هنگامی که با همسرتان به مشکلی میرسید بهترین کار چیست⁉️👇
1⃣خانواده ها را در جریان قرار ندهید.❌
معمولا خانواده ها با ورود به دعوای شما
گاهی کار را خرابتر می کنند.
چرا⁉️👇
چون به خاطر مهری که درباره فرزندشان دارند
نمی توانند بی طرف قضاوت کنند
و
ازطرفی دیدن ناراحتی جگر گوشه شان
باعث می شود که از همسرتان بیزار شوند
و
جبران این قضیه کار سختی است.
2⃣قهر نکنید❌
قهر کردن کاری کودکانه است.
و کینه و کدورت را بیشتر می کند
و حل مشکل را کاری سخت تر خواهد کرد.
بهتر است کمی سکوت به اندازه چند دقیقه،
داشته باشید و بعد زندگی را از نو سر بگیرید.
در فرصتی مناسب و شرایطی مناسب انتقاد کنید و منطقی رفتار کنید.
3⃣ منزل تان را ترک نکنید.❌
بارها در مشاوره ها شاهد بودیم که خانم منزل را ترک کرده
تا مثلا همسرش را تنبیه کند و دوباره برگردد،
اما آقا لجبازی کرده و دیگر راضی به برگشت خانم نشده.
سر یک قهر کودکانه زندگی خودش و فرزندانش را به تباهی کشیده
4⃣از همه مهمتر تخت خوابتان را ترک نکنید .❌
این راهها باعث هرچه طولانی تر و حادتر شدن مشکل می شوند.
👌از زن ومرد ، در این عصر انتظار بیشتری وجود دارد که با منطق و برخورد صحیح مشکلات بین فردی را حل نمایند..
✅لطفا در موقع بروز مشکل حتما با مشاور صحبت کنید.👌
و سر خود کاری نکنید❌
اختلاف نظر در بین همه زوجین به وجود
می آید.
و نتیجه تفاوتهای بین زوجین است👌
مهم این است که بتوانیم
این اختلافها را مدیریت کنیم
و
نگذاریم که خدای ناکرده به طول بیانجامد.
مدیریت مهم است✅
موفق باشید🌺
#دلبرانه😍💞
دوست داشتنت در من
تمام نمی شود؛
بلکه از ثانیه ای به ثانیه ای دیگر
منتقل می شود
بیشـتـرررر ،تپنده تـرررر ....🫀😘
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
۹۱)
#تینا
#قسمت_۹۱
چه شد که به اینجا رسیدم؟
چه کسی مقصر است؟
خودم، پدر، مادر یا پرهام؟
باز یاد پرهام آتش به جانم زد. چطور می توانم فراموشش کنم. کسی که یک سال از عمرم را در خواب و بیداری با یادش و در کنارش سر کردم.
کسی که آینده ای زیبا، با او، فقط او، برای خودم ساخته بودم.
کسی را که تنها ناجی خود می دانستم. در اوج بی پناهی رهایم کرد و رفت. به همین راحتی.
یاد حرف های آخرش افتادم. و التماس های خودم، که دیگر هیچ سودی نداشت.
قلبم به درد آمد و اشکم سرازیر شد.
به دست باند پیچی شده ام نگاه کردم. آهی کشیدم و حسرت خوردم، کاش مرده بودم.
یکباره، تصویر خوابم جلوی چشمانم رژه رفت و وحشت وجودم را فرا گرفت.
مرگ، چه واژه تلخی؛ اگر مرده بودم و آن تاریکی و حیوانات، ...
وای نه... خیلی دردناک بود. بی پناهی و بی کسی ام بیشتر می شد.
از اول همه را مرور کردم. تا به روشنایی و علتش رسیدم. یاد خدا و نام (امام حسین)
عزای امام حسین.
هییت امام حسین.
آیا این ها راه نجات است؟
خوب یادم هست ماه محرم که با ریحانه چند باری روضه رفتم.
دلیل این مراسم و نذری و گریه را نفهمیدم.
با خودم فکر می کردم، چرا مردم باید گریه کنند و افسردگی بگیرند. حتی وقتی ریحانه اشک می ریخت، از دستش دلخور می شدم.
ولی واقعا کدام کار درست و صحیح است؟
عزادری و گریه برای امام حسین، یا نادیده گرفتن این مراسم؟
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۹۲)
#تینا
#قسمت_۹۲
حسابی ذهنم به هم ریخت و افکارم آشفته شد که نتونستم بخوابم. حتی پلک روی هم نگذاشتم. افکاری که ذهنم را درگیر کرده بود، جدید به نظرم رسید. مغزم در دریایی مواج گرفتار شده بود. ولی این دریا، با منجلاب قبلی، خیلی تفاوت داشت. باتلاقی که هر چه دست و پا می زدم، جز به فلاکت و نیستی، راهی نمی یافتم.
اما این دریای پر تلاطم، گر چه مواج بود، ولی آبش زلال بود. به زلالی نوری که دیدم.
دغدغه داشتم، ولی دغدغه هایم، هم با قبل تفاوت داشت.
دلم آشوب بود، ولی نوع آشوبش، هم فرق کرده بود.
نمی دانستم چه بلایی به سرم آمده؟ چه شده؟
دل آشوبی ام از چیست؟ فقط؛ دیگر بودن در آن اتاق را طاقت نداشتم. چون مرغی سر کنده، دلم به سینه می کوبید.
باید می رفتم؛ ولی کجا؟ چطوری؟
کلافه شدم از افکاری که راهی برای رهایی از آن ها نمی یافتم.
بالاخره صبح دمید و من با تنی خسته و بیمار از بیمارستان مرخص شدم.
خانه که رسیدیم؛ محبوبه خانم با اسفند دود کن به استقبال آمد. بوی سوپ خوشمزه اش در خانه پیچیده بود. همه جا مرتب و تمیز به نظر می رسید. خواستم به اتاقم بروم که پدر اجازه نداد.
روی مبل راحتی نشستم. مادر با لیوان آب پرتقال کنارم نشست و مجبورم کرد تا آن را بنوشم.
پتویی نازک رویم کشید. با تعجب به رفتارش نگاه می کردم.
نگرانی و کلافگی، در چهره پدر، هویدا بود.
سرخم کرد و انگشت لابه لای موهایش فرو برد.
به قیافه جذابش، که حتی گرد پیری که بر آن نشسته بود، از جذابیتش، کم نکرده، با حسرت نگریستم. حسرت روزها و شب های دور از او. حسرتِ نگاه های مهر آمیز و دست نوازشگرش. حسرتِ بازی ها و خنده های پدر و دختری.
حسرتِ مسافرت، کوه و گردش با او.
دلم می سوزد، برای خودم و برای او.
آیا او هم حسرت بودن با ما را داشت؟
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💥مژده به خانم های عزیز😍👇 #نذر_فرهنگی😍🎁🎁 به مناسبت میلاد پیامبر مهربانی و هفته وحدت، از بین خانم ها
اخرین ساعت #تخفیف 👆👏
ان شاءالله فردا کلاس را شروع خواهیم کرد✅
عزیزانی که ثبت نام کردید ولی لینک کلاس را دریافت نکردید
لطفا به ادمین پیام بدید و لینک ورود به کلاس را دریافت کنید👇
@asheqemola
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
سلام امام زمانم❤️
سلام صبحتون پر نور🌹
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
#حدیث_نور
💚 امام رضا علیهالسلام فرمودند:💚
به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عزوجل مىفرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مىكنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مىكنم.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
ميليون ها درخت در جهان به طور اتفاقی توسط سنجابهايی
کاشته شدند، که دانه هایی را خاک کردند، و جای آن را
فراموش کردند.
خوبی کن و فراموش کن،
روزی رشد خواهد کرد...
الهی به امید خودت❤️
خدایا شکر، الحمدلله رب العالمین🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
1403.05.21-Panahian-HeiatBeitolRoghaye-AsarManaviZiaratAshura-04-32k.mp3
11.19M
🔉 آثار معنوی زیارت عاشورا
📅 جلسۀ چهارم | ۱۴۰۳/۰۵/۲۱
🕌 هیئت بیت الرقیه(س)
👈 برخی از عناوین مهم این جلسه:
🌼زیارت عاشورا، پرلعنترین متن در بین زیارت نامهها
🌸لعن، اثر وضعی بر روح انسان دارد
🌼لعن دشمنان، عامل تقویت روح در مقابل بدیها
🌸اگر برائت درست شود، اعمال دیگر هم درست می شود
🌼کثرت لعن کردن قوم و جامعه در زیارت عاشورا
🌸شهدای کربلا مقابل یک ملت ایستادند
🌼لعن، شجاعت میآورد
🌸نقدی بر رویکرد اعتقادی به تاریخ اسلام
@Panahian_ir
@Panahian_mp3
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خدارو چه دیدی😇
شاید عمیق ترین خواسته قلبت ❤️
همین امروز برآورده شد...✨
🍁🪴 صبحت بخیر 🪴🍁
┏━✨🌼🌹🌼✨━┓
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
.
📣📣📣
ان شاءالله
امروز ساعت ۱۴ ⏰✨🦋
اولین تدریس #سیاستهای_زنانه
📌بارگزاری خواهد شد✅
.
.
🟣 عزیزانی که ثبت نام کردید
ولی لینک را دریافت نکردید‼️
حتما به ادمین پیام بدید و لینک را دریافت کنید👇
@asheqemola
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 محبت به همسر
در مقابل فرزندان ☘
#دکتر_سعید_عزیزی
┏━✨🌼🌹🌼✨━┓
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#همسرداری💞 #سیاستهای_زنانه_۵۵😍👏 رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌 روشهای جلب محبت همس
#همسرداری💞
#سیاستهای_زنانه_۵۶😍👏
رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌
روشهای جلب محبت همسر🤗👇
.
🪴 در ادامه مباحث جلسه قبل،
🔶 یک سوال مهم
چطوری بدون بحث و جدل،
اشتباهات همسرجان را به او گوشزد کنیم
که اثر بخش هم باشد🤔⁉️
دقت کنید👇🍃
.
#تکنیک_انتقاد
⚜ اگه میخواید از همسرتون انتقاد کنید ،
رک و بی مهابا وارد عمل نشید❌📣
شما باید انتقادتون رو در بین
دو عبارت مثبت بیان کنید👌☘
به این شکل👇
(جمله مثبت ، جمله منفی ، جمله مثبت)
انتقاد ساندویچی🌭😋
.
👈 مثال:
به همسرتون بگید: 😇🙍🏻♀
➕تو مرد سخت کوشی هستی،👌
(انتقاد)👈 اگر چه ما رو به تفریح و بیرون نمی بری،
⬅️ اما به نیازهای خونه حساسی.
.
.
یا بگید : تو خیلی مهربونی، 🌈😍
اگر چه به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم ،🍃
ولی میدونم دوستم داری.👌❤️
🦋 انتقاد آقایون🙎🏻♂👇
تو آشپز بی نظیری هستی ،
اگر چه برنجت امروز شور شده ،
اما خورشتت معرکه هست.👌🥰
.
.
انتقاد آقایون👇🙎🏻♂
➕ تو خیلی برای بچه ها زحمت میکشی،
(انتقاد، )
هرچند که دائما در درس دادنشون تو خونه داد میزنی که من رو عصبانی میکنه ،🍁
➕ اما می دونم که تو در مورد بچه ها ، مسئولیت پذیرترین زنی هستی که من میشناسم.😍💐
.
.
✅ قرار دادن جمله منفی در بین
دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی
جمله تون کم میکنه 💎🌱
و با اشاره به نکات مثبت ،
همسرتون احساس میکنه فقط نکات منفیش دیده نشده و رعایت انصاف شده و به همین دلیل
انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.👏👫
🔴 یاد بگیریم 🔴
در همه شرایط خوبی های
همسرمون را ببینیم
و مواظب دلش باشیم❤️👌✨
.
#دلبرانه💪
میدونی محبت یعنی چی ؟
م = من
ح = حالا
ب = به یاد
ت = توام♥️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
۹۳)
#تینا
#قسمت_۹۳
صدای ریحانه مرا از افکارم بیرون می کشد.
-کجایی دختر؛ من دارم می رم. کاری نداری؟
لبخندی به رویش می زنم. همیشه شرمنده محبت های مادرانه اش هستم.
دستش را می فشارم:
-نه ممنونم. خیلی زحمت دادم.
-باز هم میام دیدنت. مواظب خودت باش.
گونه ام را بوسید و از همه خداحافظی کرد و رفت.
آهی کشیدم، که پدرم متوجه شد. کنارم نشست و حالم را پرسید.
هیچ وقت کنارش احساس راحتی نداشتم. پدری که برایم مانند غریبه ها بود. دلم می خواست در آغوشش بپرم و او مرا به خود بفشارد. مانند دختر بچه ها. با حسرت به چشمانش نگاه کردم. گویی او هم به کنارم بودن، عادت نداشت.
یک آن فکری آزارم می دهد. "یعنی رفتارش با ساحل هم اینگونه است؟ مسلما که این طور نیست. ساحل از من بزرگتر است. دختری متین و زیبا، درس خوان و مودب، با رتبه بالا وارد دانشگاه شده و دو ترم است که با معدل خوب، درسخوان بودنش، زبانزد همه شده. با حیا و حجاب کامل. اهل مسجد و بسیج و هیئت. ولی من چه؟ هیچ نقطه مثبتی ندارم. چطور انتظار دارم، دیگران دوستم داشته باشند"
بغض به گلویم چنگ می زند. چشمان نمدارم را زیر پتو مخفی می کنم. تا رسوایم نکنند.
اگر در اتاقم تنها بودم، ساعت ها گریه می کردم.
ولی اینجا ....
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۹۴)
#تینا
#قسمت_۹۴
چند روز در خانه ماندم. مادر مهربان شده بود و از سر و صدا و نق نقش کاسته بود.
محبوبه خانم بیشتر کنارمان بود. ریحانه هر روز می آمد و حالم را می پرسید. از رفتار سینا بیشتر از همه متعجب بودم، هر بار بیرون می رفت، برایم خوراکی های مختلف می گرفت. کنارم می نشست و برایم کمپوت باز می کرد.
پدر هم مرتب سر می زد و گاهی با ما غذا می خورد.
نمی دانم چرا، از رفتارهایشان شاد نمی شدم. هر بار که محبتی از خانواده ام می دیدم، بغض به گلویم چنگ می زد و اشکم جاری می شد.
تمام رفتارشان را ساختگی و از سر دلسوزی می پنداشتم.
آن روزها اصلا به سمت گوشی نرفتم. دلم می خواست، تلگرام و هر چه که مرا به یاد پرهام و گذشته می اندازد، از زندگی ام حذف کنم.
با یادش وجودم پر از تنفر می شد و رگ های عصبم منقبض می شد.
بالاخره بعد از چند روز ناچار شدم به مدرسه بروم. شرم داشتم که در چشمان، معلمان، مخصوصا خانم محمدی نگاه کنم. ولی چاره ای نبود.
از خانه که بیرون رفتم، تنم لرزید. احساس سرما کردم. پاییز رو با پایان بود. سابقه نداشت، این وقت سال اینقدر سردم شود. دستانم را بغل کردم. سر به زیر راه افتادم. نمی دانم چرا دنیا رنگ دیگری داشت.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490