🔸لا حول و لا قوه الا بالله
هر کاری فقط به اراده اوست.
پس من هیچ کاره ام
من هیچم
🔸با این اذکار
و با یاد و نام خدا
منیّت و غرور خودمان را بزنیم
و البته با بحث مبارزه با نفس و
مدیریت تمایلات سعی کنیم
انگونه که خداوند می پسندد زندگی کنیم✅
🔸پس پر قدرت و قوی
با تکیه
به یگانه خدا💪
شروع کنیم به مبارزه با هوای نفس و مدیریت تمایلات.
حتما
حتما
در این مسیر خداوند یاریمان خواهد کرد.
الهی به امید خودت💪
موفق باشید💐
#تکلیف
سعی کنید حتما
برنامهای بنویسید که در ان
خود را نوظف به مبترزه با هوای نفس و از بین بردن غرور در منزل کنید
مخصوصا در برابر همسر
و هر روز به خودتان مثبت بدهید
مطمین باشید بعد از چند روز حال خوشی خواهید داشت
و ارامش به خانه شما خواهد امد
#مثل
در مثلی هست که
زنی پیش روانشناس رفت و گفت،
همسرم خیلی بد دهن است و هر شب که منزل می آید هم بد دهنی می کند و هم مرا کتک می زند.
روانشناس گفت، درمانش این است که شما قبل از امدن همسرت،در دهانت ماست مایه کنی (کنایه از سکوت کردن)
بعد از مدتی زن آمد و گفت، باور نمی کنید از وقتی که در دهانم ماست مایه می کنم
همسرم بسیار مهربان شده😍
شما چی فکر می کنید⁉️
#همسرداری
نکات بسیار مهمی که در زندگی متاهلی باید رعایت شود:
بی توجهی کردن به همسرتان می تواند یک چراغ خطر بزرگ در زندگی متاهلی تان باشد،شما وقتی حواستان را به چیزی غیر از او اختصاص می دهید،در واقع او احساس می کند زمان عشق شما به پایان رسیده است،او ارجح ترین و مهم ترین دارائی شما روی کره زمین است و همواره باید وقتی حرفی می زند تمام وجودتان را برای او گوش کنید.
همواره به او بگویید دوست هایتان برای شما مهم هستند اما او مهم تر است و هر وقت لازم باشد حاضرید همه را به خاطر او کنار بگذارید
(البته این را هم بگویید که ترجیح می دهید هر دو را همزمان داشته باشید اما در صورتی که فقط یکی را بخواهید انتخاب کنید حتما همسرتان را انتخاب خواهید کرد).
وقتی حرف می زند گاهی با ایما و اشاره و گاهی با سر تکان دادن حرف های درستش را تایید کنید،این خیلی مهم هست که پاسخ شما را ببیند.
وقتی که کار درستی انجام داده او را تشویق کنید و کاری کنید که کارهای درستی انجام دهد برای اینکه تشویق شما را ببیند.
برای او جملات محبت آمیز بنویسید و این جملات را هر شب برای او پیامک کنید(حتی اگر او کنارتان باشد).💞
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#همسرداری
هنگامي كه همسرتان به نزدتان مي ايد و شما را مخاطب قرار ميدهد ازكارتان كاملا دست بكشيد و به او نگاه كنيد
ثابت كنید كه تمام حواستان به او است💞
.http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
❤️🍃❤️#همسرداری
جمله هایی که #زنان دوست دارند از زبان شوهرانشان بشنوند:
← دوست دارم
← شام بریم بیرون
← بپوش بریم خرید
← من همیشه باهاتم
← تو بهترین دوست منی
← پول ریختم به حسابت
← تو مادر ایده آلی میشی
← تو واقعا باهوش و جذابی
← تو در معاشقه فوق العاده ای
← میخوام همه عمرمو با تو سپری کنم
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#دلبرانه😍💞
"تو" می دانی که من بی "تو"
نخواهم زندگانی را...❤️😍
#مولانا
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
قسمت_157
علی لبخندی زد و ادامه داد:" منم یه روزی مثلِ تو راه رو اشتباه رفتم. معنای درست عشق را نفهمیده بودم.
راستش به نظرِمن، عشق و محبت، یک هدیه خیلی بزرگ و خوبیه که خدای مهربون به ما داده. ولی باید حواسمون باشه که کجا ازش استفاده کنیم؟
کجا خرجش کنیم؟
چون خیلی با ارزشه. باید برای یک ارزشمند، ازش استفاده کنیم.
خدارو شکر می کنم که من رو هدایت کرد."
دوباره سرش را به سوی آسمان بلند کرد. این بار با صدای بلند گفت:"خدایا شکرت."
امید با تعجب نگاه کرد.
دوباره علی لبخند زد و گفت:"ببخشید قصدم نصیحت کردن نبود. ولی امشب بد جور دلم گرفته بود وهوای معشوق به سرم افتاد."
دستش را روی شانه امید گذاشت وگفت:" می دونی، من آدم عاطفی هستم. به خاطر همین چند بار از روی محبت دل بستم.:"
به اینجا که رسید؛ بلند خندید.
ادامه داد:"الان خنده ام می گیره از کارهایی که کردم. کاش همون اول می فهمیدم که اینها همه امتحانِ الهیه.
و خدای مهربون می خواد منو با این امتحان ها رشد بده و به لذت واقعی برسونه. ولی نمی دونستم. اما حتما برام لازم بوده. می دونی امید جان، همین دلبستن ها و شکست خوردن ها باعث شد تا بفهمم، هیچ جیز توی این دنیا ارزش دلبستن و خرج کردن عشق را نداره. چون همه چیز این دنیا فانیه و می گذره و تموم می شه. باید این هدیه الهی را خرجِ خودش کنیم که باقی است. خدارا شکر که این شکست ها را توی زندگیم داشتم و چشمم به حقیقت باز شد. من نادان بودم. از حکمت خدا بی خبر بودم.
درست مثلِ آدم گرسنه ای که توی مهمونی اولین خوراکی را که به عنوان پیش عذا براش میارن؛ با لذت می خوره تا سیر بشه.
ولی نمی دونه که اگه کمی صبر کنه براش سفره رنگارنگی پهن می کنند.
اولش که دل بسته دختر همسایه امون شدم. چون هر روز توی راه مدرسه می دیدمش. اون موقع یادمه براش نامه هم نوشتم و سر راهش گذاشتم. وای چه کار خنده داری."
باز هم بلند خندید. اینبار امید هم خنده اش گرفت و پرسید:"خب بعد چی شد؟"
علی گفت:"هیچی اصلا نامه را ندید و یکی دیگه برش داشت. شانس آوردم که اسمم را روش ننوشته بودم. وگرنه آبرو توی محل برام نمی موند.
تصمیم گرفتم که دیگه نامه ننویسم.
فقط هر چی بود توی دل خودم بود. ولی بعد از تموم شدن مدرسه، از شهر ما رفتند. اون موقع فکر می کردم که دنیا برام تموم شده و خدا اصلا منو دوست نداره. خنده داره، با زمین و زمان قهر بودم. بیچاره مادرم، اخلاقِ گَندِ منو چه جوری تحمل کرد."
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490