eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام،،،، سلام،،، هزاران سلام بر شما خوبان💐💐💐 الهی که امروز بهترین روز نا الان بوده باشه و روزهای آیتده بهتر از امروزتان باشد🌺🌺🌺 دلتان شاد و لبتان خندان و حساب بانکی و جیبهاتون پر از پول باد💥👏👏
متاسفانه امروز ایتا قطع شد و نتونستیم ساعت ۱۳ ثبت نام دوره جدید را شروع کنیم ان شاءالله الان انجام می دیم💥💥💥💥
یا 💥💥👏👏👏 ویژه تمام خانم های و اماده اید💥💥💥👏👏👏👏👏⁉️
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه(صلی الله علیکم )💐 به مناسبت ایام الله دهه فجر و عید مبعث رسول مهربانی(صلی الله علیه و اله) و اعیاد مبارک شعبانیه💥💥💥💥 یک و باور نکردنی برای یا داریم.😍👏👏👏 فقط و فقط برای افرادی که تا فردا شب، ثبت نام کنند💥💥👏👏👏 قیمت واقعی دوره ۱،۴۹۰،۰۰۰ تومان است که با هزینه ۵۹۰ هزار تومن عرضه کردیم قبلا اما الان فقط و فقط با ۳۹۰ هزار تومان عرضه می‌شود😍👏👏✅ از تخفیف جا نمونید.👏👏👏 این دوره به این زودی ها تکرار نخواهد شد❌ ادمین ثبت نام👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
عزیزان لطفا بنر مون را در کانال ها و گروه هاتون بگذارید و برای دوستان تون بفرستید تا بتونن از این دوره ارزشمند و این تخفیف ویژه جا نمونند اجر همگی با خدای مهربان💐💐💐
خب امشب، یک شب بزرگیه💥👏👏 یک جشن بزرگ داریم جشن تولد انقلاب اسلامی 💥💥💥 به همه شما ملت غیور تبریک عرض می کنم💐💐💐💐 ان شاءالله فریادهای الله اکبر ما به عرش خدای مهربان می رسد و ذخیره اخرت ما میشه🌺🌺
ما هم بهتون یک کادو می دیم🎁 از این پیروزی و جشن بالاتر چی داریم⁉️⁉️😍
عیدی چی باشه⁉️⁉️ یک 🎁👏👏 برای شرکت در 😍👏👏
هر عزیزی از حضورش در راهپیمایی فردا عکس بفرسته برامون یک تخفیف برای ثبت نام خواهد گرفت🎁😍👏👏 عکس ها را برای ادمین مون بفرستید👇 @asheqemola
صلوات زیبای شعبانیه💥💥💥 ماه شعبان مبارک🌸🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند روز دیگر گذشت و امید هنوز ذهنش در گیرِ تلفن مادرش بود. هوا هر روز گرم تر می شد و تحملش سخت تر. کارهایشان به خوبی پیش می رفت. هردو در کنار هم به خوبی همکاری می کردند و تقریبا هم عقیده کار را پیش می بردند. دقت و مهارتشان در کار تحسین همه را بر انگیخته بود. استاد تهرانی یکی دوبار برای نظارت بر روی پروژه آمده بود. او نیز این دو مهندس جوان را تحسین می کرد. امید و محسن در کنارِ هم بهترین شده بودند. همه چیز خوب پیش می رفت. محسن مرتب با خانواده اش در تماس بود و حال مادرش را جویا می شد. ولی امید چند روز یک بار تماسی از مادر، خاله، مادر بزرگ یا احمدآقا داشت. ولی هر چه با خود کلنجار می رفت؛ نمی توانست درباره آن شب سؤال کند. ذهنش همچنان درگیر بود. از همه بدتر، پدرش که حتی یک پیام هم نمی داد. فکر کردن درباره رفتارِ پدرش، سینه اش را تنگ می کرد و بغض، راه گلویش را می بست. سعی می کرد که به او و رفتارش فکر نکند. ولی نمی شد. آیا می شود به قسمتی از عمر و زندگیت فکر نکنی؟ آیا می شود ذهنت درگیرِ رفتارِ نزدیک ترینِ فرد زندگیت نباشد؟ آیا توقع محبت از پدر زیاد است؟ هر چه بود باید تحمل می کرد. بالاخره یک روز باید دلیل این رفتار را می فهمید. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490