🔺یکی از مهمترین مشکلاتی که به خصوص برای زوجهای جوان میتواند مشکل آفرین باشد وابستگی شوهر به مادر است.🤔
👈موضوعی که اهمیت دارد این است که مردان بتوانند رابطه بین همسر و مادر خود را به خوبی مدیریت کنند.
✴️همسر شما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشد میتواند در عین حال که نقش فرزند خوب را برای مادرش ایفا کند،
همزمان به شما هم توجه داشته باشد و احساس منفی در شما ایجاد نکند.👌
👈به هر حال شما هم نمیتوانید انتظار داشته باشید که شوهرتان، مادر خود را که سالها برایش زحمت کشیده فراموش کند یا بخواهید شوهرتان را از مادرش دور کنید.
👈بهتر است به صورت منطقی و با آرامش با همسرتان صحبت کنید که مسائل شما بین خودتان بماند و مرز زندگی خصوصی حفظ شود. تا در نهایت بتوانید در رفتار شوهرتان اعتدال ایجاد کنید.
✴️البته این موضوع نیازمند این است که شما نیز زیاده خواه نباشید
و بپذیرید که توجه او به مادرش منافاتی به علاقه اش به شما ندارد.
👈حساسیت نسبت به رابطه شوهر و مادرش به طور معکوس نقش شما را در زندگی کمرنگ می کند.🤔
👈یک خانم با #سیاست
به هیچ عنوان از خانواده همسرش مخصوصا مادر شوهرش بد نمی گوید❌
برعکس باید سعی می کند تا همسرش را در یاری دادن به خانواده اش همراهی کند👌
🔸همیشه ابتدا حسن نیت خود را ثابت کنید
و
بعد خواسته اش را مطرح می کند
یا
از دغدغه هایش می گوید✅
#دلبرانه😍💞
♥️ℒℴνℯ♥️
عشق جان
تو دیگر نیمه گمشده من نیستی
تو تمام منی عزیزترینم . . . 😍😘
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۷۷)
#تینا
#قسمت_۱۷۷
باتمام شدن نماز، همه به یکدیگر دست دادند و با لبخند، می گفتند"قبول باشه"
منم مات و مبهوت، همان کردم.
خانم ها برای آماده کردنِ ناهار رفتند و ما دخترها در اتاق ماندیم. خانم محمدی سجاده ها را در کمد جای داد. چادرم را در آوردم، یک لحظه یرای دادنِ چادر، تردید کردم. در جمعی که همه خانم ها چادر داشتند، بی چادری حس خوبی برایم نداشت. هر چند که از بچگی هیچ وقت چادر نداشتم. خانم محمدی با لبخند گفت:
-می خوای پیشت بمونه.
لبخندی کوتاه زدم و سری تکان دادم.
ریحانه و ساحل عجیب با هم گرم و صمیمی شده بودند که کمی حسودی کردم. اما ساحل که کنارم نشسته بود، دستانم را در دست گرفت:
-وای دختر چقدر دست هات سرده.
و بیشتر دستانم را فشرد.
خانم محمدی ظرف گردو و کشمش را زمین گذاشت و نشست.
-بچه ها این ها را بخورید توی این سرما بدن رو گرم می کنه. مخصوصا تو تینا جان، تا می تونی خوراکی هایی که طبع گرم داره بخور. مامان مرضیه همیشه مواظب منه که چی بخورم چی نخورم. گاهی دیگه خسته می شم.
بعد هم خندید.
-چشم.
توی جمع صمیمی که بوجود آمده بود، خوشجال بودم. ولی حتی در آن جمع هم، یاد مهتاب و احساس عذاب وجدان رهایم نمی کرد.
طوفانی که در دلم بود، به این راحتی ها فروکش نمی کرد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۱۷۸)
#تینا
#قسمت_۱۷۸
حال بد مادرم هم مزید بر علت بود.
نمی دانستم چه کنم و چه بگویم. بیشتر شنونده بودم و به رابطه راحت و صمیمی ساحل با دیگران حسرت می خوردم.
خیلی سوال در ذهنم بود، از او و خانواده اش و سال هایی که من با بدختی زندگی کردم و او با خوشی و خوشبختی.
اصلا انصاف نبود. هم من و هم مادرم، قبول داشتیم که مقصر اصلی مادرم بوده که از مهربانی و خوش اخلاقی پدرم استفاده کرده تا به خواست خودش برسد. شاید ساحل و مادرش هم به خاطر خودخواهی مادرم آزار دیدند. شاید پدرم هم بی تقصیر نبود. نمی دانم، ولی ابر وباد و مه خورشید و فلک، همگی دست به دست داده بودند، تا مرا به بدبختی برسانند.
آهی کشیدم که از نظر خانم محمدی دور نماند.
دستش را روی پایم گذاشت و چشمانش را باز و بسته کرد.
مطمئن بودم همه چیز درست می شود؛ ولی دلم قرار نداشت. گذشته که دیگر جبران نمی شد. مهتاب که دیگر زنده نمی شد. نظرشان نسبت به من، با دانستن رابطه ام با پرهام، دیگر مثبت نمی شد. خاکی بر سر خودم ریخته بودم که جبران شدنی نبود.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
#دوره_سیاستهای_زنانه
سلام
من چندبار تلفنی با خانم فرجامپور صحبت کردم
که واقعا حرفهاشون برای من بسیار مفید وآرامش بخش بودن
جا داره ازشون تشکر کنم
الانم دوره ی جدیدشون دارم استفاده میکنم اونم بسیار خوب وعالیه
امیدوارم که بتونم از صحبتهاشون بیشتر استفاده کنم وآرامش بیشتری به خودم وخانواده هدیه کنم من چند ماه پیش به خاطر مشکلی بسیار بهم ریخته بودم که به لطف خدا وخانم فرجامپور الان به آرامشی نسبی رسیدم که آن شا ءالله با یاری خدا وامام زمان وبهره گیری از راهنمایی های شما بهتر هم بشه
آی دی منشی👇
@asheqemola
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490