°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*
#مرثیه_امام_علی
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد ، گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورد بود
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده بود
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
پیشش نشست فاطمه همراه محسنش
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
بابا رسید او پدری بر عبا ندید
آری هزار شکر که او بوریا ندید
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*
#روز_تاسوعا
برسر نعش گل ام بنین غوغا شد
همه گفتند:حسین بن علی تنها شد
تا که حیرت زده در دشت دو دستت دیدم
گفتم از یوسف من یک اثری پیدا شد
صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله ها
این چه شوریست که درلشگریان برپاشد
تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت
خیز از جا و ببین پشت حسینت تا شد
#حسن_لطفی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون