#رسیدن به #لذت_بندگی
و #برنامه_ترک_گناه 119
🔹🔻🌹🌺🌷
#مبارزه_با_راحت_طلبی 39
"راحتی پر ضرر"
⭕️آدم دوست داره که همیشه "راحت" باشه.
و راحت تر....!😒
🚫تمومی هم که نداره نامرد!
اولش یه صندلی دربداغون میگیره، میگه آخیش چه راحت شدما!!!😌💖
بعد مبل قدیمی و دست دوم میگیره میگه راحت شدیم از دست اون صندلی سفت!😌💕
بعد مبل جدید میگیره و...
مبل نرم تر و بهتر و...
و هر روز هم هی مبلای جدیدتر میسازن که هی آدما "راحت تر" بشن!
🔻⭕️🔻⭕️🔻
و اینجاست که باید یه قاعده ی مهم دنیا رو بگیم
⛔️اگه هر راحتی ای رو دنبالش رفتی و بهش رسیدی، حتما یه ضرری بهت میزنه!
🔹مثلا قبلا مردم غذاشون نونی بود. یعنی توی بیشتر غذاها از نون استفاده میکردن.
🔻طبیعتا زحمت جویدن نون رو تحمل میکردن
⛔️حالا دیگه همش برنج و خورشت و...
بستنی و کیک و رولت و پفک و....🍕🍤🍟🍔
🍦🍡🍧🎂🍰🍭
پزشکان هم میگن دستگاه گوارش مردم به همین خاطر خراب شده.
💉💊🔬
🔸آقا هر راحتی ای که بیاد چند تا درد لاعلاج هم با خودش میاره.
❌ماشین سواری زیاد و هزار تا درد سر مثل ترافیک و دود و سرطان و اعصاب خوردی و تصادفات فراوان و سالی 17000 نفر کشته و هزاران مجروح و ....
😒⁉️
👈قبلا یه مقدار آدم راه میرفت
طبیعتا همین راه رفتن باعث سلامتی بدن میشد.✅
⭕️امیر المومنین میفرماید "دنیا طوری خلق شده که توی راحتی و رفاهش هم ضرر هست".
🌺🌹ضمن اینکه خدا همیشه لطف میکنه و خیلی از راحتی و رفاه ها رو به انسان نمیده.☺️💖
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#رسیدن به #لذت_بندگی
و #برنامه_ترک_گناه 120
🔹🔻🌹🌺🌷
#مبارزه_با_راحت_طلبی 40
"راحتی باحال"
🔴اگه بچه های خودتون رو توی "پر قو" بزرگ کنید هزار تا مشکل روحی و اخلاقی پیدا میکنن.
⭕️⛔️⭕️
بچه هاتون رو بذارید سختی ببینن.
✅ البته سختی های معقول نه سختی های الکی و بر اثر هوای نفس.😒
باید توی نداری بزرگ بشه.
🔹حاج آقا ما ثروتمندیم!
🔻خب باشه ثروتمندی که باش! قرار نیست همه چیز بریزی به پای بچت.
⛔️فاسدش میکنی. زمینه ی هواپرستیش رو فراهم میکنی. به فرض مذهبی هم بشه، مذهبی شلی میشه. محکم نیست.😒
☢️به امیرالمومنین میگفتن آقا جان شما مرد جنگ هستی، باید توی نبرد ها قدرت کافی داشته باشی، چرا اینجوری غذا میخورید؟
نان سفت رو حضرت با زانو میشکست و توی آب میزد و میل میکرد...
میفرمود: شما اون درختانی که در بیابان بدون چشمه ی آبی سبز میشن ندیدید؟
مگه چوبشون محکم تر نیست؟
من کم میخورم. خوراک سختی دارم و همین باعث شده که بدن من محکم باشه
همیشه برای جنگ آماده ام....
🌴🌴🌴🌱🌳🌲
دیگه امیرالمومنین استاد علم تغذیه هستن دیگه.
✔️✅
دنیا راحتی هاش هم ضرر داره.
⭕️حاج آقا یعنی ما اگه بلند شدیم ورزش کردیم بعدش خسته شدیم، بینش استراحت نکنیم؟
نه بابا ما کی گفتیم استراحت نکنید😊
👏بازم خدا خیرت بده که ورزش کردی!
✅✅✅ اصلا "استراحت بعد از ورزش" میچسبه😊✌👏👌
👈روی یه تخته سنگ هم بشینی کیف میکنی
🔹اما آدم تنبل اگه روی بهترین مبل هم بشینه بازم کیف نمیکنه.
مبارزه با راحت طلبی تو رو آماده میکنه برای لذت بردن☺️👌
⛔️میخوای لذت ببری نرو هی دنبال "تنوع طلبی"
"همیشه دنبال این باش که از کمترین وسایل بیشترین لذت رو ببری".
جمله رو داشتی یا نه؟!👆😊
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#بازخورد
#دوره_سواد_عاطفی
یا
#اسرار_ارتباط_موفق
من ی دختر جوان هستم با تجربه خیلی کم ک فکر میکردم با غر زدن آقام میاد ناز کشی و فکر میکردم اگه ب خودم اهمیت ندم برای خودم ارزش قائل نشم مرکز توجه ب آقا باشه خودم دوس نداشته باشم باعث میشه اون بفهمه چقد دوسش دارم و قدرمو میدونه اما وقتی یهو بی دلیل قهر کرد ب مدت خیلی طولانی ک الانم قهره وقتی نشستم فکر کردم ک چرا اینجوری شد فهمیدم ک آقای من یک خانوم ارزشمند میخواد ک خودشو دوس داشته باشه ب خودش اهمیت بده البته ک با کمک خانم فرجام پور عزیز ک دلسوزانه کمکم کردن.
وقتی متن کلاس سواد عاطفی رو ب طور کامل و با دقت خوندم متوجه اشتباهاتم شدم ک با کمک خانم فرجام پور من یاد گرفتم چطور ب خودم ارزش و اهمیت بدم.
خانوم های عزیز لطفا اول خودتون خودتونو دوس داشته باشین خودتون ب خودتون اهمیت بدید تا دیگران برای شما ارزش قائل بشن.
ممنونم از خانم فرجام پور عزیز و کلاسهای آموزنده و خوبشون🌷🙏🙏
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#نذر_فرهنگی💥💥 السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج ) به مناسبت میلاد پر شکوه یگانه منجی عالم، دوره
آخرین فرصت و آخرین تخفیف در سال ۱۴۰۲
مطمئن باشید اگر استفاده نکنید، پشیمان خواهید شد✅
این تخفیف و موقعیت تکرار نخواهد شد❌
بازخوردها و سرفصل ها را با دقت مطالعه کنید✅
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_233
به اینجا که رسید از جا بلند شد و کنارِ پنجره رفت. نگاهش را به درختان بلند سرو در حیاط بیمارستان دوخت و گفت:
" همیشه، عمر خوشبختی کوتاهه.
هر بار که خواستم طعم خوشبختی رو توی زندگی بچشم، خیلی زود از دستش دادم.
من زودتر از اون چیزی که فکر میکردم، وحید رو هم از دست دادم. مثلِ محمدم. با این تفاوت که محمد، برای همیشه از کنارم رفت، اما وحید کنارمه؛ ولی انگار نیست.
مردی که دیوانه وار دوستم داشت، خیلی زود رهام کرد.
نمیدونم چرا هیچ مردی احساس مادرانه ی زنان رو درک نمیکنه؟!
من اون روزها حالِ خوبی نداشتم. درسته وحید تمامِ تلاشش رو کرد تا من حالم خوب بشه؛ ولی وقتی بعد از بارداری دوباره حالم مثل روزهای قبل شد، تو رو مقصر دونست.
اون فکر میکنه تو بودی که با دنیا اومدنت بین ما فاصله انداختی. نمیدونم شاید اشتباه از من بود که تمامِ وقتم رو با تو بودم. ولی من یک مادرم. مگه میشه از یک مادر انتظار داشت که به بچه اش، پاره تنش توجه نکنه؟!
امید جان، حالِ من فقط وقتی که تو در آغوشم بودی خوب میشد. ولی یک روز چیزی دیدم که اصلا فکرش رو هم نمیکردم."
برگشت و روی صندلی نشست.
امید آهی کشید و گفت: " مامان، ولش کن، بقیه اش رو نمیخواد بگی. خودت رو اذیت نکن. دارم رفتارهاش رو میبینم. دیگه بسه. "
مادر لبخند تلخی زد و گفت: " آره! میبینی. ولی خیلی چیزها رو هنوز نمیدونی. مثلِ مسئله خودت و زهرا! "
امید با تعجب گفت: " من و زهرا ؟! چیشده مادر؟ چه اتفاقی افتاده؟ "
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_234
مادر آهی کشید و دستمالی را که دردست داشت فشرد و گفت:
-همه چیز از اون روزِ لعنتی شروع شد. وحید زنگ زد خونه و گفت که برم توی اتاقش و یه سند رو پیدا کنم و بدم راننده براش ببره. هیچ وقت به اتاق کارش نمی رفتم.
اون روز تو خواب بودی. سپردمت به مستخدم و رفتم اتاقِ وحید. خیلی مرتب و تمیز بود. کلا وحید آدم حساس و منظمیه. کشو میزش رو باز کردم تا سند رو در بیارم؛ نبود. مجبور شدم چند تا ازکشو ها رو بگردم که توی یکی از کشو ها پاکتی دیدم، فکر کردم شاید سند باشه. برداشتم و بازش کردم. باورم نمی شد. عکس وحید بود با یه زنِ دیگه. چشم به چشم هم، در حال لبخند زدن، کنار دریا. زنی غیر از من! حالم بد شد. یادم اومد که تازگی ها دبی بود. با خودم گفتم"بلایی که نباید، سرم اومد.
همون جا جیغ کشیدم و دیگه چیزی نفهمیدم. منی که تازه حالم با وجود تو خوب شده بود. حالا با فکر اینکه وحید، تنها حامی ام رو که توی سخت ترین شرایط کنارم بود. عزیزی که با محبت هاش حسابی من رو وابسته خودش کرده بود، به همین راحتی، از دست دادمش. و اون رفته بود سراغِ یکی دیگه. افکار منفی از هر سو به مغزم حمله ور شد. با دیدنِ اون عکس برگشتم به روزهای قبل. آنقدر حالم بد شد که تشنج کردم و افتادم. دیگه هیچی نفهمیدم. کِی و چه جوری من رو بردند بیمارستان و چه اتفاقی افتاد نمی دونم. چند روز توی بیمارستان روانی بستری بودم. مدت ها هیچی نمی شنیدم و نمی دیدم. سر و صداهای اطراف به گوشم می رسید، ولی هیچی نمی فهمیدم. وحید از کنارم تکان نمی خورد. کار و زندگیش رو رها کرده بود و از من مراقبت می کرد. هر چه قسم می خورد که خطایی نکرده و من دارم اشتباه می کنم. هر چه می گفت که اون زن فقط همکارشه و طرف قراردادش، فایده نداشت. نمی شنیدم. چون می دونستم که من براش کم گذاشتم. من ازش غافل شدم. پس هر کاری می کرده، حق داشت. به خودم تلقین کردم که دیگه دوستم نداره. نه خودم رو نه بچه ام رو. دور خودم سدی درست کردم که وحید دیگه موفق نشد بهش نفوذ کنه. نمی دونم شاید عقده های زندگی قبلم بود. ولی وحید خیلی تلاش کرد که بهم ثابت کنه اون عکس تقطیع شده و از یک عکس گروهی بیرون اومده. اصلا نمی دونسته که چطوری توی کشوی میزش قرار گرفته، باور نکردم.
روزها گذشت تا به خودم اومدم. وحید انواع روانپزشک ها را بالای سرم آورده بود و انواع داروهای آرامش بخش، قبل از هر چیز سراغِ تو رو گرفتم. اولین کلمه ای که بعد از چند روز گفتم، فقط اسمِ تو بود.
اونجا بود که فهمیدم اون چند روز، تورو به خاله زری سپرده بودند. اون زمان، زهرا هم تازه به دنیا اومده بود. خاله زری همزمان به هر دوتون شیر داده.
با دیدنِ تو و در آغوش گرفتنت، دوباره حالم بهتر شد. اون موقع به این مسئله اهمیت ندادم. ولی وقتی تو گفتی زهرا رو دوست داری و می خوای باهاش ازدواج کنی، اولش سعی کردم با امروز و فردا کردن، دلسردت کنم. ولی نشد. بعد که دیدم، اصرار داری، سعی کردم راهی پیدا کنم. ولی نشد. امید جان،
زهرا خواهر رضاعی توئه.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#بازخورد_دوره_سواد_عاطفی
یا
#اسرار_ارتباط_موفق
سلام وقت شما بخیر
خانم هستم. ۴۸ ساله
کارشناس ارشد علومقرآن وحدیث
که در #دوره_اسرار_ارتباط_موفق
یا #سواد_عاطفی
با تدریس استاد فرجامپور، شرکت کردم.
به جهت شغل دبیری از یادگیری مطالب مربوط به ارتباط موفق و تاثیر موثر در مخاطب استقبال می کنم.
در این دوره با مطالب ارزشمندی در ارتباط موفق آشنا شدم که مثل فوت کوزه گری در یک ارتباط موفق بسیار موثر و تاثیرگذار است.
تدریس استاد شیوا و شیرین و حکایت از تسلط ایشان به مساله هست.
از مطالب در حیطه کاری خودم استفاده کرده و می کنم.
گاهی به نظر می رسد من همه راهکارها را می دانم و بهکار می برم ولی حقیقت این است که باید دائم راهکارها را مطالعه، مرور و یادآوری کرد تا به خاطر عادت، در حافظه و ذهن ما ته نشین و فراموش نشود.
متشکرم
┄┅─✵💝✵─┅┄
به نام خدایی که نزدیک است
خدایی که
وجودش عشق است
و با ذکر
نامش آرامش را در
خانه دل
جا می دهیم
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سلام امام زمانم🌺
سلام صبحتون پر نور🌺
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
زمانی که حضرت قیام میکند سرزمینی باقی نمیماند جز اینکه ندای (رسای) شهادتین «لا اله الاالله محمد رسولالله(ص)» از آن برخواهد خواست.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄