eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ، وَ اسْتُرْنِي فِيهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ، وَ احْمِلْنِي فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ، وَ آمِنِّي فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ، بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِينَ. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه30: 💠وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ💠 ترجمه: بخاطر بياور هنگامي را كه پروردگارت به فرشتگان گفت «من در روي زمين ، جانشيني قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند : «پروردگارا ! ، آيا كسي را در آن قرار ميدهي كه فساد و خونريزي كند؟! (اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است.)ما تسبيح و حمد تو را بجا مي آوريم ، و تو را تقديس ميكنيم.» پروردگار فرمود : «من حقايقي راميدانم كه شما نميدانيد.
انسان نماینده خدا در زمین در آیات گذشته خواندیم که خدا همه مواهب زمین را برای انسان آفریده است و در این ایات ،رسما مسئله رهبری و خلافت انسان را تشریح می کند ، و موقعیت معنوی اورا که شایسته این همه مواهب است روشن می سازد.در این ایات به چگونگی آفرینش آدم (نخستین انسان) اشاره می کندودر این سلسله آیات که از آیه 30 شروع و به آیه 39 پایان می یابد سه مطلب اساسی مطرح شده در این ایه می گوید " به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد " " و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه" "خلیفه" به معنی جانشین است ، ولی منظور از ان در اینجا جانشین چه کسی و چه چیزی است ؟ مفسران احتمالات گوناگونی داده اند :بعضی گفته اند : منظور جانشین فرشتگانی است که قبلا در زمین زندگی می کردند .بعضی گفته اند : منظور جانشین انسانهای دیگر یا موجودات دیگر ی که قبلا در زمین می زیسته اند. بعضی آن را اشاره به جانشین بودن نسل های انسان از یکدیگر دانسته اند .ولی انصاف این است که ،همانگونه که بسیاری از محققان پذیرفته اند _ منظور: خلافت الهی و نمایندگی خدا در زمین است ، زیرا سئوالی که بعد از این فرشتگان می کنند و میگویند : نسل آدم ممکن است مبدا فساد و خونریزی شود و ما تو را تقدیس می کنیم متناسب همین معناست ، چرا که نمایندگی خدا در زمین با این کارها سازگار نیست .همچنین تعلیم اسما به آدم که شرح آن در آیات بعد می آید قرینه روشن دیگر ی بر این ادعا است .و نیز خضوع و سجود فرشتگان در مقابل آدم شاهد این مقصود است .به هر حال خدا می خواست موجودی بیآفریند که گل سر سبد عالم هستی باشد و شایسته مقام خلافت الهی و نماینده "الله" در زمین گردد.در حدیثی که از امام صادق (ع) در تفسیر این آیات آمده، نیز به همین معنی اشاره شده است که: فرشتگان بعد از آگاهی از مقام آدم، دانستند : او و فرزندانش سزاوارترند که خلفای الهی در زمین و حجت های او بر خلق بوده باشند. پس از آن اضافه می کند : فرشتگان به عنوان سئوال برای درک حقیقت ، و نه به عنوان اعتراض ،عرض کردند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون ها بریزد؟" قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء" "در حالی که ما تورا عبادت می کنیم ، تسبیح و حمدت به جا می آوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست ، پاک می شماریم." " و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک"ولی خداوند در اینجا به آنها پاسخ سر بسته ای داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید:" فرمود من چیز های می دانم که شما نمی دانید" (قال انی اعلم ما لا تعلمون) فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است پی برده بودند این انسان فردی سر به راه نیست ، فساد می کند، خون می ریزد و خرابی به بار می آورد . اما از کجا دانستند؟گاه گفته می شود : خداوند قبلا آینده انسان را به طور اجمال برای آنها بیان فرموده بود.در حالی که بعضی احتمال داده اند : ملائکه خودشان این مطلب را از کلمه "فی الارض" (در روی زمین) در یافته بودند، زیرا می دانستند انسان از خاک آفریده می شود و ماده به خاطر محدودیتی که دارد طبعا مرکز نزاع و تزاحم است ، چه این که جهان محدود مادی نمی تواند طبع زیاده طلب انسانها را اشباع کند، حتی اگر همه دنیا را به یک فرد بدهند باز ممکن است سیر نشود ، این وضع، مخصوصا در صورتی که توام با احساس مسئولیت کافی نباشد سبب فساد و خونریزی می شود .بعضی دیگر از مفسران معتقدند :پیشگویی فرشتگان به خاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روی زمین نبود ، بلکه پیش از او نیز مخلوقاتی دیگری بودند که به نزاع و خونریزی پرداختند ، پرونده سوء پیشینه آنها سبب بد گمانی فرشتگان نسبت به نسل آدم شد.این تفسیرهای سه گانه ، چندان منافاتی با هم ندارند یعنی ممکن است همه این امور سبب توجه فرشتگان به این مطلب شده باشد و اتفاقا این یک واقعیت بود که آنها بیان داشتند، و لذا خداوند هم در پاسخ هرگز آن را انکار نفرمود، بلکه اشاره کرد در کنار این واقعیت، واقعیت های مهمتری درباره ی انسان و مقام او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند! ♦️تفسیر نمونه، ج اول، ص211 تا 217♦️
♻️ادامه تفسیر آیه 30 سوره بقره👇👇👇 آنها فکر می کردند اگر هدف، عبودیت و بندگی است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس سزاوار تر به خلافت بی خبر از اینکه عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواست های گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگی این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه می کند تفاوت فراوانی دارد. اطاعت و فرمانبرداری این موجود طوفان زده کجا؟ و عبادت آن ساحل نشینان آرام و سبک بار کجا؟! آنها چه می دانستند از نسل این آدم پیامبرانی همچون محمد، ابراهیم، نوح، موسی و عیسی (ع) و امامانی همچون اهل بیت (ع) و بندگان صالح و شهیدان جانباز و مردان و زنانی که همه ی هستی خود را عاشقانه در راه خدا می دهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادی که گاه فقط یک ساعت تفکر آنها برابر با سال ها عبادت فرشتگان است! قابل توجه اینکه: فرشتگان روی سه مساله درباره صفات خودشان تکیه کرده اند، تسبیح و حمد و تقدیس، بدون شک تسبیح و حمد، یعنی: خدا را پاک از هرگونه نقص و دارای هر گونه کمال دانستن؛ اما در اینکه مقصود از «تقدیس» چیست؟ بعضی آن را پاک شمردن پروردگار از هرگونه نقصان، دانسته اند که در حقیقت تاکیدی می شود بر همان معنای «تسبیح». ولی بعضی دیگر: معتقدند: «تقدیس» که از ماده «قدس» است، یعنی پاک سازی روی زمین از فاسدان و مفسدان، یا پاک سازی خوشتن از هرگونه صفات زشت و مذموم، و تطهیر جسم و جان برای خدا و کلمه «لک» در جمله «نقدس لک» را شاهد این مقصود دانسته اند؛ چرا که فرشتگان نگفتند «نقدسک» (تو را پاک می شماریم) بلکه گفته اند «نقدس لک» از برای تو جامه پاک می کنیم. در حقیقت آنها می خواستند بگویند: اگر هدف، اطاعت و بندگی است ما سر بر فرمانیم، و اگر عبادت است ما هم همواره مشغول آنیم، و اگر پاک سازی خویشتن یا صفحهء روی زمین است ما چنین می کنیم، در حالی که این انسان مادی هم خود فاسد است و هم صفحه ی زمین را پر از فساد می کند. اما برای اینکه حقایق به طور تفصیل بر فرشتگان روشن شود، خداوند اقدام به آزمایش آنها نمود، تا خودشان اعتراف کنند میان آنها و آدم «تفاوت از زمین تا آ سمان است"! ♦️تفسیر نمونه، ج اول، ص 211تا 217♦️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Clip-RahkaryJalebBarayeAfzayeshEtemadBeNafs-128k.mp3
3.27M
🎵راهکاری متفاوت برای افزایش اعتماد به نفس @Panahian_ir
🌸🍃🌸🍃 آیا خداوند همیشه گناهان ما را میبخشد؟ استاد فاطمي نيا: در قاموس خدا و اهل بيت علیه السلام "تا حالا كجا بودي؟" وجود ندارد! هر زمان توبه كنيم و بازگرديم، ما را راه ميدهند. پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله سوگندي ياد كرده است كه اين سوگند در منطقه اسم اعظم است. (هر موقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد، يعني منطقه ي اسم اعظم است) اگر مطلب به اين سادگي بود كه حضرت قسم به اين بزرگي نميخوردند! پيامبر فرمودند:"ولله الذي لا اله الا هو، هر بنده اي كه گمانش را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند." حسن ظن داشته باشيد به خدا!يقين بدانيد وقتي توبه ميكنيد، خداوند شما را مي بخشد... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
🔴خاصیت سوره های قرآنی(خیلی جالبه👌) 🔻واقعه: مانع فقر 🔻کوثر: مانع خصومت 🔻ملک: مانع عذاب قبر 🔻فاتحه: مانع خشم خدا 🔻سوره محمد برای اخلاق 🔻سوره جن برای وسوسه 🔻سوره حجر برای برکت مال 🔻کافرون: مانع کفر وقت مرگ 🔻دخان: مانع ترس روز قیامت 🔻سوره تغابن برای ادای قرض 🔻سوره کهف برای بیدار شدن 🔻سوره فتح برای گشایش کار 🔻سوره صف برای فتح و پیروزی 🔻سوره مزمل برای مهر و محبت 🔻سوره حج برای کامل شدن دین 🔻سوره مریم برای هدایت دختران 🔻سوره احزاب برای گشایش بخت 🔻سوره یونس برای بچه دار شدن 🔻سوره جمعه برای پیدا شدن مال 🔻یاسین: مانع تشنگی روز قیامت 🔻سوره اعلی برای هدایت جوانان 🔻سوره حجرات برای زیاد شدن مال 🔻سوره یوسف برای عظمت و بزرگی 🔻سوره مومنون برای به راه راست رفتن 🔻سوره طور برای پایدار بودن و برگشت مال 🔻سوره انبیا برای رها شدن از بند و گرفتاری 🔻سوره اسرا برای شفای مریض و بهانه گیری 🔻سوره حدید برای محکم شدن و آرامش بدن 🔻سوره مجادله برای برای مهر و محبت و معامله 🔻سوره ن والقلم برای آسان شدن و درس خواندن 🔻سوره نمل برای شفا مریض و برآوردن هر حاجتی 🔴خیلیا گرفتارن. امیدورم هر کسی که این متن رو میخونه درهای رحمت خدای مهربون به روش باز بشه و گره مشکلاتش از راه بی گمان باز بشه!برای همه دعا کنیم. امیدورام درهای بسته ی زندگیتون خیلی زود و به آسونی باز شه♥️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣ 🌼🍃در مقابل آنچه که پشت سرت میگویند در مقابل حرفهایی که همچـــــون تیری قلبت را نشانه میرود ؛ در مقابل تمام دلتنگی ها و حرف هایی که میخواهی فریادشان بزنی امـا کسی را نمی‌یابی که درکت کند . 🌼🍃پس تنها ،سکوتْْْ چاره ساز تو میشود، و به خلوت زیبای پرورگارت رهسپار شو . . . او خودش سکوتت را خــــوب میفهمد تو فقط نگاهش کن و غم هایت را از چشمانت بیرون بریز ؛ 🌼🍃 اما گفتنت نمی آید ؛ گویی مُهر سکوت به لبهایت خورده باشد بر آن می شوی تا بنویسی آنچه را که نگفتنیست ؛ 🌼🍃 اما نوشتنت هم نمی آید ؛ گویی حکم عدم به قلمت خورده باشد . . . 🌼🍃اما ناغافل زودتر از همه اینها می ببینی که واژه هایت را قطــره قـطره بر کاغذ گریسته ای و او را غرق در ناگفته هایت کرده ای 🌼🍃آنــــــقدر در سکوت برایش می‌گریی ؛ که از شــرم نانوشته هایت سینه اش خیس میشود٬نرم میشود و می شکافد 🌼🍃آری گاهی سکوتها هم حرفهایی به وسعت نگفتن دارند http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌷حر بن یزید ریاحی اولین کسی بود که آب را به روی امام بست و اولین کسی شد که خونش را در راه امام داد .  🌷عمر سعد اولین کسی بود که به امام نامه نوشت و برای رهبری دعوت کرد و اولین کسی بود که تیر را به سمتش پرتاب کرد .  🌷خداوند داستان ابلیس را گفت تا بدانی نمیشود به عبادتت ، تقربت ، به جایگاهت اطمینان کنی !!!  🌷خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی ، نداده است !!!  💠دنیا دار ابتلاست ، با هر امتحانی چهره ای از ما آشکار میشود ، چهره ای که گاهی خودمان را شگفت زده میکند !!! 💐از خدا عاقبت به خیری بخواهیم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
🌸🍃🌸🍃 سوره مبارکه حديد آیه 16 أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند، زمان آن نرسيده كه دل هايشان براى ياد خدا و آنچه از حق نازل شده، نرم و فروتن گردد و مانند كسانى نباشند كه پيش از اين، كتاب آسمانى به آنان داده شد، پس زمان طولانى بر آنان گذشت و دل هايشان سخت گرديد و بسيارشان فاسق گشتند؟ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 مادرکودکي اورابدست موجهاى نيل ميسپارد، تابرسدبه خا نه ي فرعونِ تشنه به خو نَش؛ ديگري رابرادرانش به چاه مى اندازند سرازخانه ي عزيز مصردرمي آورد مکر زليخا زندانيش مي کند اماعاقبت برتخت مي نشيند آتشي نمي سوزاندابراهيم را، دريايى غرق نميکندموسى را اگر همه عا لم قصد ضرر رساندن تورا داشته باشند وخدا نخواهدنميتواننداويگانه تکيه گاه من وتوست به تدبيرش اعتماد کن ، به حکمتش دل بسپار ، وبه سمت اوقدمي بردار، به او توکل کن ؛ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
داستان کودکانه😍🌹 برای کوچولو های نازنین👶🌺 ومامان های مهربون ☺️🌸
شوقِ عروسک 🌹😍 از ذوقش در راه برای خودش آواز می خواند و مادرش با لبخند نگاهش می کرد. بازار شلوغ بود و کلی آدم برای خرید آمده بودند. مرتب با مادر به مغازه های مختلف می رفتند و چیزهایی که لازم داشتند می خریدند. مادرش واردِ یک فروشگاه بزرگ شد. ولی عارفه دلش می خواست عروسک ها را نگاه کند. بیرون فروشگاه ایستاد. ولی مغازه بغلی عروسکهای قشنگ تری داشت. بایدهمه را می دید. چون قرار بود مادر براش یک عروسک قشنگ بخرد. حواسش به عروسک ها بود. بالاخره یک عروسکِ بزرگ و قشنگ انتخاب کرد. برگشت که وارد فروشگاه شود و مادر را بیاورد؛ ولی فروشگاه نبود. هرچه نگاه کرد؛ پیداش نکرد. بغض کرد. _مامان ... مامان... به هر طرف می رفت؛ خبری از مادرش نبود. گریه می کرد.و به این طرف وآن طرف می رفت. چادرِ خانمی را گرفت وگفت: _مامان ...مامان. ولی وقتی آن خانم به طرفش برگشت. اصلا شبیه مادرش نبود. خیلی ترسیده بود. که خانم با مهربانی گفت: _من مامانت نیستم. عزیزم مامانت کجا رفته؟ عارفه با گریه گفت: _نمی دونم. همین جا بود ولی الان گم شده. خانمِ مهربان؛ دستِ عارفه را گرفت و گفت: _بیا باهم بریم و پیداش کنیم. واز مسیری که عارفه آمده بود؛ برگشتند. یکی یکی مغازه هارا به عارفه نشان می دا د و می گفت: _فروشگاهی که مامانت رفت این شکلی بود؟ وعارفه با تکان دادن سرش می فهماند که نه این نبود. همان طور که می رفتند؛ صدای مادرش را شنید. _عارفه مادر کجایی؟ دوید و خودش را در آغوش مادر انداخت. مادر از خانم مهربان تشکر کرد. عارفه سفت دستِ مادرش را گرفت وباهم برای خرید عروسک رفتند. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگار یک لحظه فراموش کرد که منم آنجا هستم. با صدای زینب به خودش آمد وگفت: _ببخشید. الآن براش بالش میارم. بالش را به دستم داد و ببخشیدی گفتم و پاهام را دراز کردم و زینب را روی پام گذاشتم و آرام آرام تکان دادم که بخوابه. دوباره به حرف آمد. _می دونی من به خودم می بالیدم. توی فامیل و دوست و آشنا؛ ایمان وتقوای یاسر زبانزدِ همه بود. و همه آرزوشون بود تا دامادی مثلِ یاسر داشته باشند. ولی از شانسِ خوبِ من؛ یا بهترِ بگم شانسِ بدم؛ قرعه به نام من افتاده بود و قرار بودیاسر مالِ من باشه. چقدر خوشحال بودم. ذکر ویادش مثلِ خون توی تک تک رگهام جریان داشت. با یادش می خوابیدم وبا یادش بیدار می شدم. وبا یادش نفس می کشیدم. واقعا عشق خیلی قشنگه. من عاشقش بودم. و لحظه شماری می کردم برای وصال. بالاخره به آرزوم رسیدم. وقتی یاسر به خدمت رفت و من سالِ آخر دبیرستان بودم. عمو شنیده بود چند تا خواستگار برام آمده. پس خیلی زود به خواستگاری آمدند. همان شب بریدندو دوختند و صیغه محرمیت مارا خواندند. انگار روی ابرها سیر می کردم. همه خوشحال بودند. شاید باور نکنی ولی آن شب برای اولین بار با من چشم به چشم شدو برای اولین بار با هم تنها صحبت کردیم. اصلا هیچ وقت باهم صحبت نکرده بودیم. از بس سر به زیر و با حیا بود. خیلی حرفها داشتم بهش بگم. ولی حرفی زد که جا خوردم. گفت: _قبل از اینکه چیزی بگی؛ این را بِدون که من خیلی دوستت دارم. سالهاست منتظرِ این روزم. مطمئن باش کاری می کنم خوشبخت ترین زنِ دنیا باشی. این حرف را که زد، دیگه نتونستم چیزی بگم. انگار بیشتر از من عاشق بود. آن شب گفت و گفت و من فقط گوش دادم. نامزدیمون همین طور گذشت. روز به روز بهش وابسته تر می شدم. وقتی باهم بیرون بودیم یا مهمانی می رفتیم؛ سرش را بلند نمی کرد و به هیچ نا محرمی نگاه نمی کرد. مرتب توی دلم قربون صدقه اش می رفتم نگاه حسرت بار اطرافیان و دیگران را می دیدم وقتی که مارا کنار هم؛ یا دست در دست هم می دیدند. ومن بیشتر و بیشتر به خودم می بالیدم به خاطر داشتنش. https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
وادامه داد: _چه روزهای قشنگی بود. کاش هماطور می ماند😔 خیلی زود مجلس جشن و عروسی به پاشدوما باهم زیرِ یک سقف رفتیم. همه چیز خوب بود و رؤیایی. هر دو مشغول درس خواندن شدیم. البته یاسر هم در استخدام سپاه بود و هم درس می خواند. یک سال اول خیلی عالی بود. زندگی عاشقانه. اون هم چه عشقی؟ عشقی که سالها در جانِ هر دومون ریشه کرده بود. تا اینکه خدا زهرا را به ما داد. با آمدنِ زهرا؛ کار و زحمتِ من بیشتر شد. به خصوص که از خانواده هامون هم دور شده بودیم. هم درس می خواندم و هم بچه داری و کار خونه. سعی می کردم به همه کارها برسم. ولی یواش یواش حس کردم؛ یاسر رفتارش داره سرد می شه. دیگه مثلِ اوایل نیست. البته آن موقع آنقدر درگیر بودم که شاید کمی در حقش کوتاهی کرده بودم. از صبح تا شب یک عالمه کار داشتم و شب هم که زهرا اذیت می کرد وبد می خوابید. وقتی هم که خوابش می برد؛ من بیهوش می شدم. دیگه رفتن و آمدنِ یاسر راهم گاهی نمی فهمیدم. هنوز زهرا دو سالش نشده بود که خدا مهدی را به ما داد. کار و مسئولیتم بیشتر شد. ولی دست از درس خواندن بر نداشتم. با هر بدبختی بود؛ درسم را هم ادامه می دادم. دیگه صدای یاسر در آمده بود. واز بی توجهی من به خودش گله می کرد. ولی من؛ هیچ جوره کوتاه نمی آمدم. تا وقتی که مدرک لیسانسم را گرفتم. خیلی خوشحال بودم خیلی. برام از هر چیزی مهم تر بود. با آن همه سختی بهش رسیده بودم. بلافاصله هم به استخدام آموزش و پرورش در آمدم. وقتی آن شب؛ شیرینی خریدم تا جشن بگیریم. یاسر اصلا خوشحال نبود. بهم گفت: _مینا جان؛ من خوشحالم که تو موفق شدی درست را تمام کنی. ولی خواهش می کنم به خاطرِ من و این دوتا بچه؛ بی خیالِ سرِ کار رفتن باش. من دوست دارم؛ از این به بعد خانه باشی. به خودت و این دوتا بچه برسی. قول می دم؛ نگذارم هیچ وقت از نظر مالی اذیت بشی. اصلا به کار و در آمدِ تو نیاز نداریم. ولی من فکر کردم از روی حسادت یا چه می دونم؛ کوته فکری این حرفها را می زنه. وکوتاه نیامدم و رفتم سرِ کار. که اِی کاش به حرفش گوش می کردم و هیچ وقت نمی رفتم.😔 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 می شود امشب مرا مهمان کنی یک نظر بر این دلِ ویران کنی مثلِ هرشب غرقِ در یادت به ذکر سر به مُهرم تا خطا جبران کنی اللهم عجل لولیک الفرج🌹 شبتون بهشت التماس دعا در پناه خدا 🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ به نام خدایی که باقیست و همه چیز، غیر او فانیست شروع کارها با نام مشکل گشایت: یاٰ مَنْ هُوَ یَبقیٰ وَ یَفنیٰ کُلُّ الهی به امید لطف و کرمت💚 سلام صبح بخیر🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم: ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‌افزايد و گناهان را پاك مى‌كند و آن ماه بركت است.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨🍃 ✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨