eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
-کوکانه عنکبوت🌹 نورِ خورشید از لابه لای پرده به اتاق تابید. مگسِ ریزی روی صورت مینا نشست. با دستش آن را پراند ولی مگس دوباره روی صورتش نشست. مینا مجبور شد چشمانش را باز کند. نور خورشید به چشمش زد. به سمت دیگر چرخید. سینا هم هنوز خواب بود. نگاهی به ساعت خرسی شکل انداخت. یک چیز ریزو سیاه از سقف آویزان بود. چشمانش را مالید و دوباره نگاه کرد. هر چه نگاه کرد. نفهمید که آن چیست. دوباره ساعت را نگاه کرد و با صدای بلند هینی کشید و گفت: - وای سینا نزدیکه ظهره. از جا بلند شد و با پایش به پای سینا زد و گفت: - پاشو دیگه. از اتاق بیرون رفت. همه جا ساکت بود. همه جا را دنبال مادر گشت ولی نبود. بغض کرد و به اتاق برگشت. سینا چشمانش را باز کرد و گفت: - چی شده؟ - مامان نیست. سینا چرخید و گفت: -خودش دیشب گفت که می ره خرید. مینا اشکش را پاک کرد و گفت: - آخه هر روز می ره سر کار. امروز هم که تعطیله رفته خرید. حالا ما چه کار کنیم؟ سینا از جا بلند شد و گفت: - بازی می کنیم. -چی بازی؟ -بذار بگم. منچ خوبه؟ -نه نه دوست ندارم. -عروسک بازی خوبه؟ -نه حوصله ندارم. -ای بابا! پس چه کار کنیم؟ -نمی دونم من مامان رو می خوام. سینا فکری کرد و گفت: - یه بازی خوب. یک دفعه چشمش به نایلون لباس های کنار اتاق افتاد. رو به مینا کردو گفت: -بیا ببینیم این تو چه خبره؟ یکی یکی لباس ها را بیرون ریختند. مینا گفت: - وای این لباسِ منه. سینا پالتوی بابا را بیرون‌ کشید و گفت: -مینا این رو ببین! من می خوام بپوشمش مثل کارآگاه گجت بشم. مینا خندید و گفت: - نمی شه تو کوچیکی. سینا کمی فکر کردو گفت: -مینا یه فکری، بیا دوتایی بریم توی لباس. مثلِ توی کارتون ها . هر دو خندیدند و روبروی آینه رفتند. پالتو وکلاه و شلوار و دمپایی های پدر را برداشتند. مینا دستانش را در آستین‌ های پالتو کرد وروی دوشِ سینا رفت. سینا شلوار را پوشید و دمپایی ها را پا کرد. دستش را درجیب شلوار کرد و ذره بینی بیرون آورد. به مینا داد و گفت: - حالا دیگه همه جیز تکمیله. بریم کارآگاه بازی کنیم. مینا گفت: - پس یه کم جلو برو. یه چیزی اینجا آویزونه. می خوام ببینم چیه؟ سینا با زحمت قدمی برداشت. مینا ذره بین را روی عنکبوت آویزان شده از سقف گرفت. با صدای بلند فریاد زد: -وای چقدر بزرگه. بعد خواست بچرخد که هردو باهم زمین افتادند. صدای خنده اشان بلند شد. همین‌موقع مادر با کیسه های خرید وارد خانه شد. با دیدن آن ها فریاد زد: -وای چی شده؟ ولی بچه ها بلند تر خندیدند. مادر خیالش راحت شد و خندید. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 تا خدایی چون تو دارم، از همه من بی نیازم با تو هستم شاد و مستم، در قنوت در نمازم هست مهرت چون همیشه، بر وجودم عاشقانه با سلامی با تبسم‌، می سرایم‌ یک ترانه مثل باران دانه دانه، یک پیامی صادقانه می نویسم عارفانه ، می فرستم خالصانه یک تشکر از ته دل، بی ریا و بی بهانه دانه دانه خیس اشکم، کنج خانه، بی نشانه (فرجام‌پور) اللهم عجل لولیک الفرج🌹 شبتون بهشت🌺 خوابتان آرام🌺 التماس دعا در پناه خدا🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 سلام صبح بخیر 🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ┄┅─✵💝✵─┅┄
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮ ✨ امام علی (ع) فرمودند: تقواى خدا، كليد پاكى و درستى و اندوخته‏ اى براى معاد و باعث آزادى از هر بندگى و رهايى از هر نابودى است. به وسيله تقواست كه جوينده به مطلوبش مى‏‌رسد و گريزانِ (از عذاب و كيفر الهى) رهايى مى‏‌يابد و به خواست‏ه‌ها رسيده مى‏‌شود.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ╰━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╯
💚 وقتی کسی👤 برای تو تب هم نمی کند🌡 دیگر نسوز🔥 این همه آقا به پای شهر🏢 تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد😞 گم‌میشودصدای‌تودرخنده‌های شهر😓 😭 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20 ببین! بالاخره که انسان یه روزی باید از دنیا بره و این جان رو باید داد ؛⌛️ ♻️ بهتر نیست که جانمون رو برای مولای خودمون بدیم؟😌 کسی که با قیمتِ بسیار بالایی از ما میخره.... 💗🔶💕 🔵 گاهی بشین و با هوای نفس خودت صحبت کن و بهش حالی کن که : 🔸 تو یه روزی میمیری و همه چیز تموم میشه 🚷 دست بردار از خواسته های احمقانه خودت 🔹بذار من زندگیم رو با بندگیم همراه کنم ☘ من میخوام مشغول بندگی مولای خوبم باشم....💖
21 ⭕️ اگه موضوعِ رنج برای شما حل نشده باشه هوای نفس، بهت نیرنگ میزنه و حواست رو پرت میکنه!!! 🔺➖🔹🔻 مثلاً خدای نکرده فحش میدی، نفست میگه : ببین آخه حقش بود!😈 کی گفت حقش بود؟! چرا فحش دادی؟ کی توجیه کرد برات؟😒 ⚠️همین نفسی که هنوز مشکلِ رنج رو براش حل نکردی....
22 🔴 کسی که رنج براش حل نشده باشه فکر میکنه دنیا بدون رنج هست و میتونه از رنج فرار کنه همچین آدمی گول هوای نفسش رو به راحتی میخوره و تا سختی میبینه شروع میکنه به آه و ناله کردن که چرا فقط من باید رنج بکشم!! 💢عزیز من! تو باید به اینجا برسی که هر موقع رنج رو دیدی "خوشحال بشی" 🔰 و هر موقع خوشی دیدی "اولش ناراحت بشی، بعدش خوشحال بشی!" حله آقا؟؟☺️
23 ✅" اختلافِ نظر "✅ 🔹نکته ای که ما باید همیشه طبق اون عمل کنیم اینه که ببینیم وظیفمون چیه، همون رو انجام بدیم ؛ ➖اینکه گفتیم انسان باید از رنج، فرار نکنه و به استقبالِ برخی رنج ها هم بره مربوط به "روحِ انسان" هست. اما "مبنای عملِ انسان" چیه؟ ما باید به چی عمل کنیم؟ " به تکالیف و وظایفی که خداوند متعال برای ما انسان ها قرار داده "✔️ ببین خدا به چه چیزایی امر کرده همون رو انجام بده، چه خوشی توش باشه،چه رنج....💕 🔷 حالا این وظیفه ممکنه لذت هایی رو هم به همراه داشته باشه😌 مثل مساله ←ازدواج→
24 ⭕️ اینجا نباید بگیم که خب من میخوام رنج بکشم اما ازدواج بهم خوشی هایی میده پس من ازدواج نمیکنم!! نه عزیزم ! شما باید ازدواج کنی، به موقع هم ازدواج کنی؛👌😊 🔰اون رنجی که گفتیم رو باید توی "روحیه خودت" داشته باشی همیشه ✅💢👆 اصلاً اگه قرار باشه بهت یه خوشی هم برسه،حتماً بهت میدن حتی اگه نخواستی با زور بهت خوشی میدن!☺️ نگران نباش! لذت و خوشی از بین نمیره 🔶فقط باید همیشه مراقبِ هوایِ نفست باشی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 انقلاب اسلامی سه شرط را محقق کرده است 📺 برنامه تلویزیونی با حضور حجت‌الاسلام «پناهیان» با موضوع بررسی زمینه‌های ظهور و نقش انقلاب اسلامی در تحقق آنها 🔷 امروز یکشنبه ۳۱ فروردین ساعت ۲۲ از شبکه افق، بازپخش فردا ساعت ۱۰ 🆔 @ofogh_tv 🇮🇷 @IslamlifeStyles
🌼 رسول خدا (ص): ‌ زياد كن؛ زيرا همچنان كه باد، برگ درختان را فرو مى ريزاند ، سجده را مى ريزاند. ‌ 📗الأمالي للصدوق: ۵۸۹‌/۸۱۴
✅امیدبخش‌ترین آیه قرآن ✍ حضرت علی(ع) فرمود: از حبيبم رسول خدا(ص) شنيدم كه اميدبخش‌ترين آيه در قرآن اين آيه است: «حسنات و نیکوکاری‌ها، سیّئات و بدکاری‌ها را نابود می‌سازد.» (هود،۱۱۴) قرآن می‌گوید اگر مرتکب اشتباهی شدی، ناامید نشو، سریع یک کار خوبی انجام بده، مثلا به مادرت خدمت کن یا به نیازمندی کمک کن، تا گناهت پاک شود. برای همین در روایات آمده به کسی که مرتکب گناه می‌شود،‌هفت ساعت مهلت داده می‌شود، اگر استغفار نکرد یا حسنه‌ای انجام نداد، گناهش ثبت می‌شود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻پاسخ پناهیان به سوال یک جوان: 👈🏼 چجوری از شر شهوت جنسی خلاص بشم؟ @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-یازدهم. تنها بازی نکن🌹 ریحانه کنارِ مادرش نشست. صدای قیرچ قیرچ چرخ خیاطیِ مادر را دوست داشت. تشک عروسکش را پهن کرد و آن را رویش گذاشت. دستش را روی پای مادر گذاشت و گفت: -مامان جون، کِی میای بازی کنیم. مادر با لبخند نگاهش کرد و گفت: -عزیزم این لباس رو باید تا عصر آماده کنم. دیدی که صاحبش زنگ زد و گفت میاد دنبالش. خودت بازی کن. ریحانه بغض کرد و گفت: -خسته شدم‌. همه اش تنهایی بازی کنم. مادر صدایش را نشنید. ریحانه به عروسکش نگاه کرد. چشمانش را بسته بود و راحت خوابیده بود. او هم سرش را روی بالش عروسکش گذاشت و مثل او چشمانش را بست. با خودش گفت: -کاش بابا به آسمان نمی رفت. همه چیز برایمان می خرید. و مادر مجبور نبود خیاطی کند. با من بازی می کرد. یک دفعه درِ جعبه سوزن نخ باز شد. سنجاق قفلی و بچه هایش بیرون پریدند. سنجاق قفلی گفت: -غصه نخور. ما هستیم. بیا با ما بازی کن. ریحانه خندید و گفت: -چی بازی؟ سنجاق قفلی گفت: -طناب بازی. من و بچه هام همیشه طناب بازی می کنیم. ریحانه گفت: -من فقط عروسک بازی بلدم. سنجاقک ها پریدند وسط و گفتند: -کاری نداره. ما بهت یاد می دیم. ببین اینجا پارکِ ماست. بعد سنجاق قفلی سر نخ را کشید و گفت: -اینم طنابِ ما. بچه ها با هم بپرید. سنجاقک ها دست همدیگر را گرفتند و با هم پریدند. دگمه زرد هم از ته جا نخ سوزنی بیرون آمد و گفت: -منم بازی. ریحانه گفت: -چقدر شکلِ خورشیدی. سنجاقک ها می پریدند و آواز می خواندند. ریحانه هم با آن ها آواز می خواند. (شمع وگل و پروانه. دگمه و سنجاق و ریحانه. بابا کجاست تو آسمون. مامان می دوزه برامون لباس های قشنگ قشنگ می پوشیم، زبر و زرنگ ) وقتی چشمهایش را باز کرد. هنوز لبخند روی لبهایش بود. و شعر را برای خودش می خواند. با خودش گفت: -دیگه تنها بازی نمی کنم. جعبه نخ و سوزن را برداشت و درش را باز کرد. (فرجام پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 باز پرده زد شب برزمین وآسمان می دهد وعده ی وصل بر عاشقان به چه زیباست این همه دلدادگی با خدا باشی و حسِ بندگی می شوم سرمست از ذکر ودعا می نشینم بر سجاده با یادِ خدا دل چه خرسند است و لب خندان اشک اما از پس مژگان روان این چه شوقی است که مَستم می کند از خود بی خود اما مرا هستم می کند کاش باشم دمادم در چنین عالم دور باشم تا ابد از عالم و آدم در آغوش گرمش دلم ماوی کند لذت با حق بودن را نجوا کند اللهم عجل لولیک الفرج🌸 شبتون پر از یادِ خدا دلتون را بسپرید به خدا آسوده بشید با یاد خدا التماس دعا🌹 در پناه خدا https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ به نام خدایی که باقیست و همه چیز، غیر او فانیست شروع کارها با نام مشکل گشایت: یاٰ مَنْ هُوَ یَبقیٰ وَ یَفنیٰ کُلُّ الهی به امید لطف و کرمت💚 سلام صبح بخیر🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ┄┅─✵💝✵─┅┄