7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالی_شما😍
سلام استاد💐
بلطف الهی ، تعطیلات خارج مشهد، قنات حمید آباد رفتیم . واقعا طبیعت ، روح آدمو تازه میکنه.
انشاالله روزی همه بشه.
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#ارسالی_شما😍 سلام استاد💐 بلطف الهی ، تعطیلات خارج مشهد، قنات حمید آباد رفتیم . واقعا طبیعت ، روح آد
ممنونم که ما را در این حال خوب شریک کردید💐
واقعا زیارت و
طبیعت
خیلی حال ادم را خوب می کنه
بیایید امسال یک قولی به خودتون بدید
که اخر هفته ها را حتما حتما حتما
با خانواده و دوستان در طبیعت بگذرونید🌳🌿🥀
اگر باغ یا باغچه دارید
که خوشا به سعادتتون
حتما دوستان و فامیل را هم دعوت کنید و اخر هفته دور هم باشید
هم از کنار هم بودن لذت ببرید
و هم از طبیعت
واقعا از این بهتر نمیشه👌
اگر هم که نه،
پس حتما کنار رودخانه ای،
فضای سبزی،
کوه و...
قرار بگذارید دور هم جمع بشید
خدا می دونه این جمع ها،
ان هم در طبیعت چه خیرات و برکاتی داره
و چقدر حالتون را خوب می کنه
می تونیم پا را فرا تر بگذاریم
و بگیم
طبیعت، افتاب، آب روان
جمع خانوادگی و دوستان
حتی می تونه درمان برخی مشکلات جسمی و روحی و روانی باشه✅
پس حتما جدی بگیرید
سلام عزیزم
ممنونم از لطف شما💐
خب وقتی خدای مهربان می فرماید
عسی ان تکرهوا شیء و هو خیر لکم
چه بسا چیزی را اکراه داشته باشید در حالیکه برای شما خیر است.
عزیزم پایان و عاقبت کارها را به خدا بسپرید
مطمئن باشید بهترین پایان را رقم می زند✅
به خدا اعتماد کنید و راضی باشید به داستانی که خدای مهربون براتون رقم زده😊👌
خب امشب دیگه بیشتر ازاین معطل تون نمی ذارم
و
امشب
#رمان_فرشتهکویر😍👏👏👏
البته این رمان اولین رمانم بود
امیدوارم
که از خوندش لذت ببرید👏
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد وثنا خدای را که محبت را در وجود آدم نهاد.
و عشق را آفرید .
و آدم عاشق شد.
وحمد خدای را که بیان را آموخت و به قلم سوگند یاد کرد.
وحمد خدای را که قلم را دردستانِ آدمی رام کرد.
به لطف و مرحمت خدای ،
وبه امید رضایش و رضای ولیعصر(ارواحنا له الفداء)
این تحفه را نگاشتم . پیشکشِ نگاه ِ مهربانتان.
و ثوابش را هدیه به روح طیبه شهدای سرزمینم و پدر مهربانم قرار دادم.
باشد که خدای مهربان ، روحشان را شاد کند.
وباشد که این تحفه راهگشای جوانانِ وطنم باشد.
هدیه ای به دختران وپسرانِ پاکِ سرزمینم.
محتاجِ دعای خیرتان هستم .
(فرجام پور)
#فرشته_کویر
#قسمت_1
هوای روح بخشِ بهاری، حسِ عاشق شدن و عشق ورزیدن را به روحِ آدمی تزریق میکرد.
و نسیم جانفزا، از پنجرهی اتاق به آرامی سرک میکشید.
و با ناز و عشوه، خودش را به تنها و جانها پیشکش میکرد و به همراهِ خود، عطرِ دلانگیزِ گلهایِ سرخ و محمدی را به ارمغان میآورد و زیباترین احساسها را هدیهی دلدادگان میکرد.
چه زیباست، در تاریک و روشنای این صبح بهاری، در محرابِ عشق، نشستن و سجدهی شکر به جا آوردن به آفریدِگارِ این همه زیبایی و چه خوشبخت است، کسی که حس کند "او" را.
چه خوشبخت است، کسی که همنوای همهی موجودات، خدا را شکر کند.
و دخترکی پاک از سرزمینی پاکیزه در آغوشِ خدایش، سر به سجده فرو برده بود.
آرام سرش را از سجدهی شکر برداشت.
چشمانش را بست. نفس عمیقی کشید تا از آن رایحهی بهشتی بینصیب نماند.
جانش مالامال شد ازعشق به یگانه پروردگارش.
"خدایا! شکرت.
خدایا! هر روزِ این زندگی و بندگی زیباست، ولی امروز برای من زیباتر است. چون تو نوید زندگی زیبایی به من دادی .خدایا! شکرت هر وقت از تو یاری خواستم، یاریم کردی و هر وقت از تو راهنمایی خواستم، راهنمایم بودی".
با یادآوری رازش، لبخندی بر لبانش نشست.
چشمانش را باز کرد.
و دوباره قران را برداشت، بوسید و باز کرد.
سورهی حج آیه 54:
(و تا بدانند آنانکه علم داده شدند، آن حق است از جانب پروردگارت،
و به آن ایمان بیاورند و دلهایشان آرام شود
و قطعا خداوند راهنمای مؤمنان است)
تمام آرامش امروزش، از این آیه بود.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490