم.
گلین خانم صدام کرد:
_گندم مادر در حیاط رو ببند بیا سوار شو.
بعد هم دستِ بچه هارو گرفت و رفت سمت ماشین.
اِی خدا از این بدتر نمی شد😔
کاش می شد برگردم و نرم.
ولی نمی شد .
چرا همه چیز اون جوری می شه که من دوست ندارم😔⁉️
چراباید برم ختم ؟ اونم با قادر؟😩
با ناراحتی در روبستم و با تردید به سمت ماشینش رفتم.
گلین خانم و بچه ها نشسته بودند ومنم کنارشون نشستم.
و مش حیدر هم اومد و جلو نشست.
و قادر ماشین رو روشن کرد وراه افتاد.
دلم می خواست زمین دهن باز کنه و من رو ببلعه😩
حالا یک ساعت باید اون وضع وتحمل می کردم .
دلم آشوب بود و نزدیک بود اشکم در بیاد.
اما....
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلایی
قسمت 206
یک دفعه گرمای دستی را روی دستم احساس کردم.
برگشتم سمتِ گلین خانم .
انگار از حالم خبر داشت و با لبخندِ همیشگیش قصد داشت بهم آرامش بده .
کاش می تونستم آرام بگیرم.
ولی نمی شد.
بچه ها توی ماشین خوابشون برد.
بقیه هم انگار حالِ حرف زدن نداشتند.
گلین خانم دستهام رو توی دستهاش گرفت و با لبخند سرش را تکان داد.
یعنی نگران نباش.
ومن انگار محکوم به سکوت بودم.
لبخندی زدم و دوباره غرقِ در افکار خودم شدم.
سرم را به شیشه ماشین تکیه دادم و خیره شدم به حاشیه جاده .
یه جاده تازه آسفالت شده .
همه اتفاقاتِ این چند وقت داشت توی سرم رژه می رفت و از عقب وجلو کردنِ اون خاطرات داشت حالم بدمی شد.
که مش حیدر گفت:
_بهتره یه کم نگه داری بریم پایین یه چایی بخوریم.
وگلین خانم گفت:
_آره مادر خسته شدیم نگه دار.
زیرِ سایه یه درخت کنهسالِ کنار جاده .
قادر ماشین را نگه داشت وپیاده شدیم.
آنقدر دلم اشوب شده بود که نزدیک بود بالا بیارم.
بچه ها که خواب بودند.
سریع پیاده شدم و به درخت کهنسال پناه بردم.
دستم وبهش گرفتم .
سرم داشت گیج می رفت .
همون جا نشستم .
گلین خانم کنارم اومد ودستش رو روی شونه ام گذاشت و گفت:
_چی شده دخترم حالت خوب نیست؟
_نه چیزی نیست....هنوز حرفم تمام نشده بود که
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
گویند مراکه،دوزخی باشد سخت
از رحمتِ حق که من شنیدم دور است
چون از کرمش بهشت وعده کرده
بر لطف و عنایتش دلی باید بست
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
شبتون بهشت
در پناه خدا
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خدا
میتوان
بهترین روز را
برای خود رقم زد...
پس با عشق
وایمان قلبی بگویی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا به امید تو💚
❌نه به امیدخلق تو
سلام صبحتون بخیر🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚امام باقر علیه السلام فرمودند:💚
خداوند عزوجل به وسیله تقوا، انسان را از آنچه عقلش به آن نمیرسد، حفظ میکند و کوردلی و نادانی را از او دور مینماید.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون