👈 یکی از عوامل بسیار مهم در بهبود روابط زن و مرد، افزایش عشق و محبت بین زوجین
و نیز استحکام زندگی مشترک می شود،👇
بهکارگیری جملات زیبا و امیدبخش در زندگی مشترک است.
گاهی در خلوت خود فکر کنید و جملات متناسب با روحیهی همسرتان بسازید و آنها را در مواقع حسّاس بر زبان جاری کنید.👏👏
👈 جملات ساده امّا امیدبخش و لذّتبخش میتواند روابط شما را گرم و صمیمی نگه دارد. جملاتی مانند:👇
🤗 همه جوره قبولت دارم
👏علایقت برام مهمه
😌حرفهات همیشه آرومم میکنه
❤️ خیلی زود دلتنگت میشم
😢تحمّل دیدن ناراحتیت را ندارم
😉دوست دارم با تو غذا بخورم
و جملات دیگر👏
😍یک کار دیگه که خیلی خیلی معجزه می کند و هر خانم با #سیاستی باید از ان غافل نباشد👇
معجزه ارتباط چشمی😉👏
❤️ ارتباط چشمی بین دو نفر،
نیرومندترین و موثرترین ارتباطات است، که پیامــدش فعال شدن چرخههایِ دیگرِ بدنِ هر دو طرف است.👏
👈 پس با نگاهی عاشـــقانــه به همــســـرتان احساس محبوبیت بدهید
و از مزایای آن لذت ببرید.😍💞
اضافه کنید به این نگاه عاشقانه؛
یک لبخند ملیح ☺️
و زبان محبّتآمیز
👈تا ببینید در قلب همــسرتان چه غوغایی به پا میکنـــد.❤️😍👏
و زندگی تون عسل خواهد شد🍯👏
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🎥 عروج را از منزل شروع کنید! 🔰 #آیت_الله_فاطمینیا http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کینه ها را بیرون کنیم❌
محبت و عشق را افزون کنیم❤️👏
نتیجه اش می شود
رستگاری در دو دنیا🤗👏
ان شاءالله در دو سرا رستگار باشیم👏😍
#دلبرانه😍💞
شَهدِ شیرینِ لَبَت
حَضرَتِ یار
بۍ هَوا ڪَردِہ بِہ پا
جَنگِ جَهانِۍدِگَر دَر دِلِ مَن ❤️🔥>>
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۱۷)
#تینا
#قسمت_۲۱۷
باز هم از درس چیزی نفهمیدم. از فکر خواب دیشبم و پیام پرهام، آرام و قرار نداشتم.
ریحانه با دیدن رنگ پریده ام، همان ابتدا پِی به حال خرابم برد.
خانم محمدی بعد از مدرسه، ما را به سمت اتومبیلش برد. نگاهم در خیابان به هر طرف می چرخید. از اینکه پرهام بخواهد، آزارم دهد، وحشت داشتم. خودم را به اتومبیل چسباندم.
خانم محمدی در را باز کرد و تعارف کرد. خودش پشت فرمان نشست. ریحانه جلو نشست. درِ عقب را باز کردم. هنوز داخل نشده بودم که موتور سواری که مطمئن بودم پرهام است، با سرعت زیادی از کنارمان گذاشت و بسته ای را به سمتم پرتاب کرد. از ترس جیغ کشیدم. خانم محمدی و ریحانه سریع پیاده شدند. روی زمین نشستم و گریه می کردم.
خانم محمدی دلداریم داد و بلندم کرد. ریحانه بسته را برداشت.خانم محمدی کمک کرد که داخل اتومبیل بنشینم. رو به ریحانه گفت:
-بهتره زودتر راه بیفتیم.
ریحانه چشمی گفت و نشست.
در صندلی عقب کز کردم و ناخن هایم را در دهانم گذاشتم. ریحانه بسته را بالا گرفت:
-یعنی چیه؟
خانم محمدی گفت:
-صبر کن برسیم، بعد بازش می کنیم.
اصلا اول باید به دایی رضا خبر بدم.
سرعتش را اضافه کرد. جرات نگاه کردن به بیرون را نداشتم. وقتی نگه داشت، با ترس سر بلند کردم. جلوی منزل خودشان بود.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۱۸)
#تینا
#قسمت_۲۱۸
در را باز کرد و زنگ خانه را زد:
-بیایید پایین، بهتره اینجا باشید. به مادرهاتون زنگ می زنم.
ناچار پیاده شدیم. با عجله وارد خانه شدم.
مرضیه خانم با خوشرویی، استقبال کرد و به آشپزخانه رفت.
خانم محمدی به اتاقش تعارفمان کرد.
نشستم و نفس عمیقی کشیدم. چادرش را از سر برداشت:
-راحت باشید، بابا خونه نیست. چند روزی رفته شهرستان.
از اتاق بیرون رفت. ریحانه چادرش را در آورد و آویزان کرد. خانم محمدی برگشت و گفت:
-به مامان هاتون زنگ زدم. خیالتون راحت. به دایی رضا خبر دادم. گفت، بسته را باز نکنیم تا خودش رو برسونه. خدا را شکر، برای کاری اومده تهران.
لبخندی زد:
-البته از عطر خوشِ غدای مامان هم می شد فهمید که مهمان داریم. پس برای خوردن یه ناهار خوشمزه آماده بشید.
صدای مادرش از بیرون آمد:
-خانم خوشگلا، بیایید روی ماهتون رو ببینم.
خانم محمدی تعارف کردو بیرون رفتیم.
روی مبل راحتی کنار ریحانه نشستم. مشغول کندن ناخن هایم شدم که ازنگاه مرضیه خانم دور نماند. به سینی چای دارچین، اشاره کرد:
-بخورید تا سرد نشده.
وبه آشپزخانه رفت.
دلشوره واسترس عجیبی داشتم.
مرضیه خانم دمنوشی را جلویم گذاشت:
-عزیزم این دمنوش بهت آرامش می ده. خودت رو اذیت نکن. فاطمه جان بهم گفت چی شده. ولی مطمین باش کسی نمی تونه اذیتت کنه.
دلم با حرف هایش آرام شد.
خانم محمدی رو به مادرش کرد و گفت:
-می گم شما موافقی یه مجلسِ دخترونه امشب داشته باشیم؟
مرضیه خانم خندید:
-وای چی از این بهتر. خودم براتون شام خوشمزه هم می پزم.
در شوکِ حرف هایشان بودم که صدای زنگ در بلند شد و بند دلم یکباره پاره شد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
خدا را شکر
امروز یک زندگی که دو سال بود از هم پاشیده بود را به یاری خدا
با تایم نیم ساعت مشاوره
دوباره به هم جوش دادیم
خدایا شکرت😊👏
هیچی از این بهتر نیست که بتونیم دل بنده های خدا را پر از امید و شادی کنیم
الحمدلله رب العالمین🌺
ان شاءالله قدر همسرهاتون و زندگیتون را بدونید و به هیچ وجه اجازه ندید شیطان زندگی تون را از هم بپاشه
زندگی هاتون عسل💞
ای دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇
@asheqemola
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490