✅جالب این که
با همین چند جلسه اموزش
خودشان طبع و مزاجشان را تشخیص داده بودند👏
که خیلی مهم و با ارزشه
خدا را شکر که اموزش ها موثره👌
۳ اسفند ۱۴۰۲
🔸چند نکته درباره
تغذیه صحیح و رفتار مناسب
برای
افرادی که دچار غلبه سودا شدند عرض کنم
اولا، تغذیه:
عزیزان سعی کنید از سردی ها و ترشی ها پرهیز کنید.
و بیشتر تغذیه گرم و تر داشته باشید.
مثلا در روز چند خرما میل کنید
ارده شیره
آبگوشت
گوشت کبابی
و مایعات بیشتر مصرف کنید
به علاوه رعایت کردن اصول کلی تغذیه
که در کانال سنجاق کردیم👆
۳ اسفند ۱۴۰۲
🔺بیشتر از این را باید
دقیق طبع و مزاج را بررسی کرد.
قبول دارید که
یک نسخه را برای همه نمیشه پیچید👌
۳ اسفند ۱۴۰۲
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#هدیه_ویژه🎁 سفارشات لازم وکلی برای همه ✅ 1⃣نماز اول وقت 2⃣بیداری بین الطلوعین 3⃣خواندن ذکر یو
اصول کلی تغذیه و رفتاری👆👆👆
لطفا همه رعایت کنید✅✅
۳ اسفند ۱۴۰۲
🔸خانم عزیز
حتما حواستون به طبع و مزاج اعضای خانواده
باشه
چون هر کدام نیاز به تغذیه مناسب خودشان را دارند.
اگر بتونید تغذیه را بر اساس طبع هر فرد رعایت کنید،
دچار سوء مزاج و انواع بیماری های جسمی و روحی نخواهیم شد.
۳ اسفند ۱۴۰۲
🔸تغذیه مناسب
همراه با رفتار مناسب
و
اعمال عبادی و ذکرهای مناسب
و
محیط مناسب
هر طبع باعث بوجود امدن سلامتی جسم و روح
و داشتن ارامش خواهد شد✅
۳ اسفند ۱۴۰۲
۳ اسفند ۱۴۰۲
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا دیگه عاشق همسرم نیستم؟
⭕️ چطور یک زوجی که زندگی رو با عشق شروع میکنند، بعد از مدت کمی به تنفر از یکدیگر میرسند؟
🔰 #استاد_پناهیان
#همسرداری
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۳ اسفند ۱۴۰۲
#دلبرانه😍💞
دِلبَرجان...♡
مَنِ تو رو واسِهِ زِندِگیِ نِمیخوامِ
مَنِ زِندِگیِ رو بِخاطِر تُو میخوامِ💜😍😘💕❣💕
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
۳ اسفند ۱۴۰۲
۳ اسفند ۱۴۰۲
خانم های عزیز لطفا نظرتان را درباره
دلبرانه ها بفرمایید
آیا برای همسرتان می فرستید⁉️⁉️
بازخوردی هم دریافت کردید⁉️⁉️
جوابهاتون را برامون بفرستید👇👇
پاسخها و سوالهاتون را می تونید برای ادمین بفرستید👇
@asheqemola
یا ناشناس 👇
لطفا، سوالات، نظرات و پیشنهاداتتون را برام ناشناس بفرستید✅
لینک ناشناس👇👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16819268027013
۳ اسفند ۱۴۰۲
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_231
سرش را بلندکرد و آهی کشید و ادامه داد: " با همون حالِ خرابم، از همه اعتقاداتم فاصله گرفتم. اون همه ذکر و دعاو توسل، هیچ سودی نداشت.
خدا محمدِ من رو گفت. بچه من رو گرفت. خوشبختی و تمام دلخوشیهام رو گرفت.
لج کردم. با خودم، با خدا، با پدر و مادرم.
هر چی نصیحت و صحبت کردند؛ هیچ فایده ای نداشت. وقتی وحید اومد خواستگاری، قبول کردم؛ چون دیگه اعتقادات قبل رو نداشتم. میدونستم دارم اشتباه میکنم، ولی باید خودم رو ثابت میکردم.
خیلی زود ازدواج کردیم و وحید برام بهترین عروسی رو گرفت.
دیگه تسلیم بودم هر چی میگفت قبول میکردم؛ حتی اگر برخلاف رسم و رسوم خانوادم بود.
خوب یادمه که پدرم چقدر حرص خورد. همه مراعات حالم رو میکردند. منم افتادم دنبال هوا و هوسهای خودم.
وحید مردِ خوبیه. مهربونه. هر کاری از دستش برمیومد برام انجام داد تا حالم خوب بشه. مسافرت و تفریح و مشاور و... .
خوب شدم. خیلی خوب. گرچه ته دلم هنوز غم داشتم، غمی که هنوزم هست؛ اما زندگیم خوب بود. خیلی کنارش احساس آرامش داشتم. اونم از دیدنِ خوشی و سلامتی من، خیلی خوشحال بود.
هر شب مهمونی و دورهمی داشتیم. سعی میکرد تا میتونه، تنهام نذاره. منم تلاش میکردم که گذشته رو فراموش کنم؛ تا اینکه فهمیدم باردارم.
تمامِ خاطراتِ تلخِ بارداری قبلی و از دست دادنِ بچهام به سراغم اومد. دوباره بهم ریختم. شدم همون آدم افسرده و بیمارِ قبل.
وحید با دیدنِ حالم اعصابش خرد شد. دوباره رفتیم مشاوره، ولی مشاور گفت: " تا بدنیا اومدن بچه، ممکنه خوب نشم و این حالِ خراب فقط بخاطرِ بچه است."
ازونجا بود که وحید از بچه بیزار شد. هرچه اصرار کرد بچه رو سقط کنم راضی نشدم. آخه من یکبار غم از دست دادنِ بچه رو کشیده بودم. نمیخواستم تکرار بشه.
تازه دکتر هم گفت: " سقط بچه اشتباهه. شاید بدنیا اومدنش حالت رو بهتر کنه. "
ولی وحید زیر بار این حرفا نمیرفت. میگفت من اصلا بچه نمیخوام. فقط خودت سلامت و شاد باشی کنارم کافیه.
اما موفق نشد راضیم کنه.
هر روز حالم بدتر میشد.
از یک طرف افسردگی، از طرفِ دیگه ویار بارداری.
اونقدر سخت بود که مجبور شدم چند روز توی بیمارستان تحت نظر باشم.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۳ اسفند ۱۴۰۲