eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
💞و البته برای جلب محبت همسرش از روش هایی که اموزش دادیم استفاده می کنه و حسابی دلبری می کنه🤗 حالا ببینم کدام همسریه که محبت نکنه🤔⁉️
💞ببینم چه می کنید⁉️ کلمه‌کلمه را با دقت بخونید و انجام بدید و البته یادتون باشه غلبه مزاجی سودا، بیشترین علت برای افکار منفی و احساس ضعیف بودن کردن و وابستگی را ایجاد می کنه حتما انجام بدید✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ ویدئویی 💞 🎤 🔹 همسران موبایل های📱 همدیگر را دائم چک نکنید این کار است وتجسس در اسلام است http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
🔵آنچه مردان می بینند برایشان بسیار مهم است و در آنها کشش یا دافعه ایجاد می کند در حالیکه خانم ها با مغز خود عشق می ورزند مردان از طریق آنچه می بینند مجذوب می شوند. بسیار مهم است که خود را برای همسر خود سرحال و جذاب نگه دارید. 🔵 بعد از ازدواج شما یک مسئولیت مهم داریدکه نباید با خود خواهی از زیر آن شانه خالی کنید. باید خود را کنید، باید از نظر بدنی متناسب باشید از پوست و موی خود مراقبت کنید و از نظر روحی فردی باشید. همه این کارها نه تنها به دوام زندگی زناشویی شما کمک می کند بلکه سبب اعتماد به نفس بالای شما می شود. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
.😍💞 ~‏ هَـرچـی‌هَم‌بِشه، تَهش‌ٖباٰزم‌انتخـاٰبَمــي ֶָ֢ ׁ🤍ꞋꞌꞋ𓍢 ‌😘❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای اولین بار، فرشته صدای خنده‌ی فرهاد رو شنید که از ته دل می‌خنده. _چی شد؟ حرفِ بدی زدم؟! _نه ببخشید. آخه می‌دونید بعد سال‌ها من تازه چشمای شما و لبخندتون رو دیدم. توی این سال‌ها همیشه نگاهتون رو ازم دریغ می‌کردید. خدا رو شکر. _توقع نداشتید که به یک نامحرم زُل بزنم و بخندم؟! _نه نه، من عاشقِ همین پاکیتون شدم. راستی شما به معجزه‌ی عشق، عقیده دارید؟ _نمی‌دونم... _ولی من عقیده دارم. یعنی اگر که قبلا عقیده نداشتم، الان باورم شد. عشق اگر پاک باشه، معجزه می‌کنه. عشقِ پاکِ شما، واقعا معجزه کرد و من رو به زندگی برگردوند. من واقعا رفته بودم به دنیای دیگه. ممنونم که بهم کمک کردید. قول میدم تا جان دارم، هرچه که از دستم بیاد برای خوشحالی و خوش‌بختیتون انجام بدم. باور کنید خودم رو لایقِ این همه خوبی شما نمی‌بینم. هنوز باورم نمی‌شه که شما رو کنار خودم دارم... فرشته خانم، شما به معنای تمامِ یک فرشته هستید. فرشته‌ای که شاید اصلا نظیر و مانند روی زمین نداره. حتی بعید می‌دونم توی آسمان هم مانندی داشته باشید. وای که چقدر دلم می‌خواست این حرفا رو بهتون بگم. ولی نمی‌شد. خدا رو شکر که بعد از سال‌ها به آرزوم رسیدم. دیگه لحظه‌ای بدونِ شما نمی‌خوام زندگی کنم. باید همیشه کنارم باشید. همیشه... قول بده هیچ‌وقت تنهام نذاری. دیگه نمی‌خوام اون سال‌های تلخ ِ دوری برام تکرار بشه. می‌دونی این انگشتر را کِی براتون خریدم؟ فرشته نگاهی به انگشتر انداخت. _حتما چند روز قبل از تصادف. فرهاد لبخندی زد و گفت: _نه، خیلی قبل‌تر. وقتی بعد از تمام شدنِ سربازیم برای کار رفتم تهران و با اولین حقوقی که گرفتم. با چه ذوق و شوقی رفتم و خریدمش. ولی وقتی برگشتم دیر شده بود. توی تمامِ این سال‌ها نگهش داشتم. همیشه و همه جا همراهم بود تا بالاخره به دستتون رسید. خدا رو شکر. خیلی خوشحالم. خیلی... _ممنونم خیلی قشنگه. منم خیلی منتظرتون بودم. دلم شکست وقتی نیومدید. پیشِ خودم گفتم اگر فرهاد من رو دوست داشت، حتما تا حالا شنیده بود برام خواستگار اومده و پا پیش می‌گذاشت. پس حتما گرفتارِ یک عشقِ یک طرفه شدم. الآن که دیگه محرم شدیم. می‌خوام بگم منم خیلی خوشحالم. امیدوارم بتونم همسرِ خوبی باشم و به تلافی سال‌های سختی که پشتِ سر گذاشتید، سال‌های خوبی رو کنارِ هم سپری کنیم. _حتما همین طوره. برگ‌های درختان دیگر سبزی و طراوتشان را از دست داده بودند. یکی یکی زرد و سرخ شده و از شاخه جدا می‌شدند و زمین را پر از رنگ‌های زیبا می‌کردند. صدای خِشخِش برگ‌ها آهنگ زندگی جدیدی سر می‌داد و برای فرهاد و فرشته، نویدِ پیوند ِ عاشقانه‌ای را آواز می‌کرد. روزهایی که بعد از سال‌ها عشقِ پنهان و بازی‌های زمانه و تقدیراتِ الهی، بالاخره به بهار می‌رسید و جوانه می‌زد و شکوفا می‌شد. فرهاد چشم به راه، در حیاطِ بیمارستان، روی ویلچر نشسته بود. برادرش هم مشغولِ آماده سازی ماشینش بود تا فرهاد رو به تهران ببره. ولی قبل از اون، قرارِ رفتن ِ به محضر برای عقد دائم رو گذاشته بودن. بی‌قرار و مضطرب، چشم به در دوخته بود. هنوز باور نداشت که زندگی روی خوشش رو به اون‌ها نشان داده. فرهاد که روزی تا ورطه‌ی خودکشی هم رفته بود، الآن، امیدوارترین و عاشق‌ترین مرد جهان بود. لحظات براش به کندی می‌گذشت و هر لحظه بی‌تاب‌تر می‌شد. کاش این لحظات هر چه زودتر بگذرن. کاش این بی‌قراری به پایان برسه و کنارِ همسرش، بالاخره به آرامش دست پیدا کنه. آرامشی که سال‌هاست نداشته و فقط صبوری کرده. ولی الآن لحظه گرفتنِ پاداش صبرشه و لحظه‌ی گرفتنِ پاداشِ عشقی پاک. (وخداوند صابران را دوست دارد) مرتب زیرِ لب ذکر می‌گفت و دعا می‌کرد که همه چیز به خوبی بگذره. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیک سلام...ایشان درباره مشکل من که بی توجهی وبی هدفی نسبت به درس بود ،راهکارهایی را دادند ومن تقریبا موفق شدم وتونستم طبق راهکارهای ایشون بادخترم رفتار کنم ...ان شاء الله که در راه خدمت به خلق الله عاقبت بخیربشن 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر🌺 هر چه هست لطف خداست🌹 منشی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام‌ دوست گشاییم دفتر صبح را بسم الله النور✨ روزمان را با نام زیبایت آغاز میکنیم در این روز به ما رحمت و برکت ببخش و کمک‌مان کن تا زیباترین روز را داشته باشیم سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون پر نور🌹 الهی به امید تو 💚 ✾ ✾ ✾ ══════💚══   ✨امام صادق علیه السلام فرمودند:  روزه روز غدير خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. يعنی اگر انسانی هميشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگيرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عيد غدير است.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
💪 شخصی از خدا دو چیز خواست… یک گل و یک پروانه… اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کرم بود. غمگین شد. با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد. چند روز گذشت. از آن کاکتوس پر از خار، گلی زیبا روییده شد و آن کرم تبدیل به پروانه ای زیبا شد. اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید، به او اعتماد کنید. خارهای امروز، گلهای فردایند! الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
قرب به اهل بیت۷.mp3
8.8M
«مقام قرب»، مقام رهایی است! جایی که انسان از توجه همه‌ بی‌نیاز می‌شود! چگونه این اتفاق در درون انسان می‌افتد؟ مجموعه (علیهم‌االسلام) ۷ | @ostad_shojae | montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃سلام ،،، سلام،،،هزاران سلام بر شما خوبان خانم های باز هم اومدم با کلی آموزش کاربردی تا زندگی هاتون شیرین و شیرین تر بشه💞
🍃شاگرد زرنگهای کلاس کجایید😍⁉️ ببینم چقدر از این اموزش ها استفاده کردید⁉️ چقدر کارساز بوده⁉️ حتما برامون بنویسید
می دونید اینطور وقتها چه کار کنید⁉️👆
🍃سریع برید آشپزخانه یک شربت گلاب درست کنید و میل کنید یک غذای مقوی و خونساز میل کنید. چند عدد خرما شربت شیره بعد چند دقیقه تنفس عمیق داشته باشید و ذکر بگید و تمرکز کنید روی ذکرها چند دقیقه هم استراحت کنید تا حالتون جا بیاد
🍃اما اگر موقعیت داشتید حتما از خونه برید بیرون کمی پیاده روی بازارگردی دیدن نزدیکان و دوستان کلا سعی کنید حال و هواتون را عوض کنید و برگردید
⛔️به هیچ وجه بحث و ناراحتی را کش ندید❌ مطمئن باشید در زمانی که بحث می کنید، شیطان در حال فریب هر دو شماست
✅روایت داریم، وقتی بین دو نفر بحث و جدل باشه نفر سوم شیطانه👹 پس هر چقدر هم ناراحت و عصبی بودید، سعی کنید پا روی هوای نفس بگذارید و شیطان را از خودتون دور کنید.
💞مطمین باشید اگر صبوری کنید خیلی زود بحث تمام میشه و بعد خود آقا میاد و ازتون عذر خواهی می کنه👌
🍃حتما می پرسید چطوری؟ خیلی سخته که بخوایم وقتی اقا داره بد و بیراه میگه، جواب ندیم. 👌بله درسته، سخته و خیلی باید قوی بود. ما هم نگفتیم راحته. از کجا این نیرو را بیاریم👇
❤️از این کلام خدای مهربان "انّ الله یدافعُ عن الذین امنوا" قطعا خداوند از مومنین دفاع می کند خب دیگه چی می خواید⁉️😊👏
🍃خانم گلم، عزیز دلم وقتی یقین داریم که کاری که انجام می دیم فقط برای رضای خداست✅ و خداوند حامی ماست معلومه که قوت می گیریم و قوی می‌شیم💪
🍃تازه از این جالب تر به این فکر کنید که همسرتون هم یک بنده خداست که هم هوای نفس داره و هم از وسوسه شیطان در امان نیست. براش دعا کنید 👌
چند درباره مردان👇 ⛔️ هيچ مردی طاقت مقايسه شدن را ندارد. پس حتی كم اهميت‌ترين كار او را با ديگران قياس نكنيد. ❌مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچ‌وقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد. 🤔 اگر انتظار داريد شوهرتان حرف‌هايتان را رمزگشايی كند، متاسفم! آنها ساده‌تر از اين حرف‌ها هستند. ❌ هرگز با حرف‌هایتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتی اگر واقعا استقلالی در كار نباشد. 🤗مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند؛ نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد. ❌ برای قدرت دادن به او كافی است از هيچ مرد ديگری صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهای ديگر بد بگوييد. حواستون جمع باشه خیلی دقت کنید چی می‌گید و کی می‌گید👌 موفق باشید🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
😍💞 حال من خوب است 😌❤️ اما با تو بهتر میشوم😍🥰 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالاخره انتظار به سر آمد و دلبر زِ در آمد... فرشته با چادر سفید و دسته گلی در دست از در وارد شد و پشت سرش بقیه اعضای خانواده. با دیدنش گل از گلِ فرهاد شکفت! هنوز باورش سخت بود و قطره‌ای اشکِ شوق، از گوشه‌ی چشمش روان شد. کاش پایی داشت برای دویدن. ولی نمی‌توانست ازجای برخیزد و از دور نظاره‌گر ِ معشوق بود. فرشته تا واردِ حیاطِ بیمارستان شد، چشمش به فرهادی افتاد که بی‌صبرانه روی ویلچر نشسته. انگارِ خاطره‌ای به ذهنش رسید. نگاهش به حیاط بیمارستان چرخید. هنوز باغچه پر بود از گل‌های مختلف و هنوز سرمای پائیزی گل‌ها و درختان را از پای نینداخته بود. نگاهش به دستِ گلِ در دستش چرخید و هیاهوی اطرافیان. *درسته این است تعبیر ِ خوابِ فرشته. همه جا گل بود و شیرینی و فرهاد تنها نشسته بر روی ویلچر و همه غرقِ در خود و نگاهِ مظلومانه فرهاد به سمتِ فرشته و حالا که محرم هم بودند. قدمهایش را تند کرد وبه سمتِ فرهاد رفت. چه شیرین بود رسیدنِ وقتِ وعده‌ی خدا... (وخداوند خلف وعده نمی کند) از یادآوری خواب و خاطره و استخاره‌اش، به وجد آمد! به فرهاد که رسید، کنارِ ویلچرش زانو زد و گفت: _خدایا شکرت. که به وعده‌ات عمل کردی و دسته گلش را به او داد. _سلام خوبی؟ _سلام معلومه که خوبم. مگه از این بهتر هم میشه؟ خدایا شکرت. _یه چیزی بگم بهم نمی‌خندی؟ _نه عزیزم هر چه می‌خواهد دلِ تنگت بگو. _فرهاد جان من قبلا اینجا بودم. با تو. همه این صحنه‌ها رو خدا بهم نشان داده بود. _کِی؟ _همان سال‌ها که برای رسیدن بهت بی‌قراری می‌کردم، خدا این وعده را بهم داد. ولی وقتی سرنوشتم جورِ دیگه ای شد، دیگه بهش فکر نمی‌کردم. اما الآن، همان صحنه رو دارم می‌بینم. من و تو... این همه گل و شیرینی... و البته تو روی ویلچر... _درست می‌شه عزیزم، غصه نخور. بهت قول میدم خیلی زود خوبِ خوب بشم. حالا دیگه باید خوب بشم. چون می‌خوام خوش‌بختت کنم. خوش‌بخت‌ترین فرشته‌ی روی زمین... صدای شادی بچه‌ها فضا رو پر کرد. حسین و طاهره دوان دوان اومدن. فرشته ایستاد و با لبخند نگاهشون می‌کرد که فرهاد در آغوششون گرفت و بوسیدشون . بقیه هم اومدن و چهره‌ها شاد بود و لبخند بر لب. مادر با چشمانی پر اشک گفت: پسرم تبریک می‌گم .ان‌شاءالله خوش‌بخت بشید. _ممنونم مادر. خدا شما رو برای ما حفظ کنه. _مامان جان چرا گریه می‌کنی؟ _آخه دخترم بعد از مدت ها تو رو شاد می‌بینم. خوشحالم که دوباره به زندگی برگشتی و غم و غصه ازت دور شد. فرشته آرام درِ گوشِ فرهاد گفت: _این هم معجزه عشقِ پاکِ شماست که منم دوباره زنده شدم. در این موقع زهرا پرسید: _راستی فرزاد کو؟ _نیست. یعنی کجا رفت؟ _نمی‌دونم! چیزی نگفت... حسین گفت: من دیدم دایی با ماشین رفت. همه متعجب بودن و البته نگران، که فرزاد اومد. البته تنها نبود. _بفرمایید... راهتون رو نزدیک کردم. عاقد رو آوردم همین جا! _اینجا؟! _بله دیگه، کجا بهتر از اینجا؟ گل و بلبل و هوای آزاد و فضای باز... همین جا خطبه را می‌خونن 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490