┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
سلام امام زمانم🌺
سلام صبحتون پر نور🌹
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
#جهاد_و_شهادت
✨حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
خداوند جهاد را جهت عزّت و سرافرازی اسلام مقرر فرموده است.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انگیزشی💪
سفره دار باش
بزار بقیه ام از کنار تو نون ببرن
خدا میبینه حال میکنه،
سفره تو بزرگتر میکنه💜
الهی به امید خودت❤️
الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
🌿 نماز فوقالعادۀ یکشنبۀ ماه ذیالقعده
✨هدیۀ جبرئيل در سفر معراج به پیامبر✨
☀️ این نماز برای یکشنبۀ اوّل ماه ذیالقعده وارد شده است؛ ولی قید خاصّی ندارد. خواندن آن در تمام یکشنبههای ماه ذیالقعده و در طول سال توصیه میشود.
🔅 از رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم روايت شده است كه هر كه این نماز را بجا آورد، توبهاش مقبول و گناهانش آمرزيده شود، خصماء او در روز قيامت از او راضی شوند، با ايمان بميرد و دينش گرفته نشود، قبرش گشاده و نورانی گردد، والدينش از او راضی گردند، مغفرت شامل حال والدين او و ذريّه او گردد، توسعۀ رزق پيدا كند، ملكالموت با او در وقت مردن مدارا كند و به آسانی جان او بيرون شود.
🍃 نحوۀ خواندن نماز یکشنبه ماه ذیالقعده:
▫️ابتدا غسل مستحب توبه کند و سپس وضو بگيرد.
▫️این نماز چهار رکعت است. در هر رکعت بخواند:
▪️سوره «حمد» ۱ مرتبه
▪️سوره «توحید» ۳ مرتبه
▪️سوره «فَلَق» ۱ مرتبه
▪️سوره «ناس» ۱ مرتبه
▫️بلافاصله بعد از سلام نماز باید ۷۰ بار استغفار کند و بگوید:
▪️«أسْتَغْفِرُاللهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»
▫️بعد از هفتاد بار استغفار، بگوید:
▪️«لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
سپس این دعا را بخواند:
▪️«یا عَزِیزُ یا غَفّارُ! اِغْفِرْلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمیِعِ الْمُؤْمِنینَ والمُؤْمِنَاتِ؛ فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ»
▫️ای خدای عزیز! ای خدایی که غفّار و بخشنده هستی! گناهان مرا و گناهان همۀ مردان و زنان مؤمن را ببخش؛ که جز تو بخشندۀ گناهی وجود ندارد و جز تو کسی نیست که گناهان را ببخشد.
🍃 چند نکتۀ مهم :
🔅 نحوۀ خواندن این نماز به دو صورت نقل شده است:
▪️۱- یا دو نماز دو رکعتی که بعد از سلام دو رکعت اوّل، بلافاصله انسان بلند میشود و نیّت دو رکعت بعد را میکند و در نتیجه جمعاً چهار رکعت میشود.
▪️۲- یا اینکه این چهار رکعت به شکل پیوسته انجام میشود با نیّت یک نماز چهار رکعتی که در رکعت دوّم آن تشهّد و سلام نیست و فقط در پایان رکعت چهارم تشهّد میخواند و سلام میدهد.
🔅 خواندن این نماز به هر دو صورت توصیه شده است. با توجّه به اینکه وقت بسیار کمی میگیرد؛ چه خوب است انسان به هر دو صورت بخواند؛ که هر یک از این دو در روایت مقصود بوده است، به آن عمل شده باشد.
🔅 نمازهایی که در روایات گفته شده است بعد از سلام نماز فلان ذکر را بگویید، بهتر است بعد از سلام، ذکر مستحبّ دیگری نگویید. حتّی سه مرتبه الله اَکْبَر را که مستحب است بعد از سلام نماز گفته شود، احتیاطاً نگویید. بلافاصله بعد از اینکه سلام نماز را دادید تسبیح را بردارید و استغفار کنید.
🔅 این نماز آثار و برکات فوقالعادهای دارد؛ که قبلاً عرض کردهام. وقتی به آن صحبتها مراجعه کنید، رغبتتان برای از دست ندادن این نماز به مراتب بیشتر میشود.
#مراقبات_ماه_ذیالقعده
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🎥 #سیاست
🎀 زیباترین زن دنیا!
🎤 دکتر شهرام اسلامی
خیلی جالبه..اون زنی زیباست که حس تحسین منو تامین میکنه
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
#همسردار💞
مردان زمانیکه خانمها سرشان روی شانه یا گردن شان میگذارند احساس صمیمیت ونزدیکی ومالکیت میکنند
این تکنیک بسیارظریف براى بدست آوردن دوباره قلب همسرتان میباشد.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
قلب مردان با زنان متفاوت است !
▫️محققان پی برده اند فارغ از اندازه ی کلی بدن مردان، قلب آن ها معمولاً بزرگ تر از زنان است. به علاوه، حفره های قلب مردان هم بزرگ تر است و قلب زنان رگ های باریک تری در مقایسه با مردان دارد. اما تفاوت های میان قلب زنان و مردان تنها از نظر اندازه نیست؛ قلب زنان تندتر از مردان می زند اما قلب مردان خون بیشتری را با سرعتی پایین تر پمپاژ میکند
▫️به علاوه، قلب مردان واکنش متفاوتی به اضطراب دارد. در موقعیت های اضطراب آور، سرخرگ های قلب مردان منقبض می شود و به همین دلیل فشار خون آن ها بالا میرود. اما در موقعیت مشابه، ضربان قلب زنان بالا می رود و خون بیشتری به بدن آن ها پمپاژ می شود.
#همسرداری 💞
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#همسرداری💞
بر اساس تحقیقات انجام شده زنان نیازمند محبت زبانی هستند.❤️
شک نکنید گفتن جمله کوتاهی نظیر
عزیزم دوست دارم❤️
میتوانید احساسات همسرتان را برانگیخته کنید.
شاید برای شما تمسخر آمیز باشد اما زنان نیازمند ابراز علاقه زبانی هستند💞🤗
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
.#دلبرانه😍💞
آغوش "تُـــــو" آرامش دنیای منه دلبر...😘❤️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
#فرشته_کویر
#قسمت_45
در جدالِ بینِ دل و عقل، این عقلِ فرشته بود که پیروز شد و فرشته برای رضای خدا پا روی دلش گذاشت.
با این که فراموش کردنِ فرهاد برایش خیلی سخت بود و هر لحظه چشمانِ سبز رنگ فرهاد و صورت کشیده و جذابش جلوی چشمانش ظاهر میشد؛ تصمیمِ مهمِ زندگیش را گرفت.
چشمهایش را بست و روی هم فشار داد.
"خدایا! کمکم کن فراموشش کنم.
خدایا! کمکم کن برای علی همسری باشم وظیفه شناس. اون چیزی که تو میپسندی .
خدایا! فقط به امید خودت"
از اتاق بیرون آمد به طرفِ باغچه رفت و بعد از مدتهاامروز هوای مطبوع و رایحه دل انگیزِ این صبح زیبا را احساس کرد .نفسِ عمیقی کشید و کنارِ گلهای باغچه نشست .
چند روزی می شد که انگار اصلا این گلها و درختها را ندیده بود.
این همه زیبایی کجا بود ؟که از دیدِ فرشته پنهان بود .
حالا از تصمیمی که گرفته بود راضی بود.خدا را شکر کرد و از جا بلند شد.
شیرِ آب را باز کرد و شروع کرد به آب دادنِ گلها و درختهای باغچه .
مادر و فرزاد از پشتِ پنجره نگاه میکردند و از این که امروز حالِ فرشته خوبه خوشحال بودند.
شبِ مهمانی فرارسید و همه خانواده به همراه فریبا و حامد و بهار به خانه آقای رسولی رفتند.
بعد ازشام و پذیرایی خانمها گوشهای از پذیرایی بودند و آقایان گوشه ای دیگر.
که فاطمه درِ گوش فرشته گفت:
_فرشته میای بریم اتاقهاتون رو ببینی
فرشته آروم لبش رو گاز گرفت و گفت:
_نه زشته من نمیام.
_یعنی چی؟ تو خونه خودت رو هم نمیخوای ببینی.
بعد با صدای بلند گفت:
_با اجازهتون من و فرشته می ریم حیاط.
و دستِ فرشته را گرفت و با خودش برد .
در حیاط راه پلهای بود که به طبقه دوم میرفت.
_خب عروس خانم بریم ببینم از خونه خودت خوشت میاد یا نه؟
یک اتاق کوچک و یک پذیرایی جمع وجور و یک آشپزخانه کوچک.
طوری طراحی شده بود که به دو طرف پنجره داشت و از یک طرف فضای حیاط و باغچه ودرختان و از طرفِ دیگر؛ فضای کوچه نمایان بود.
_حالا قراره داداش تا عروسی یه رنگی هم به دیوارها بزنه.
خوبه فرشته؟ خوشت میاد؟
و فرشته باشرم و آهسته گفت:
_آره خوبه ممنون.
_ببین فرشته من فقط 2 سال از تو بزرگترم .تو رو خدا با من راحت باش.
به خدا دلم میگیره این جوری حرف میزنی .قرارِ بیای اینجا با هم زندگی کنیم .تو رو خدا خجالت رو بگذار کنار.
و فرشته با لبخندی جوابِ مهربانیاش را داد.
وقتی برگشتند به اتاق ؛
مادر علی به فاطمه اشارهای کرد و فاطمه به اتاق رفت وقتی برگشت .
سینی در دست داشت که با گلهای رز تزئین شده بود و جلوی فرشته گذاشت و گفت:
_بفرمایید این هم کادوی عروسِ گلمون که داداش زحمت کشیده.
_فرشته جان مادر قابلِ شما را نداره .
باز کن ببین خوشت میاد. سلیقه علی آقاست .
ولی فرشته سرش را بلند نکرد .
سر به زیر گفت:
_ممنونم دستتون درد نکنه.
فاطمه گفت:
_اینم کارِ خودمه .
و جعبه کوچک را برداشت و باز کرد.
یک پلاک و زنجیر ریز نقش که طرحِ ماه و ستاره داشت .
مادرِ فرشته از خانم رسولی و علی آقا تشکر کرد ولی فرشته هنوز سر به زیر بود و گونه هاش سرخ شده بود.
که فاطمه با اجازهای گفت و از زیرِ روسری زنجیر را به گردنِ فرشته قفل کرد.
ولی سختترین لحظهبرای فرشته ؛ لحظه ی خدا حافظی بود.جلوی درِ حیاط یک لحظه نگاه فرشته ؛
برای اولین بار، در نگاه علی گره خورد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#فرشته_کویر
#قسمت_46
آن شب برای اولین بار، فرشته چهره علی را دید و از شرم سر به زیر انداخت و خدا حافظی کرد.
دوباره آخر شب با خدای مهربان خلوت کرد
"خدایا! راضیام به رضای خودت
من با تو عهد کردم تا بنده خوبی باشم .
عهد کردم گناه نکنم .
و عهد کردم راضی به تقدیرت باشم و عهد کردم تمامِ تلاشم را کنم تا وظایفِ همسریام را به نحو احسن انجام بدم تا از من راضی باشی .خدایا! فقط به خاطرِ تو.پس کمکم کن تنهام نذار که به کمکت احتیاج دارم"
خانه حال و هوایِ عروسی به خودش گرفته بود .
روزهایی که بابا خانه بود، با مامان برای خریدِ جهیزیه می رفتند .
فریبا و زهره و زهرا خانم بیشترِ روزها آنجا بودند .
و در دوخت و دوز و آماده کردنِ جهیزیه کمک میکردند.
و فرزاد هم قول داده بود تا مراسم ِعروسی بماندو جبهه نرود.
فرشته سعی می کرد بیشتر از قبل آشپزی و خانهداری را یاد بگیرد.
و تا فرصت پیدا میکرد کتابِ آئین همسرداری را میخواند .
عزمش را جزم کرده بود تا همسرداریش هم برطبق دستوراتِ دین خدا باشد.
ولی هنوز علی را که می دید سر به زیر میشد و ساکت فقط از ناراحتی و اَخم دیگر خبری نبود.
بالاخره روزِ عقد و عروسی رسید همه چیز به خوبی برگزار شد.
عقد خانه فرشته و جشنِ عروسی خانه ی علی .
بعد از عقد، علی دستِ فرشته را گرفت و آرام درِ گوشش گفت:
_ازت ممنونم فرشته .
وقتی پا در خانه نقلی و قشنگشان گذاشتند علی گفت:
_به خونه خودت خوش اومدی فرشته.
از آن شب فرشته شد عروسِ خانه ی علی و در خانه نقلی و کوچکشان ،
زندگی را با عشق و محبت شروع کردند .
فرشته تمامِ تلاشش را میکرد که همسر خوبی باشد ودرزندگیِ جدیدش
تمامِ همّ و غمّش آرامش و خوشبختیِ همسرش باشد.
دیگر به فرهاد فکر هم نمیکرد. وکلا اورا فراموش کرده بود.
و علی هم هر چه مهربانی و محبت داشت در طبق اخلاص میگذاشت و نثارِ همسرِ فداکارش میکرد و فرشته راضی بود به تقدیرِ خداوند.
خدا را شکر میکرد به خاطرِ داشتنِ چنین همسر مؤمن و مهربانی.
چند هفتهای از ازدواجشان گذشته بود. که مادرش مهمانی ترتیب داد و فرشته را پاگشا کرد .
واو خوشحال بود که همه فامیل را در خانه مادرش میبیند.
آن شب باید منتظر میماند تا علی از شرکت بیاد و با هم بروند.
هوا تاریک شده بود که علی آمد و سریع حاضر شد و با هم رفتند.
همه جمع بودند و از دیدنِ فرشته و علی خوشحال شدند. ولی یک نفر اَخمهایش در هم بود.
بعد از شام فرشته در آشپزخانه کمکِ فریبا ظرفهارا میشستند که زندایی واردِ آشپز خانه شد و گفت:
_بچه ها کمک نمیخواین؟
فریبا با لبخند گفت:
_نه زندایی جون ممنون شما بفرمایید.
_کاری هست بگید. خسته شدم از بس نشستم.
_ممنون کاری نداریم .
_خب عروس خانم چه خبرا؟خوش می گذره؟
فرشته دستهایش را با حوله خشک کرد. وکنار زندایی آمد .
_ممنونم خوبه میگذره .شما چه خبر خوبید؟
_ان شاءالله خوشبخت بشی.ممنون ما خوبیم اگه امیر بذاره. میدونی که ما چقدر دوستت داریم .واقعا دلمون میخواست عروس ما بشی .ولی این امیر حرفشو درست و حسابی که نمیزنه در جریانِ خواستگاری و عروسی هم که نبود .حالا که اومده مرخصی منو بیچاره کرده .نمیدونی چقدر گریه کرد.
میگه تو که میدونستی من فرشته رو دوست داشتم چرا کاری نکردی؟
چرا گذاشتی عروسی کنه؟
فرشته مبهوت به حرفهای زندایی گوش میکرد.
"پس بگو چرا اَخمهاش توی همه .
آقا چه توقعها داره با این اخلاق های بچه گونهاش .
خدایا! شکر که نبود و مراسمم به خیر گذشت"
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490