#گندمزار_طلائی
#قسمت_357
باورم نمی شد. با تعحب به قادر نگاه کردم که داشت با لبخند بهم نگاه می کرد وگفتم:
_اینا چیه؟😳
_این ها همان هایی که سالها آرزوش را داشتی. من خوب می دونم که چه قدر درس خوندن را دوست داری.
از بعد ازدواجمون منتظر موقعیتم تا بتونی درست را ادامه بدی.😊
_ممنونم. ولی قادر جان من با زینب چطوری می تونم.؟
_نگران نباش؛ فکر همه جارا کردم.
زینب با من. وقت هایی که خانه ام خودم ازش مواظبت می کنم.😊
_آخه من چند ساله از درس و کتاب دورم. یعنی می تونم؟
_اونم بامن.
خودم کمکت می کنم.
گندم جان الان بهترین موقع است. دلم می خواد تو را به آرزوت برسونم.
حالا که اینجا غریبی و تنها؛ حیفه عمرت را هدر بدی. حد اقل درست را بخون.
نگران هیچی هم نباش. من هستم😊
وای که چقدر وجود قادر ؛ برام پر از آرامش و برکت بود.
_واقعا نمی دونم چطوری ازت تشکر کنم.
آخه تو چرا این قدر خوبی😊
هر دو باهم خندیدیم و بعد قادر شروع کرد به برنامه ریزی کردن؛ برای درس خوندن من.
قرار شد بریم ثبت نام کنیم و روزهایی که قادر خانه است؛ زینب را نگه داره و من کلاس برم. هر چند برام سخت بود و دلم نمی خواست؛ خسته از سرِ کار برگرده و بچه داری کنه. ولی قادر اصرار کرد. و نتونستم مقاومت کنم.
ولی یکباره یادِ حرف های مینا خانم افتادم و وسطِ خنده هام؛ ساکت شدم😔
قادر متوجه حالم شد و گفت:
_چی شد عزیزم؟ چرا یک دفعه این طوری شدی؟
_راستش می ترسم.
_از چی؟
_می ترسم یه روزی بیاد که دیگه این قدر باهم خوب نباشیم. یعنی من را دیگه دوست نداشته باشی😔
با صدای بلند خندید و گفت:
_می خوای من را امتحان کنی؟😊
_نه نه. ولی ...
_ولی نداره گندم جان.
خودت می دونی که از جونم هم بیشتر دوستت دارم. دیگه دلم نمی خواد از این حرف ها بزنی.
_آخه می ترسم که من سرم گرم درس بشه و تو ....😔
باز هم با صدای بلند خندید
_چی شده گندم؟ اصلِ مطلب را بگو😊
_می دونی؛ بعضی مردها وقتی زنشون زیاد بهشون توجه نکنه؛ یه فکر هایی میاد تو ذهنشون. یعنی می رن...
_گندم نگران نباش.می خوای من تعهد محضری بدم؛ تا زنده ام فقط وفقط عشق تو توی قلبم باشه.
باور کن تو تمام قلبم را پر کردی جای هیچ کس دیگه نیست 😁
وبعد هم دوباره بلند بلند خندید.
دلم گرم شد به حرفهای قشنگ وعاشقانه است.
توی این مدت که قادر را شناخته بودم. خوب فهمیده بودم که عشقش واقعیه.
و خوب فهمیده بودم که مرد اگر ایمان واقعی داشته باشه. و واقعا مومن باشه؛
عشقش به زن و فرزندش؛ نابِ نابه👌
قادر یک مردِ مومن واقعیه.که توی دنیا فقط و فقط چشمش همسر خودش را می بینه و به هیچ زنِ دیگه ای نگاه نمی کنه.
هر وقت باهم بیرون می رفتیم؛ می دیدم که چطور سر به زیر وسرسنگین با نا محرم برخورد داره.
ولی توی خانه؛ هیچی از محبت برای من کم نمی گذاشت.
گاهی واقعا شرمنده محبتهاش می شدم.
همیشه کنارش آرام بودم. وخوشبخت.😊
هر چه خدارا شکر کنم بازهم کمه
خدایا شکرت 😊
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلائی
#قسمت_358
سفره شام را جمع کردم. نگاهی به چهره معصومِ زینب کردم که در خوابِ ناز بود.
قادر گفت:
_گندم جان خیلی خسته شدی. بگذار ظرف هارا من بشویم.
_نه بابا مگه چه کار کردم؟
_نگهداری زینب کم کاری نیست.
_نه این حرف را نگو. واقعا اگر زینب نبود چه می کردم.
_خدا را شکر که هست.خدارا شکر که خودت هستی😊
_من ؟😁
_بله عزیزم. تو این قدر خوبی که کنارت خیلی خوشبختم .
_اِه . پس نمی دونی من چقدر خوشبختم 😊
_می گم یعنی ما همیشه این قدر خوشبخت می مانیم؟😔
_اِه دوباره شروع کردی.
من که بهت تعهد دادم. دیگه چرا نگرانی.
بعد هم دستهای من را توی دستهاش گرفت وگفت:
_ببین گندم جان؛
تو از چی نگرانی ؟
مردهایی که می رن دنبال زنهای دیگه؛ حالا چه به اسمِ حلال و صیغه؛ چه خدای ناکرده حرام؛
عیب و اشکال از خودشونه.
اونها ادم های هوا پرستی هستند و به دنبال هوای نفسشون می رن.
بعد هم برای اینکه خودشون را توجیح کنند ؛ هزار تا عیب روی زن هاشون می گذارند.
یا بحثِ دین وشریعت و حلال و نمی دونم حمایت از یک زنِ تنها را پیش می کشند.
ولی درستش اینه که وقتی دونفرکه با هم ازدواج می کنند؛ چشمشون را روی دیگران ببندند و فقط همسر خودشون را ببینند. شاید یک اختلاف نظر هایی هم باشه؛ ولی باید باهمدیگر وکنار هم مشکلات را حل کنند. تا اینکه بخوان با بهانه های مختلف؛ تیشه به ریشه زندگیشون بزنند.
زن ومرد باید به فکرآرامش وآسایش هم باشند.
نه اینکه فقط به فکر خودشون باشند.
وقتی آدم ازدواج می کنه دیگه باید این(من) ش را دور بریزه و
کنار همسرش (ما )باشه.
وگرنه زندگی ساخته نمی شه.
گندم جان ؛ تو معجزه زندگی منی.
تو آرامشِ منی.
بدون تو نمی تونم که باشم.
اگر حمایت های تو نبود؛ اگر همراهیت بامن نبود. اگر این همه سختی را به خاطرِ من تحمل نمی کردی؟
واقعا نمی دانم چطوری می تونستم در راه خدا به مردمم خدمت کنم.
گندم جان تو برای من یک فرشته ای 😊
ومن دوباره آرامش گرفتم از حرفهای قشنگ وعاشقانه است.
قادر من با تمام مردهای دنیا فرق داره.
از همه بهتره.
اون بهترینه 😊
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته🌹
الها با دلم امشب مدارا کن
که دردی دارم و آن را دوا کن
زدوریت بسوزم هر شب و روز
تو با وصلت مرا حاجت روا کن
در این شب که باشد لیله ی تو
دلِ هر دردمندی را رضا کن
رسان آن مهدی موعودِ مارا
تمام این جهان را با صفا کن
الهم عجل لولیک الفرج🌹
شبتون بهشت
التماس دعا
حاجاتتون روا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
ریپلی به قسمت اول رمان زیبای گندمزار طلائی👆👆👆
هدیه نگاه مهربانتان 🌹
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
یک روز دیگر
یک برکت دیگر
و فرصت دیگری برای زندگی
به هر نفس به عنوان یک هدیه
از طرف خدا فکر کنید
خدای مهربانم
تو را سپاس بخاطر
روزی دیگر و آغازی نو
الهی به امید تو💚
سلام صبحتون بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶
#حدیث_رمضان
💫امام على علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
عرض سلام و ادب دارم خدمت شما بندگان خوب خدا
طاعاتتون مقبول درگه احدیت🌹
صبحتون بخیر
ایام به کامتان باد🌹
به تمام سرورانی که تازه به جمع ما پیوستند
خوش آمد عرض می کنم 💐
خوش آمدید 💐
امیدوارم که مارا از نظرات سازنده خود
بهره مند سازید 🌹
التماس دعای فرج 🌹