هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اول مظلوم عالم
➕ مصائب خاص امیرالمؤمنین(ع)
#تصویری
@Panahian_ir
صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
آجرک الله یا صاحب الزمان ...
کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت.
آقا...
خیلی برامون سخته هر سال برا جد غریبتون مجلس بگیریم... اما شما نباشی ...
ای ... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...😔
#اللهم_العن_قتلة_امیرالمؤمنین_من_الاولین_والاخرین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
مداحی آنلاین - سید رضا نریمانی - آخره دلتنگیاشه.mp3
4.24M
#شهادت_امام_علی (ع)
آخر دلتنگیاشه
یا فاطمه رو لباشه
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#اللهم_العن_قتلة_امیرالمؤمنین_من_الاولین_والاخرین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
داستان سوم :
نوشا و کوشا، موش های کوچولو🤗
چرا کسی با من بازی نمی کنه⁉️🤔
یه روز نوشا که از خواب بیدار شد. به داخل مزرعه رفت. همینطور که جلو می رفت دوستاش رو می دید که با هم بازی می کنند. پیش جوجه تیغی رفت. به جوجه تیغی سلام کرد.
جوجه تیغی گفت:«س...س...سلا..م .»و از اونجا دور شد. نوشا با خودش گفت:« زبونش چرا گرفته بود؟»
خرگوشی با دیدن نوشا هویج از دستش افتاد. جستی زد و رفت.
جلوتر رفت به موش کور رسید. موش کور اون رو ندید. اما صدای پای او را شنید، پرید تو سوراخ. نوشا همینطور رفت و رفت به حوض آب رسید. ماهی ها شالاپ شالاپ می پریدند . اما تا او را دیدند پشت فواره قایم شدند. او رفت و رفت تا به درخت انگور رسید. زیر آن نشست و تا می توانست گریه کرد. هوا کم کم تاریک می شد . درخت به او گفت:« دیگه برو خونه .» رفت و رفت و رفت تا به خونه رسید .
در را باز کرد .
همه گفتند :«تولدت مبارک»
همه اونجا بودند حتی ماهی ها هم با تنگ اومده بودند. درخت ها هم از اون دور دورا داد زدن تولدت مبارک.»
-امروز تولد من بود. یادم نبود. واقعا غافلگیر شدم .
ناگهان خرگوش و ماهی و موش کور و.... گفتند :«با تو صحبت نمی کردیم می ترسیدیم شگفتانه را خراب کنیم»
پایان
(محمد حسین 😎)
@dastanhay
دلنوشته⚫️
دلم امشب هوای کوفه دارد
هوای کوچه های کوفه دارد
بگیرم کاسه شیری به دستم
به مولایم بگویم من هم هستم
بکوبم چوبه در را با گلایه
بگیریم از برایش مویه مویه
بیا مولا منم کاسه به دستم
بیا بنگر منِ بد هم هستم
اگر چه بد، ولی عاشق هستم
امیدم را به در این خانه بستم
اگر ردم کنی جایی ندارم
به غیر از شما مولایی ندارم
علی رفت و زمین بی پدر شد
یتیم کوفه هم در به در شد
الهی بسوزد ابن ملجم عاجزانه
که عالم را عزادار کرد بی بهانه ⚫️
شهادت مولی الموحدین تسلیت باد⚫️
الهی به علی عجل لولیک الفرج
حاجاتتون روا
التماس دعا
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالیُ بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام صبح بخیر
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶
#حدیث_رمضان
💫فضیل بن یسار گوید:
امام باقر (علیه السلام) در شب بیست و یكم و بیست سوم ماه رمضان مشغول دعا مى شد تا شب بسر آید و آنگاه كه شب به پایان مى رسید نماز صبح را مى خواند.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
#تسلیت_امام_زمانم💔
در عزای مرتضی با چشم تر
فاطمه گردیده از غم نوحه گر
همره مهدی امام المُنتَظَر
ناله کن ای شیعه ی اثنا عَشَر
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
#دعای_روزهای_ماه_رمضان
#دعای_روز_بیست_و_یکم
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً، وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً، يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ.
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
جزء بیست و یکم.mp3
4.09M
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_کریم_در_رمضان
جزء بیست و یکم
👤با صدای استاد معتز آقایی
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
﷽
#فزت_و_رب_الکعبه
مرغ از قفس پرید، ندا داد جبرئيل:
اینک
شما
و
وحشت
دنیای
بی علی...
#اللهم_العن_قتلة_امیرالمؤمنین_من_الاولین_والاخرین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
YEKNET.IR - roze - shabe 21 ramezan 98 - mehdi rasouli.mp3
12.73M
🔳 #شهادت_امام_علی (ع)
روضه حضرت علی
پاشیم بریم کوفه ...
🎤مهدی #رسولی
#اللهم_العن_قتلة_امیرالمؤمنین_من_الاولین_والاخرین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
4_5818686048963658769.mp3
3.46M
💫 فضیلت و پاداش روزهی روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان در بیان پیامبر اسلام(ص)
🎙 استاد بسیطی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حاج آقا مجتبی تهرانی(ره):
🔹هیچ اُمیدی به عمل خودم ندارم؛فقط اُمیدم به این وعدههایی که در روایات و آیات داده شده.
🔸پیغمبر (ص)فرمود: هرکه علی(ع) رو دوست داشته باشه، خدا نمازشو قبول میکنه، روزهشو قبول میکنه، شب زنده داریشو قبول میکنه...
⭕️ #شهید حسنِ باقری: اگر از دستِ کسی ناراحت شدید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید: خدایا؛ این بنده تو حواسش نبود، من ازش گذشتم، تو هم بگذر!
#عند_ربهم_یرزقون
#منتظران_واقعی_کسانی_هستند_که
#در_راه_خدا_بخواهند_امام_زمان_بیاد❗️
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود.
📚 در محضر بهجت، ج2، ص187
#خدا_کار_را_درست_میکند
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔹 بابا! با خدا بساز، کار را درست میکند.
🔹 چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه میخواهد، میکنی؟
📚 بهسوی محبوب، ص١٠٢
💢باور کنیم بزودی میمیریم...
✍آیت الله بهجت (ره)
🌹آن چیزی که می تواند همه هوا و هوسها را یکجا ریشه کن کند ، و انسان را به تزکیه وتهذیب نفس برساند ، #یاد_مرگ است .
🌼 آیت الله میرباقری:
🔸 اگر کسي تدبير نکرد، شيطان بر انسان سبقت مي گيرد. ما بايد تدبير کنيم و بر فرصتها سبقت بگيريم.
🔸 اگر شما برنامهريزي و تدبير براي شبتان نکرديد، يکشب، دوشب، دهشب و ... همه اش ميگذرد و آدم میبيند يکسال دوسال، دهسال گذشته و پير شده و فرصت ها تمام شده است و هنوز میخواهد که نماز شب بخواند!
🔸 يا هنوز دارد نقشه میکشد که نماز صبحش را اول وقت بخواند!
🔸 يا محاسنش مثل من سفيد شده است و تازه دارد نقشه مي کشد که نماز اول وقت بخواند!
_______________________
✅ قرار رمضان: برای سحری که بیدار میشویم، نماز شب هم بخوانیم!
✅ نماز هایمان را اول وقت و در صورت امکان به جماعت بخوانیم.
#داستان-کودکانه
چی بهتره؟
صدای چرخاندن کلید در قفل آمد.
علی و حنانه از جا بلند شدند.
با عجله به طرف در رفتند.
پدر با پاکتی وارد شد.
آن ها سلام دادند. پدر جواب سلامشان را داد.
آن ها می خواستند مثل همیشه به آغوش پدر بپرند. اما پدر گفت:
- نه نه. فعلا نمی توانم به شما دست بزنم.
حنانه بغض کرد و به طرف مادر رفت.
مادر او را بغل کرد. حنانه سرش را روی دوش مادر گذاشت و گریه کرد.
علی با تعجب به رفتار پدر نگاه کرد.
او پاکت را زمین گذاشت. از داخل آن ظرفی را بیرون آورد.
با لبخند رو به آن ها کرد و گفت:
- بچه ها، من از صبح بیرون بودم. الان دست های من آلوده است. اول باید دست هایم را با این مایع بشویم و ضد عفونی کنم.
بعد به طرف دستشویی رفت.
مادر حنانه را بوسید و زمین گذاشت.
بعد گفت:
-بهتراست ما هم برای پدر دمنوش بیاوریم.
حنانه هنوز ناراحت بود.
علی ساکت ماند و منتطر پدر نشست.
مادر چند استکان دمنوش آورد.
پدر از دستشویی بیرون آمد. دست هایش را خشک کرد.
حنانه را بغل کرد و بوسید.
علی را هم بغل کرد و گفت:
- خیلی دلم برایتان تنگ شده بود. ولی برای اینکه شما بیمار نشوید. باید این کار را می کردم.
مادر خندید و گفت:
-ان شاءالله هیچ کس بیمار نشود.
برای آوردن شام به آشپزخانه رفت.
وقتی برگشت، دید که بچه ها حسابی با پدر مشغول بازی و خنده هستند.
مادر گفت:
-خب حالا ببینید این بهتره.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون