┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلام امام زمانم🌺
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
━═━⊰🍃✺﷽✺🍃⊱━═━
#حدیث_نور
💚 امام صادق علیه السلام فرمودند:💚
ندادن حقوق (ديگران) ذلّت مى آورد و انسان در اين باره مجبور به دروغ گفتن مى شود.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشتهای؟
کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد.
مرد پرسید: پس ذرت کاشتهای؟
کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرتها را آفت بزند.
مرد پرسید: پس چه چیزی کاشتهای؟!
کشاورز گفت: هیچچيز، خیالم راحت است!
همیشه بازندهترین افراد در زندگی،
کسانی هستند که از ترس هرگز
به هیچ کاری دست نمیزنند.
"تحت هر شرایطی،
تلاش کن دوست من،
ما می توانیم💪
خدایا به امید خودت❤️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ چرا من احساس آرامش و خوشبختی نمیکنم؟
#کلیپ #استاد_شجاعی
منبع: جلسه ۲۸ از مبحث سبک زندگی شاد
@osad_shojae | montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
خدا را شکر ما هم تونستیم
حال یک بنده خدا را خوب کنیم
خوب کردن حال دیگران واقعا لذت بخشه😍
حتما برای خوب کردن حال بنده های خدا تلاش کنیم👏
ان شاءالله برنده بعدی شما باشید👏
منتظر شروع ثبت نام بعدی باشید👏
ممنونم از حضور تک تک شما عزیزان💐💐
از خداوند بهترین ها را برایتان آرزو دارم💐
خدایا همین امروز دل همه اعضای کانال را با شنیدن خبر خوش
رسیدن به آرزوهاشون
و...
خوب خوب کن
حال دلتون همیشه خوش باد💐💐💐
#مینی_دوره_رایگان 👇
#ارتباط_موفق
🙍♀مجردها
👰♀متاهلها
سریع عضو بشید👇👇
رمز موفقیت اینجاست👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
همین امشب به ادمین پیام بدید و
🎁 یک هدیه عالی بگیرید😍👏👏
لطفا همگی همت کنید و بنر ما را توی گروه ها و کانال هاتون بگذارید
و برای دوستان تون بفرستید
اجر همگی با خدای مهربان💐💐
📣 یکبار برای همیشه #قبله_ی خانه را درستش کنید.
امروز ساعت12:48 خورشید بالای کعبه ست.
شاخص بزارید کاملا قبله رو می بینید.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
هدایت شده از علیرضا پناهیان
📌برنامۀ "سمت خدا" با حضور استاد علیرضا پناهیان از شبکۀ سه تا دقایقی دیگر
🔻با موضوع: نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی
🗓 امروز(دوشنبه) ۷ خرداد - ساعت ۱۳:۱۰
👈 لینک پخش زنده:
telewebion.com/live/tv3
#برنامه_سخنرانی
@Panahian_ir
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#مینی_دوره_رایگان 👇 #ارتباط_موفق 🙍♀مجردها 👰♀متاهلها سریع عضو بشید👇👇 رمز موفقیت اینجاست👇👇 http
سلام ،،، سلام،،هزاران سلام بر شما خوبان
الهی که امروز در بهترین حال باشید
الهی حال دلتون خوب خوب خوب باشه🌺🌺🌺
امروز هم در برنامه دورهمی دعاگوی تک تک شما خوبان بودیم
جای همه خواهرهای گلم خالی بود
خواهران عزیز شهریاری
از تک ت تون دعوت می کنم
که دوشنبه ساعت ۱۵
تشریف بیارید تا در خدمتتون باشیم💐👇
#دورهمی_خواهران_تنهامسیری_شهریار
حرم مطهر امامزاده اسماعیل بن موسی علیه السلام
🔸قرائت دعای فرج
🔸زیارت عاشورا
🔸هدیه کردن ثواب دعا و زیارت به شهدای خدمت، رئیس جمهور شهید و همراهانشان
🔺تدریس مباحث تنهامسیری، توسط خانم فرجام پور از مشاورین و مدرسین در تشکیلات تنهامسیر آرامش
🔸مشاوره رایگان فردی
#دوشنبه ۷/۳/۱۴۰۳
ساعت ۱۵
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#دورهمی_خواهران_تنهامسیری_شهریار حرم مطهر امامزاده اسماعیل بن موسی علیه السلام 🔸قرائت دعای فرج 🔸زی
البته
مباحث ما ربط به مباحث روز
و همسرداری
و
تربیت فرزند داره
یعنی کلا مباحث روز و کاربردی است
که قصد داریم
ان شاءالله برای همه خواهران کاربردی و مفید باشه
توکل به خدا
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطیبین الطاهرین🌹 لا حول و
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
و صلی الله علی محمد واله الطیبین الطاهرین🌹
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم🌺
سلام علیکم و رحمت الله
الهی به امید خودت❤️
مینی دوره
#سواد_عاطفی
یا
#ارتباط_موفق
#جلسه_هفتم🔺
#نقش_خود در ارتباط موفق💞
به چه دلیل دنبال آگاهی از ضعفهای خودمان نمی رویم🤔⁉️👇
🤯علت عمده ای که به دنبال اگاهی از ضعف های شخصیتی خودمان نمی رویم این است که ما از مواجه شدن با
"خود واقعیمان" میترسیم،
پس این از "ذهن" ما می آید.
😊چیزی که همه ی ما فکر میکنیم خیلی سخت است، این است که 👇
من با یک آدم ازدواج کنم، یا او را جذب کنم.
😌همه ی ما همین فکر را داریم،
که من همین که با فلانی ازدواج کنم دیگر تمام است،
بقیه مراحل خود به خود حل میشود.👌
۱،،
🙃اما من به شما میگویم،
اتفاقا ساده ترین کار این است که شما یک نفر را جذب و با او ازدواج کنی.✅
🧐سخت ترین کار ممکن این است که من بتوانم او را "نگهاش "دارم،
"حفظش "کنم.
❓و این سوال را باید از خودمان بپرسیم.
⁉️ آیا با شخصیتی که من دارم میتوانم او را حفظ کنم و نگه دارم؟
۲،،
❎باید بگویم نه،
چون مسئله های درونی که خودم با خودم دارم، رفتارهایی را خلق میکند و به وجود میآورد که هم به من، هم به طرف مقابلم و هم رابطهمان آسیب جدی میزند.
❕و شاید اگر نفهمم دیگر قابل جبران نباشد و آسیب پذیر باشد .
💯😍جمله طلایی👇
۳،،
😌رفتار، رفتار می آفریند. 💎
🥺جمله سنگینی است تا وقتی که با تمام پوست و گوشت و استخوان آن را درک کنیم.
❤️🔥رفتار من باعث رفتار او میشود، عملکردهای من، عملکرد های او را خلق میکند.
😏دوستان عزیزم، زندگی یک بازی انفرادی است.
🤨یعنی چی؟ 👇
۴،،
⚽️قانون زندگی مثل قانون بازی فوتبال است.
✅من زمانی که قانون بازی را بلد باشم در آن تیم و باشگاه ماندگار هستم، اما اگر قانون بازی را بلد نباشم، قطعا مربی من را از زمین اخراج میکند.
⭕️تا زمانی که قانون بازی را یاد بگیرم باید گوشه زمین بنشینم، و بقبه را تماشا کنم.
😔چرا مربی من را اخراج کرد؟ چون قانون بازی را بلد نبودم و نه تنها خودم ضربه میخوردم بلکه با بازی خودم بازی بقیه را هم زیر سؤال میبردم.
۵،،
پایان✅
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌺
دوستان این مینی دوره فقط گوشه ای خیلی کوچک از دوره #ارتباط_موفق بود
که تقدیم تان کردیم.
اما می توانید
برای دریافت
کامل دوره به ادمین پیام بدید👇
@asheqemola
دوره کامل همراه با متن و صوت کامل تدریس است✅
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🌹دوستان جدید خوش آمدید🌺
مباحث و اموزش های رایگان کانال👇
◀️شخصیت شناسی
◀️قسمت اول رمان سالها در انتظار یار
◀️تربیت فرزند
◀️ترک گناه
◀️نماز مودبانه
◀️همسرداری، تفاوتها و نیازها
⬅️قسمت اول رمان فرشته کویر
◀️ابتدای مینی ارتباط موفق
🎁کتاب تفاوتهای زن و مرد
🎁کتاب استغفارات امیرالمومنین
التماس دعا🌹
#فرشته_کویر
#فصل_دوم
#قسمت_7
در یک لحظه فرشته احساس کرد تمام بدنش سرد شده و قلبش برای لحظهای ایستاده و نفسش بالا نمیآید.
با زحمت نفسش را بیرون داد و با تعجب به چهره زیر افتاده علی نگاه کرد.
ـ معلومه داری چی می گی؟!
ـ اره عزیزم معلومه
اینکه ما باهم سالهای خوشی داشتیم و عاشقانه زندگی کردیم.
دلیل نمیشه که بعد از من تنها بمونی.
درسته فرزاد برادرِ خوبیه و میدونم حتما هواتو داره.
ولی نمیخوام خودت را سربارِ فرزاد بدونی.
فرشته جان تو لایقِ یه زندگی خوب هستی.
اگه میخوای من اون دنیا آرامش داشته باشم .
به حرفم گوش کن. دوست ندارم جوانیت را پای بچهها بگذاری و وقتی سنت بالاتر رفت تنها بمونی
ـ ولی علی جان..
ـ نه چیزی نگو
دلم میخواد یه چشم ازت بشنوم
من عادت ندارم تو با حرفم مخالفت کنی
توی این سالها فقط گفتی چشم.
الان هم بگو چشم تا من با خیالِ راحت برم زیرِ تیغِ جراحی
میدونم از پاکی و نجابت کسی به گردِ پات نمیرسه .
ولی نمیخوام بعد از من تنها بمونی .
میخوام ازدواج کنی تا یک مرد باشه که فکر و ذکرش تو باشی و ازت حمایت کنه .
نمیخوام باری باشی بر دوشِ فرزاد .
فرشته جان خواهش میکنم فقط یه چشم به من بگو .
فرشته که از شدت ناراحتی سرخ شده بود.
سر به زیر انداخت و نخواست حرفی بزنه که آرام جانش را ناراحت کنه.
فرشته تو رو خدا تا چشم نگی من آرام نمیگیرم
ـ نه من هرگز به نبودنت فکر نمیکنم.
تو که نگران منی خودت بمون.
چرا به رفتن فکر میکنی؟
ـ عزیزم با تقدیر که نمیشه جنگید
راضیام به رضای خدا.
فرزاد با سینی صبحانه برگشت.
ـ سردتون که نیست؟
ـ نه خوبه داداش ممنون
ـ چیزی شده فرشته جان؟
ـ نه داداش میرم یه آبی به صورتم بزنم
ـ علی آقا بفرما یه چای داغ بخور
ان شاءالله حالت بهترمیشه
ـ ممنونم فرزاد جان خیلی زحمت کشیدی
چه زحمتی موندم آماده کنه خودم بیارم.
ـ فرزاد جان
حقیقتش من برای بچهها اصلا نگران نیستم. میدونم نباشم اول خدا بعد هم شما هواشون را دارید ولی برای فرشته نگرانم .
فرشته هنوز جوانه. حق زندگی داره .
نمیخوام بعد من تنها بمونه .
میخوام راضیاش کنی ازدواج کنه.
میخوام یه مرد، یه آدم خوب باشه تا آخرِ عمرش نگذاره سختی بکشه.
نمی خوام به خاطرِ بعضی مسائل منزوی بشه. بچهها بزرگ میشن میرن سر زندگیشون.
بعد فرشته چی؟!
تو رو خدا راضیش کن.
ـ علی آقا چه حرفیه .ان شاءالله خودت صحیح و سالم میگردی.
سایهات بالای سرِ خانوادهات هست.
ـ دیگه شما که بودی دکتر چی گفت؟
امیدِ زیادی نیست
ـ امیدت به خدا باشه برادر
ـ توکلم به خداست.
ـ با فرشته هم اصلا نمیشه راجع به این مسائل صحبت کرد. از بس دوستت داره
حالا هم بیخیال این چای را بگیر تا گرمِ نوشِ جان کن تا داروهات رو هم بیارم
این صحبتها را کردی که خواهر ما هم جوش آورده دیگه .
دیدم چقدر سرخ شده.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#فرشته_کویر
#فصل_دوم
#قسمت_8
عصر آن روزِ پائیزی به بیمارستان رسیدند.
پس انجام مقدمات علی را بستری کردند تا 2 روزِ دیگر پس از انجام آزمایشاتِ دقیق،عملِ جراحی را انجام داده و ترکش های سرش را بیرون بیاورند.
ترکش هایی که یادگار دوران ِجنگ بود و این سالها باعثِ رنج و ناراحتی علی شده بود.
این یک سالِ اخیر سردردهای گاه و بیگاه توانش را گرفته بود.
انگار هرکس از جبهه برگشت
با خود یادگاری برای مردمش آورد.
تا سالهای سال، آن سالها و آن رشادت ها و آن جوانمردیها و آن ایثارها فراموش نشود. .
و آنها که داغ عزیزشان تا اخرِ عمر بر دلشان ماند.
آنهایی که هنوز چشم به راهند که عزیزشان از راه برسد.
و هزاران شهید گمنام که هدیهای شدند به شهرهای مختلف و مزارشان شد زیارتگاه ِعشاق و محلِ درد و دلِ بیکسان.
خداوند عالم به وسیله این امتحان چه چیزی را میخواست ثابت کند که ثابت شد ایمان،تقوا،عمل صالح،جوانمردی غیرت مردمان سرزمینم و نشان افتخارِ پیروزی، برایمان تا ابد ماند.
فرشته که خود در جریان همه این رویدادها بود.
با ورودشان به بیمارستان تازه با چشم خود میدید که همانندِ مهربان همسرش کم نیستند.
کم نیستند مردان غیوری که هر کدام به نحوی آسیب دیده این رویدادند.
کنارِ تختِ علی نشست.
پرستاری برای علی که دیگر از سردرد توانی نداشت سِرمی وصل کرد.
و آرام آرام دیگر صدای نالهاش شنیده نشد و به خواب فرورفت.
و فرشته کمی خیالش آرام گرفت که توجهاش به زنِ جوانی جلب شد.
که در اتاقِ روبرویی کنارِ همسرش نشسته.
زنِ زیبا رویی که بسیار جوان بود.
از اتاق بیرون رفت تا نمازِ عصرش را بخواند.
واردِ نماز خانه که شد همان خانم هم آمد.
نمازشان را که خواندند فرشته نگاهی به او انداخت لبخندی زد.
ـ قبول باشه
ـ قبولِ حق. ممنونم
ـ شنیدم از پرستارها که همسرتون قرارِ جراحی بشه
امیدوارم با سلامتی برگردند.
ـ ممنونم از دعای شما
امیدمون به خداست
ـ باز شما امید داری
که بعد از عمل همسرتون خوب بشه ولی دردِ محمدِ من خوب شدنی نیست
ـ چرا؟! مگه مشکلشون چیه؟!
محمدِ من شیمیایی شده
مشکلِ تنفسی داره
به علاوه ترکشهایی که توی بدنشه
سالهاست داره رنج میکشه
درمان هم نداره .
ترکشها را دونه دونه در آوردند. ولی مشکلِ تنفسیش که حل نمیشه
ولی خدا را شکر میکنم که قبول کرد من کنارش باشم
آخه ما تازه ازدواج کردیم.
ـ تبریک میگم ان شاءالله خوشبخت بشید.
ـ ممنونم
خوشبخت که هستیم.
میدونید من عاشقِ محمد هستم
وای نمیدونید چقدر تلاش کردم
و منت کشیدم تا راضی شد با من ازدواج کنه
ـ واقعا؟!
ـ بله واقعا
نمیدونید چقدر خونِ دل خوردم
آقا خیلی ناز داشت
خانوادهام را که با بدبختی راضی کردم.
یه طرف
راضی کردنِ محمد هم یه طرف
وای چقدر سختی کشیدم تا بهش برسم.
حالا سرِ فرصت براتون تعریف میکنم
الان جونم و محمد
یه لحظه نمیتونم ازش جدا باشم .
شبها تا صبح بالای سرش میشینم
نگاهش میکنم
مواظبش هستم یه وقت حالش بد نشه
ولی باز هم مجبوریم هرچند وقت یه بار بیاییم بیمارستان
بیمارستان شده خونه دوممون
ـ خوش به سعادتتون
کاش علی من هم از زیرِ عمل زنده بیرون بیاد
منم تا آخر عمر پرستاریش را میکنم
ـ نگران نباش خانم قوی باش
همه چیز دستِ خداست
شما باید به همسرتون روحیه بدهید.
نمی دونید من چقدر در روز محمد رو میخندونم.
گاهی میگه به خدا دیگه نمی تونم بخندم.
باید بهشون روحیه بدیم
نباید کاری کنیم ناامید بشوند.
انسان به امید زنده است
دیگه برم الان دلش برام تنگ می شه.
فعلا خداحافظ میبینمتون .
ـ التماس دعا
ـ راستی اسمم شیرین است.
فعلا.....خوشبختم
و فرشته در تنهایی خود دستِ نیاز به درگاه آن بینیاز برداشت.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490