اصول کاربردی ارتباط با نوجوان
🔻اصل برخورد مثبت و مثبت فکر کردن در مواجهه با اشتباه نوجوان. نباید به گونهای رفتار کنید که احساس کند میخواهید او را قضاوت یا تنبیه نمایید، بلکه از کلمات و عبارات مثبت استفاده کنید و با تشویق کردن و بیان یکی از ویژگیهای مثبت فرزندتان، شروع کنید و سپس مطلب اصلی را بازگو کنید.
مثلا به او بگویید: «از اینکه بچهای اهل درس دارم و اخلاق و رفتار خوبی دارد خوشحالم؛ اما اینکه استفاده از تبلت را مدیریت نمیکنی،من وپدرت را نگران کرده است.»
🔻 اصل پرهیز از تحمیل کردن
چیزی یا کسی را به نوجوانتان تحمیل نکنید. بدترین تحمیلی که به نوجوانها میشود، این است که از او میخواهیم مثل ما باشد یا میگوییم وقتی به سن شما بودیم آنگونه رفتار میکردیم، آنگونه لباس میپوشیدیم و...
یادتان باشد دنیا تغییر کرده و بر اساس این تغییرات روحیات و نیازهای ما هم تغییر کرده است. باید به فرزندان اعتماد کرد و به آنها اجازه داد که به تدریج پس از کسب آگاهی لازم بتوانند تصمیمگیری در امور زندگی، تحصیلی و شغلی را تمرین کنند.
لجبازی یک بازی دو طرفه است…
لجبازی وقتی شروع میشه که شما به فرزندتون میگید نه، یا نکن یا بکن …
من تمام فریاد ناشنیده ام اینست که این بکن نکن ها بچه رو تو این سنین از پا در میاره و موضوع در بقیه سنین هم از این قراره اینه که شما قراره کار خوب و درست رو به فرزندتون آموزش بدین..
کار پدری و مادری کار اموزش با مهربونیه …
متاسفانه ماها فکر میکنیم کار پدر مادری کار پلیسه که مواظب باشیم سر موقع به بچه بگیم نکن یا بکن یا نصیحت کنیم….
وقتی شما قواعد کار رو تا ۳ سالگی درست رعایت کنید معمولا بچه بقول شما لجباز نمیشه یعنی وقتی چیزی و که دوست نداره یا داره بخاطر خشم و یا بازی یا اذیت شما برعکسشو نمیخواد…
که حتی اگه این موارد هم به دلیل آسیب پیش اومد پدر و مادر باید تو این موارد هم سیاست داشته باشند و وارد این بازی با کودک نشن…
مثلا اگه شما از قبل میدونید تو یک مهمونی بچه ۵ ساله شما هنگام برگشت به خونه لج میکنه که من نمیام پس بهتره بهش بگید پسر گلم تو نیا مواظب خودت باش ما میریم حالا اون میاد برعکس عمل کنه و میگه نه منم میخوام بیام اونوقت شما به هدفتون رسیدین…
پس با بچه ها وارد بازی لجبازی که دو طرفه هست نشید و اگه چیز بدی نمیخوان بهتره یا با سیاست به هدفتون برسید یا کوتاه بیاین و بزارید اونم از زندگیش لذت ببره.
زمانی که فرزندم بهانه گیری میکند چه واکنشی نشان دهم؟
به یاد داشته باشید که شما فرد بالغی هستید و باید صبور باشید .
مهم نیست لجبازی در کودک شما چقدر طول میکشد،هرگز به تقاضاهای غیرمنطقی فرزندتان خود تن در ندهید .
معمولا وقتی درمکانهای عمومی هستید وسوسه میشویدتسلیم خواسته فرزندتان شوید تا زودتر او را آرام کنید .
اما این خطا ترین روش برای آرام سازی کودکان و نوجوانان است .
زیرا به فرزندتان می آموزید که در جمع عمومی زودتر تسلیم می شوید و باید خواسته های غیر منطقی اش را با بدترین روش در جمع مطرح کند .
💟 کودکان و تکنولوژی
✡️ استفاده زیاد کودکان از وسایلی هم چون تبلت و موبایل می تواند خلاقیت کودک را از بین ببرد، چرا که خلاقیت از سنین کودکی شکل می گیرد و کودک باید بیاموزد آنچه را که می خواهد با آن سرگرم شود خودش بسازد، اما تکنولوژی همه چیز را آماده در اختیار کودک قرار می دهد و به او اجازه فکر کردن نمی دهد.
☸️ تمرکز کودکانی که زیاد از تکنولوژی استفاده می کنند در آینده روی دروس کم خواهد بود و دچار افت تحصیلی می شوند. قبل از اینکه کودکان سنین پایین با تکنولوژی هایی مثل موبایل و تبلت آشنا شوند، باید حس های آنها مثل حس دیداری، شنوایی و ... تقویت شود، بعد از آن باید روابط بین اندام ها مثل ارتباط چشم و دست توسط بازی های تقویتی شکل گیرد.
امر و نهی های مكرر و ندادن استقلال و حق تصمیم گیری، اعتماد به نفس کودک و نوجوان را از بین می برد.
به مرور زمان کودک و نوجوان مانند يك ماشين منتظر گرفتن برنامه برای عمل کردن خواهد ماند.
در انجام كارهايش دچار وسواس و اضطراب می شود و بدون كمك ديگران قادر به انجام كارهايش نخواهد بود.
فرصت هایی هرچند اندک و ساده برای تصمیم گیری فرزندان فراهم کنید.
⚡️کودکان را مقایسه نکنیم
گاه شما متوجه نیستید ولی ممکن است به دلایل مختلف بچه ها را با یکدیگر مقایسه کنید.شاید فکر می کنید چنین مقایسه ای کودک را شرمنده کرده و انگیزه ای می شود تا او بهتر عمل کند،اما برعکس، مقایسه کردن باعث ایجاد حسادت و رشک در بچه ها می شود و روابط آنها را با هم خراب میکند.
به مثالهای زیر توجه کنید:
سارا 5 ساله از جمع کردن اسباب بازی هایش امتناع می کند.
مادر:
ببین من از برادرت می خواهم که اسباب بازی هایش را جمع کند،بلافاصله این کار را انجام می دهد، چقدر کار خوبی می کند اما تو هیچ وقت اسباب بازی هایت را جمع نمی کنی.
احساس سارا:
برادر من خوب است،خیلی خوب است،ولی من از او متنفرم.
بهتر است مادر اینطور بگوید:سارا اسباب بای هایت کف اتاق است ممکن است کسی روی آنها پا بگذارد و بشکند،لطفا آنها را جمع کن و بگذار داخل سبد.
مادر به پسرش که در حال مطالعه یک کتاب است نگاه می کند و می گوید:
تو پسر عجیبی هستی، چقدر دلم می خواست برادرت هم مثل تو کتاب خوان بود، او همیشه در حال دویدن و سر و صدا کردن است،او هیچوقت خواندن را یاد نمی گیرد،نگران او هستم.
احساس کودک:
احساس غرور از اینکه مادر خوشحال است.
اگر یک زمانی نتوانم به این خوبی مطالعه کنم مادر در مورد من هم همین را خواهد گفت؟
من بهتر از برادرم هستم .او بی ارزش و سر به هواست.
بهتر است مادر اینگونه بگوید:
آفرین که مشغول خواندن کتاب هستی.کتاب جالبی است؟ شرط می بندم که تو یک کتاب خوان خوب هستی.
علی 4 ساله پشت میز غذا خوری می نشیند و شام خود را می خورد.
مادر: تو پسر بزرگی هستی،موقع غذا خوردن مثل بچه ها خودت را کثیف نمی کنی.
احساس کودک:
من از یک بچه خردسال بهترم!!! ولی هنوز خوب نیستم.
بهتر است مادر اینطور بگوید:
من دیدم که تو همه غذاتو خوردی و با دستمال صورتت را پاک کردی،آفرین پسرم تو واقعا آداب غذا خوردن را یاد گرفتی.
هر کدام از فرزندان شما علایق و شخصیت واحد و خاصی دارند.علایق و صفات آنها را تشویق و تحسین کنید.از مقایسه کردن آنها اجتناب کنید و سعی نکنید آنها را به رقابت کردن با هم بیندازید.گفتن اینکه: آفرین نقاشی و رنگ آمیزی ات را دوست دارم بهتر است تا اینکه بگویید،آفرین بهتر از سارا نقاشی می کشی.
ببين دوستت غذاشو تا آخر خورد. دیدی دختر خاله ات لباسشو كثيف نكرد. دیدی پسر عموت چه قشنگ سلام كرد.
این پیامها به کودک این را یاداوری میکند که تو به اندازه ديگران خوب نيستی، كاش او فرزند من بود نه تو .
مقايسه كردن عزت نفس كودك را از بين ميبرد، دنيای او را نا امن ميكند، و باعث ميشود از وجود خود ناراضی باشد و به ديگران حسودی كند.
#تربیت_فرزند
@asraredarun
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمت_چهل_شـشم ✍ارشیا طوری به پنجره ی سالن نگاه می ک
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمت_چهل_هفتـم
✍معذب بود و خجالتی، و انگار فقط منتظر بود تا از تیر نگاه من فرار کنه! ساده بود و دوست داشتنی. درست مثل خانواده ی صمیمی و کوچیکش.
وقتی برای اولین بار با خانم جانت صحبت کردم خوشحال شدم از انتخاب درستم و مصمم تر از قبل شدم حتی. بین تمام حرفاش دودلی بود می دونی چرا؟ چون ثروت و جایگاه من انقدری براش مهم نبود و بیشتر دلواپس شکستی بود که قبلا خورده بودم و البته تنها پاپیش گذاشتنم! نمی خواستم به شرطی که برای حضور خانوادم گذاشته بود بی اعتنا باشم اما تو نمی دونی مه لقا چه آشوبی به پا کرد وقتی باهاش در میون گذاشتم و فهمید کجا اومدم خواستگاری... جوری که همون موقع برام نقشه کشید که از همه چی محرومم کنه و کلی مسائل دیگه... لازم نیست همه چیز رو بگم چون خودت بی خبر نیستی .... اما ریحانه! از همون روزی که توی اون محضر نه چندان شیک در کمال سادگی بهم بله رو گفتی واقعا دوستت داشتم... و حتی یک لحظه در تمام این سال ها پشیمون نشدم که هیچ، هر روز بیشتر از قبل به تو و زندگی بدون دغدغم وابسته تر شدم.
هرچقدر هم که اینجا بنشیم و از خوب بودن تو بگم فایده ای نداره چون همه می دونن و به چشم دیدن.
این چند روز مدام به این فکر می کردم که شاید اگه ترانه انقدر محکم جلوی من نمی ایستاد و به عنوان تنها حامی، تو رو با خودش نمی برد حالا من وضعم فرق می کرد! در واقع ترانه تلنگر زد بهم...
این حرفا رو زدن برام آسون نیست ولی از روز تصادف به بعد که مدام خبرهای بد شنیدی، دلشوره داشتم برای تصمیمی که ممکن بود برای هردومون بگیری. بهم خرده نگیر اما حق بده از بهم خوردن دوباره ی زندگیم بترسم، اونم حالا که دوستش دارم. من اشتباه کردم که فکر کردم همه ی زن ها مثل همن، تو رو با همون چوبی روندم که نیکا رو، تو اما حالا که افتاده بودیم تو سراشیبی هربار انقدر عاقلانه برخورد کردی که خجالت زده تر شدم و مطمئن تر!
اون شب طلاهات رو که آوردی و فرداش هم فهمیدم که حاضر شدی بخاطر من از تمام داراییت بگذری، شکستم! غرورم نبود که شکست، تازه فهمیده بودم با کی زندگی می کنم و نفهمیدم. اون عربده کشی هم بخاطر این بود که هضم غفلت کردنام برام سخت بود... جای خالیت توی خونه آزارم می داد.
حتی اگه نگی هم قبول می کنم که غرور و بدخلقی همیشگیم مخصوصا این اواخر غیر قابل تحمل شده اما سکوت و صبر تو هم بدتر کرد همه چیز رو. اصلا از وقتی تو با همه ی شرایط من موافقت کردی و توی پیله ی تنهایی خودت رفتی از هم دورتر شدیم. احساس می کنم هردومون اشتباه کردیم...
ریحانه به گوش هایش اعتماد نداشت! این همه اعتراف ناگهانی آن هم از زبان ارشیای همیشه مغرور؟
_میشه خواهش کنم که دیگه سکوت نکنی؟
_چطور ارشیا؟ مگه میشه آدم در عرض چند روز این همه متحول بشه؟ انگار دارم خواب می بینم
_توی کابوس من نبودی تا ببینی چی کشیدم... راستش بعد از رفتنت به وضعیتم نگاه کردم فهمیدم که دیگه هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم... زنم که بالاخره کم آورده و رفته بود، کار و شرکت و پول و خونه و زندگیم هم که تکلیفش مشخص بود؛ من بودم و این دست و پای شکسته و گوشه نشینی. یه مشت قرص اعصاب و فشارخون، درست مثل پیرمردا. تمام این چند روز خودم رو محکوم کردم و هی کفری تر از قبل می شدم از دست خودم.
می دونی شاید اصلا بزرگترین اشتباهم در برابر تو، این بود که سعی کردم عوضت کنم. تو رو از پوسته ی خودت که پر از خوبی و معصومیت بود بیرون کشیدم تا مطلوبم بشی اما این وسط تو موندی و شخصیت جدیدی که هم از خودش دور شد و هم نتونست به من نزدیک بشه و حالا فهمیدم که من همون ریحانه دوران عقد رو دوست دارم!
می بینی؟ خیلی هم سخت نیست عوض شدن! البته... من هر چقدرم که یک نفره فکر کردم و تصمیم گرفتم، اما بازم صحبت چند ساعته ی دیشبم با زری خانم کار اصلی رو کرد. به نوید حسادت می کنم که موهبت به این بزرگی کنار خودش داره. یکی مثل ایشون و یکیم مثل مادر خودم که با زمین و زمان سر جنگ داره!
ریحانه با دهانی که نیمه باز مانده بود پرسید:
_زری خانم؟!
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی🦋 #قسمت_چهل_هفتـم ✍معذب بود و خجالتی، و انگار فقط منتظ
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی🦋
#قسمت_چهل_هشتم
✍ریحانه با دهانی که نیمه باز مانده بود پرسید:
_زری خانم؟!
_اوهوم... پریشب تا صبح رادمنش اینجا بود تا تنها نباشم اما دیروز سرش خیلی شلوغ بود و نتونست بیاد. حالم خوش نبود که یه شماره ناشناس افتاد روی گوشیم، می دونی که به امید پیدا شدن یه خبر از افخم چشم انتظارم مدام! جواب دادم، اول نشناختم تا اینکه خودشو کامل معرفی کرد. گفت یه حرف هایی داره که باید بشنوم، و خب... شنیدم!
قلب ریحانه از استرس هزاربار در ثانیه می تپید انگار. به این فکر می کرد که زری خانم راز حامله بودنش را هم فاش کرده یا نه؟ اما نه... اگر گفته بود که حالا برخورد و رفتار ارشیا اینطور با ملایمت نبود و متفاوت تر از همیشه! نفسش را حبس کرد و پرسید:
_چه حرفی؟
_هیچی، توصیه های مادرانه که تا قبل از این حوصله ی شنیدش رو نداشتم
هنوز هم شک داشت و باید انقدر واکاوی می کرد تا به نتیجه می رسید:
_مثلا؟
_نصیحت، اینکه حیفه یه زندگی بخاطر غفلت ها خراب بشه و زن و شوهر باید رو در رو باهم حرف بزنند و از این صحبتا، اینم گفت که تو بی خبری از تماسش!
حالا خیالش راحت تر شده بود و نفس گوله شده توی گلویش را فرستاد بیرون... ارشیا به چشمانش نگاه کرد و بعد از چند ثانیه با مهر گفت:
_ریحانه! درسته که الان وضعیتم از هر نظر داغونه اما من مرد گوشه نشینی و بیکار موندن نیستم. اگه بهم... بهم اطمینان بدی که هستی... همیشه هستی! بهت قول میدم حتی میشه که از نو بسازیم.
چطور ریحانه باید باور می کرد که خدا همه ی دعاهایش را بلاخره شنیده و این کسی که در نهایت صبوری منتظر بود تا تاییدش کند و با مهربانی خیره اش شده بود، همان مرد اخمو و خشنی است که حتی محبت کردن را فراموش کرده بود، که گاهی حتی چند روز هم می شد که سکوتش ادامه پیدا می کرد!
این ورشکست شدن و قهر چند روزه ی اخیر انگار اوج اتفاقات مهم زندگی مشترکشان شده بود... اولش خیلی بد و غیر قابل هضم بود اما حالا مطمئن بود که این شکست، چشم های هردو را به زندگی بازتر می کند. چه حکمت ها که نداشت کار خدا، گویی به پیروز شدن نزدیک می شدند!
چه اهمیتی داشت روزهایی که رفته بود وقتی حالا مقابل همسرش نشسته و با موج جدیدی از دوست داشتنش مواجه شده بود که برایش تازگی داشت! هرچند دلش هنوز آشوب بود بخاطر بچه ای که به زندگیشان سرک کشیده بود اما هردو را دوست داشت و باید برای نگه داشتنشان با آسمان و زمین می جنگید. لبخند دندان نمایی زد و زیر لب گفت:
_معلومه که کنارت هستم، تا همیشه. حتی اگر اوضاع بهتر نشه هم باهم شروع می کنیم نه؟
ارشیا هم خندید.چقدر دلتنگ این چهره ی خسته بود! حواسش جمع خرده نان هایی شد که هنوز توی دستش مانده و حالا خیس از عرق شده بودند، شاید بهتر بود برای شام اقدام می کرد. بلند شد و گفت:
_برم یه چیزی بذارم برای شام
ارشیا اما دستش را گرفت و گفت:
_بیا بشین لازم نکرده هنوز نیومده دوباره بچپی تو اون آشپزخونه! زنگ می زنیم یه چیزی بیارن... مهمون شما
و چشمکی حواله اش کرد، هردو خندیدند. ریحانه سرش را روی بازوی ستبر او گذاشت و به این فکر کرد که دنج تر از این خانه و امنیت آغوش همسرش سراغ ندارد...
توی آشپزخانه نشسته بود و مواد الویه را مخلوط می کرد، سرگیجه داشت و حالت تهوع. شاید بخاطر فکر و خیال زیادی بود که از ترس فهمیدن ارشیا داشت... چطور باید این معجزه را برایش شرح می داد؟
_چیکار می کنی؟
وسط آشپزخانه ایستاده بود، بلند شد و صندلی را برایش بیرون کشید.
_بیا بشین، مواظب پات باش. کی باید گچش رو باز کنی؟
_همین روزا، این چیه؟ الویه ست؟
_آره
_چرا انقدر زیاد؟
_نذریه... می خوام ببرم امامزاده
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
@asraredarun
اسرار درون
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زيباست صبح،
وقتی روی لبهايمان
ذكر مهربانی به شكوفه مینشيند
❤️و با عشق، روزمان آغاز میشود
🏳خدايا...
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن🌸
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام حسین علیهالسلام فرمودند:
«اگر زمان حضرت مهدى را درك مىكردم، تمام عمر خدمتگزارش بودم».✨
@asraredarun
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
#سلام_آقــاے_مـن🌻🍃
اِے
آفتـابـِ روشنـے جان من
سلام ...🌿
نـــور ِ
اُمیــد ، حضرٺ ِ یابــن الحسنــــ
سلام ...🌿
#عالیہ_رجبے✍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
شرح دعای ندبه_56.mp3
9.14M
#شرح_دعای_ندبه ۵۶ ✨
📌شرط رسیدن به مقام منتظر، رد شدن از مراتب پنچگانه نَفْس است.
- اما چگونه میتوان از این مراتب رد شد و به امام رسید؟
#امام_خمینی (ره)
#آیت_الله_مجتهدی
#استاد_شجاعی
@Ostad_Shojae
#سوال_شما
#مشاوره_رایگان
#آشنایی_پیش_از_ازدواج
سلام علیکم و رحمت الله
خیلی از مراجعین در رابطه با حد و حدود آشنایی قبل از ازدواج سوال دارند.
و اینکه رفتار مناسب با خواستگار در جلسه اول چطور باشد و چه سوالهایی بپرسند؟
و چطوری باید به شناخت نسبی برسند؟
#پاسخگو_فرجامپور
اولا،
باید دقت داشته باشید، ما چیزی را به عنوان #دوستی بین دختر و پسر، در دینمان اصلا نداریم❌
اگر رابطهای قراراست شکل بگیرد، حتما باید به قصد ازدواج و زیر نظر خانوادهها باشد✅
متاسفانه بیشترین آسیب را در رابطههای دوستانه دختر خانمها میخورند.
آسیبهای عاطفی، جسمی و روحی.
⛔️پس به شدت از رابطههایی به نام دوستی با جنس مخالف بپرهیزید⛔️
تا سلامتی روح و روانتان حفظ شود.
اما در مورد #خواستگار.
دقت داشته باشید، وقتی فردی به شما معرفی میشود، ابتدا درباره خودش و خانوادهاش تحقیق کافی کنید.
اگر از نظر اعتقادی و فرهنگی، با هم همسطح بودید و ملاکهای اولیه را دارا بودند، اجازه دهید که دیدار اولیه زیر نظر خانوادهها صورت بگیرد.
🔸سعی کنید از قبل #ملاکهایتان را مشخص و اولویت بندی کنید.
در اولین دیدار، در رابطه با ملاکهایی که اولویت دارد صحبت کنید.
البته توجه به ظاهر و رفتار، حتی لحن گفتار خواستگار هم مهم است. ✅
اگر ظاهر و رفتارش به دلتان نشست و اولویت های اولیه را دارا بود، جلسات بعد را هماهنگ کنید.
در ضمنِ این رفت و آمدها چند نکته را دقت داشته باشید.
رفتار خواستگار با پدر و مادرش.
رفتار پدر و مادرش با همدیگر.
آیا گفتار و رفتارشان توام با احترام است؟
آیا اقتدار پدر حفظ میشود؟
آیا محبت و احترام به مادر دارند؟
همه اینها مهم است و باید دقت داشته باشید.
اصلا برای جواب دادن عجله نکنید.👌
حتما چند جلسه رفت و آمد خانوادگی داشته باشید.
به اتفاق خانوادهها بیرون بروید.
تا نحوه کنترل نگاهش از نامحرم را بسنجید. دست و دلباز بودن یا خسیس بودنشان را متوجه شوید.
به هر حال باید در شرایط مختلف، رفتار ایشان را ببینید و ارزیابی کنید.
در نهایت اگر بیشترین ملاکهای شما را دارا بود،
میتوانید با کمک #مشاور پاسخ درستی بدهید.
البته بحث #طبع و مزاج هم بینهایت حائز اهمیت است
✅عزیزان، ازدواج، بحث یک عمر زندگیست و شما الان فرصت انتخاب دارید.
لطفا دقت کنید هر چه #تفاوتها بین زن و مرد کمتر باشد قاعدتا در زندگی مشکلات کمتری خواهند داشت✅
حتما در مورد تفاوت های زن و مرد تحقیق و مطالعه داشته باشید. تا با شناخت و امادگی بهتری وارد زندگی متاهلی شوید.
ان شاءالله همه مجردها به زودی همسری مناسب روزیشان شود 🌺
ان شاءالله موفق باشید🌹
#مشاور_خانواده
#تربیت_فرزند
#همسرداری
#سیاست_های زنانه
#ازدواج
#اصلاح_مزاج
#احکام خاص بانوان
#مسایل اعتقادی
(فرجامپور)
آی دی ارسال سوالات و نوبت دهی مشاوره تلفنی
👇👇👇👇👇
@asheqemola
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#عیدانه_قربان_تا_غدیر 🎁
💞دوره انتخاب همسر 💞
مخصوص#خانمها و #دختران جوان👌
برگرفته از آیات و روایات با تدریس استاد فرجام پور از مشاوران برتر و باسابقه💥
🔹شناخت باورهای صحیح در ازدواج
🔸معیارهای صحیح و اصولی در انتخاب
🔹آشنایی با طبع و مزاج
🔸اصول صحیح خواستگاری
🔹روشهای صحیح تحقیق
🔸جایگاه دعا و استخاره
🔹و... .
🌼پاسخ به تمامی سوالات
🌼پی دی اف سوالات خواستگاری
💥50درصد تخفیف شهریه دوره
🤩به مناسبت دهه ولایت و امامت
🔰 آیدی ثبتنام:
@adminasrar
جهت دریافت اطلاعات بیشتر وارد کانال شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
توصیه می کنم حتما حتما
دختر خانم ها یا مادرهاشون در این دوره شرکت کنند 👆👆👆👆👆👆
تخفیف فقط و فقط تا #پایان فردا✅
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
دوستان این تخفیف ها را از دست ندید👆👆
حدود ۱۳ جلسه ،متن و صوت ✅
و گروه پرسش و پاسخ ✅
قیمت اصلی دوره ۲۰۰ هزارتومنه
که با تخفیف دهه ولایت
فقط و فقط با ۱۰۰ هزار تومان
می تونید در این دوره شرکت کنید 😍👏👏👏
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم💐
#اخلاق_در_خانواده
#کلام_چهل_وچهارم
#محبت_به_زن
درباره دوست داشتن زنان توسط مردان احادیث مختلفی وارد شده است .🔰
برخی از احادیث دوست داشتن زنان را سرچشمه همه گناهان ، شمشیر برنده شبطان، و موجب بهره نبردن از زندگی شمرده شده،🌷
و در احادیثی دیگر ، پیغمبر اکرم ص میفرماید:
من از دنیای شما زن و بوی خوش را دوست میدارم ✍
و امام صادق علیهالسلام دوستی زنان را نتیجه خیر ایمان میشمارد.🌷
البته بین این دو دسته احادیث تناقضی وجود ندارد .
زیرا احادیثی که محبت زن را نیکو و مستحسن میداند همان علاقه و میل فطری را تایید میکند.
اسلام صراحت لهجه دارد و پیامبر رهبر و آورنده این دین است و او حقیقت را بدون پرده پوشی بیان میکند.✔️
علاوه بر این اسلام دستور میدهد که مرد باید این محبت درونی خود را اظهار کند.🌷
با زبان بگوید ،با عمل نشان دهد تا دوستی میان زن و شوهر زیادتر شود .👏
اسلام میگوید:✍ زن امانت خداست نزد مرد .
چگونه مرد مسلمان امانت خدا را دوست نمی دارد 🤔
از اینجاست که امام صادق میفرماید: هر قدر ایمان زیادتر باشد ، دوستی او نسبت به زنان بیشتر است.🌷
پیامبر ص میفرماید: کسی که ازدواج کندنصف دینش را حفظ کرده است.🎁
چگونه مرد دوست نداشته باشد کسی را که وسیله حفظ نصف دینش گشته است🤔
اما احادیثی که از مذمت دوستی زن سخن گفته است مربوط به شهوترانی و زن بازی و زن بارگی است .❌
مربوط به افراط در اعمال غریزه جنسی و کشیده شدن به گناه وحرام است .♨️
#دلایل_روایی
امام صادق علیهالسلام فرمودند: 🌷
سرچشمه نافرمانی های خدا ، دوستیِ شش چیز است. دنیا و ریاست و خواب و زنان و خوراک و استراحت ✔️
( وسائل جلد ۱۴ص۱۲)🌷
امام صادق علیهالسلام فرمودند:✍
هر کس ما را بیشتر دوست دارد زنان را بیشتر دوست خواهد داشت.
( وسائل جلد ۱۴ ص ۱۱)📕
امام صادق علیهالسلام فرمودند:✍
از اخلاق پیامبران ، دوست داشتن زنان است
( وسائل جلد ۱۴ ص ۹)📒
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺