eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.2هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسیدن به و ۱۴۵ 🔹✦🌺•┈•✾🌴 ۶۵ "مبنای فرهنگ غربی" 🔹اینکه گفته میشه فرهنگ غربی مبتذل هست ⭕️صرفا این نیست که چهار نفر میرن کنار دریا و عیاشی میکنن! یا مثلا چون سگ نگهداری میکنن توی خونشون و مشروب میخورن بد هستن و... 🔴نه مشکل اصلی اون "نگاهی" هست که دارن. ✅ نگاه تمدن اسلام به انسان اینه که انسان حقیقتش اینه که عبد و بنده خلق شده مولا داره ⭕️حالا مولای خودش رو چه بپرسته و چه نپرسته فرقی نمیکنه. انسان صاحب اختیار و مالک داره. 🚫اما توی فرهنگ غرب اصلا همچین نگاهی معنا نداره. مشکل اصلی اون تمدن همینه. در واقع صرفا مربوط به غرب هم نیست. کلا تفکر کفر همینه. ⛔️اولین کسی که این تفکر غلط رو داشت قابیل بود گفت من "دوست دارم" قربانیم قبول بشه، پس "حق دارم" که قربانیم رو خدا قبول کنه! 🔴من دوست دارم برادرم از زمین برداشته بشه پس من حق دارم برادرم رو بکشم! 😒 👈بعدش هم اومد به شیث نبی گفت من میدونم که تو بعد از حضرت آدم ، پیامبر هستی. اگه دعوتت رو علنی کنی میکشمت... 💢اونوقت تا زمان حضرت نوح، پیامبران پنهانی دعوت میکردن... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
رسیدن به و 146 🔹✦🌺•┈•✾🖲🔸 66 ⭕️هر کی توی دنیا برای خودش حق قائل بشه و بگه: 🔴 من حق دارم توی دنیا راحت باشم این دیگه نمیتونه راحت زندگی کنه...❌ چون اشتباه به عرضش رسوندن! 😒 🔻 یه آماری رو از مردم اروپا انجام دادن حدود 70 سال پیش و میزان رضایتمندی اونها از زندگیشون رو پرسیده بودن.📈📉 اون نظرسنجی رو چند سال پیش باز هم تکرار کردن 📮دیدن 70 سال پیش مردم حدود 60 درصد احساس رضایت از زندگی داشتن 📤🎥📽بعد از این همه رشد تکنولوژی و رفاه و آسایش الان حدود 50 درصد احساس رضایت میکنن از زندگی! 💢و این نتیجه رو گرفتن که رفاه و راحتی بیشتر به هیچ وجه میزان رضایتمندی مردم رو از زندگی افزایش نمیده. صد سال بعد هم پیشرفت کنن میزان رضایتمندی مردم همینه.☺️ ✅ حضرت امام (ره) میفرمودن امام زمان علیه السلام هم که تشریف بیارن مشکلات اجتماعی بازم تا حدودی باقی میمونه. 🔴 زمان ظهور باز هم دنیا دنیا هست. بازم دار فانی هست. بازم امتحانات و مشکلات هست 💖البته خب خیلی بهتر هست. آدما با معرفت ترن... آخرش آدم باید فقط آخرت رو بخواد. حتی بعد از ظهور. 💕مثلا عروسیت میشه بگی ای خدا کاش میشد توی اون دنیا عروسی برگزار میکردم!😌💖 آدم باید عشق آخرت زندگی کنه. 💢بهترین لذت های این دنیا هم ارزش نداره آدم بهش دل ببنده چه برسه به راحتی! http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
60.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن خیابانی نیمه شعبان💥 روبروی مسجد جامع شهریار🌺 الهی شکر، خیلی عالی بود و حضور پرشور مومنین و منتظران ظهور💥 الهی به زودی دل مومنین با فرج مولامون شاد شود💥 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 اقا جان بیا، همه منتظریم😭
غروب روز نیمه شعبان الهی که طلوع فجر و فرج مولامون باشه🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۴۵) چشم به سقف دوختم و در تاریکی، لحظه لحظه زندگی ام را مرور کردم. به این خانه که رسیدم، خاطراتم خوش بود. رنج هایم را پایان یافته دانستم. مخصوصا با حضور سعید در کنارم، که مایه آرامش و اطمینانم بود. با یادآوری اش دوباره دلم آشوب شد. به درِ بسته حیاط چشم دوختم. که نوری به اتاق تابید و سینا آرام صدا زد: -تینا، خوابی؟ دلم می خواست تنها باشم ولی وقت نماز اول وقت گذشته بود. به سمتش برگشتم: -بیدارم. شام خوردید؟ -آره خوردیم، الان برات میارم. تا خواستم حرفی بزنم، بیرون رفت و در را بست. نفس عمیقی کشیدم. کاش می دانست دردم گرسنگی نیست. چند دقیقه ای گذشت. چند تقه به در خورد و باز شد. به سقف خیره بودم که چراغ اتاق روشن شد. دستم را روی چشمانم گذاشتم: -وای سینا، کاش چراغ رو روشن نکنی. ولی با شنیدن صدای سعید جا خوردم: -خانم جان توی تاریکی که نمی شه غذا خورد. از جا پریدم و با چشمانی از حدقه بیرون زده نگاش کردم با هول گفتم: -سلام. وارد شد و در را بست: -سلام، زیبای خفته. امیدوارم بهتر باشی. خوب خوابیدی؟ زبانم بند آمده بود. کنارم نشست و سینی غذا را روی میز گذاشت. دستش را روی پیشانی ام قرار داد: -خدا رو شکر تب نداری. چرا توی خواب هزیون می گفتی؟ -کی؟ من؟! چی گفتم؟ خندید: -چیزی نگفتی. ولی همه اهل خونه شاهدند، یکسره اسم من رو صدا می زدی. یعنی اصلا طاقت دوریم رو نداری. با لبخند نگاهم کرد. شرمزده سر به زیر انداختم و خدا را شکر کردم که حرف بدی نگفتم. دلم می خواست بپرسم که پرهام به او چه گفته. ولی جرات نمی کردم. قاشق غذا را بالا آورد و اصرار کرد که بخورم. به ناچار غذا را ذره ذره می خوردم. در دلم آشوبی به پا بود. می دانستم متوجه حالم هست، ولی جیزی نمی گفت. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۳۴۶) غذا خوردنم که تمام شد، به سختی گفتم: -نماز نخوندم. -غصه نخور خودم کمکت می کنم. دست در جیبش کرد و گوشی ام را بیرون آورد. -راستی این گوشیت. پیش من بود. ملتمسانه نگاهش کردم: -چی شد؟ بی تفاوت روی برگرداند و مشغول برداشتن سینی شد: -چیزی نشد. دیگه مزاحمت نمی شه. فقط می خواست از نامزدیمون مطمئن بشه. با صدایی لرزان گفتم: -ببخشید سعید جان. نمی خواستم اذیت بشی‌. با لبخند به سمتم برگشت: -اذیت نشدم. ولی خوب شد، روی تصمیم مصمم تر شدم. -تصمیم؟ -بعد از نماز بهت می گم. از در بیرون رفت و مرا با دریایی از افکار ضد و نقیض تنها گذاشت. "اگر تصمیم به جدایی دارد، چرا هنوز مهربان است؟ اگر قصد تنبیه دارد، چرا پس قهر نکرد؟ اخم نکرد؟ داد نزد؟ اصلا چرا اینجاست؟" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر استاد عزیز خانم فرجام پور وقت بخیر مشاوره تون واقعاً عالیه با حوصله و صبور هستید خیلی خوب راهنمایی می‌کنید و می خواستم بگم که به لطف خدا من مشکلی که با همسرم داشتم حل شد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 آی دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490