🔴 #روانشناسی_زن_و_مرد
💠 مردان نمیتوانند در یک زمان هم #حرف بزنند، هم #احساس کنند و هم #فکر کنند. ولی زنان هر سه فعالیت را می توانند همزمان با هم داشته باشند.
💠 از این رو، اگر زنی را به صحبت کردن وادار کنید، علاوه بر حرف زدن، احساس صمیمیت میکند و همزمان #فکر میکند.
👩 مغز زن برای کارهای متفاوت در آن واحد شکل می گیرد و میتواند چند کار متفاوت انجام دهد.
@asraredarun
اسرار درون، ایتا و تلگرام
🔴 سهم آقایان در بچّهداری
💠 آیت الله حائری شیرازی:
✍رسول اکرم (ص) نماز میخواند در حالیکه در بغل او امامه فرزند دخترش بود. وقتی میایستاد، بچه را بغل میگرفت و وقتی به سجده میرفت بچه را زمین میگذاشت و نماز جماعتش را با بچه داری تمام میکرد!
🔸این معنایش این است که مسائل و وظایف، گاهی با هم تداخل میکند. انسان بایستی وظائفی که به عهدهاش هست را انجام بدهد. ما اگر بخواهیم بچهها را حذف کنیم باید ازدواج نکنیم و اگر بخواهید ازداواج نکنید باید بپذیرید که نسلی که رفت نسل دیگری نباشد که جای آنها را بگیرد، جای سوختهها را چیزی نباشد سبز کند. اگر آن را نمیپذیری باید همسر بگزینی؛ اگر همسر را میگزینی باید قسمتی از بچهداری را تحمل کنی. یعنی سهم داری.
🔸من حتی با بچّهی اوّلم که از این کوچکتر بود، یک بازجویی مفصّل در ساواک رشت پس دادم و هرچه کردند که بچّه را از من دور کنند [نتوانستند]. من گفتم: الان نوبت بچّهداری من است. اگر میخواهید بازجویی کنید، من با این بچّه هستم.
@asraredarun
اسرار درون، ایتا و تلگرام
11.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دلیل بدحجابی زنها چیست؟
🔻داستان شوهر خواهر شهید بهشتی که به خاطر چشم چرانی مامور گذرنامه قید زیارت کربلا را زد!
اهل کاروان گفتند: حاضریم ثواب زیارت رفتهمان را با ثواب زیارت نرفته شما عوض کنیم!
🔴 #استاد_عالی
@asraredarun
اسرار درون، ایتا و تلگرام
🔴 #درک_توان_شوهر
💠 برای برآوردن نیازمندیهای خود از نظر مادی و غیر مادی #امکانات شوهر خود را در نظر بگیرید و او را تحت #فشار نگذارید.
💠 #درک توان شوهر، و #ابراز این درک، از چشم همسرتان دور نمیماند و #محبوب او میشوید. این درکِ #مهربانانه_ی شما، به همسرتان آرامش میدهد!
@asraredarun
اسرار درون، ایتا و تلگرام
🔴 #فرمول_شیفته_کردن_زن
💠 آقایان اگر میخواهید همسرتان #شیفته شما شود دنبال #بهانه برای تعریف کردن از او باشید:
💠از ظاهرش
💠از جملاتش
💠از نگاهش
💠از دست پختش
💠از رفتارش
💠از هنرش و ...
💠 از لحاظ روانشناسی تعریف و تمجید از #زن به او آرامش داده و او را برای #مهربانی کردن و عشقورزی با همسر شارژ خواهد کرد.
@asraredarun
اسرار درون، ایتا و تلگرام
🔴 #مقایسه_ممنوع
💠 کوه #عقاب، از فاصله دور مانند عقابی زیبا و باابهت است اما هرچه به آن نزدیک میشویم دیگر اثری از آن #شمایل زیبا پیدا نیست و نقش عقاب زیبا محو میشود.
💠گاهی زن و شوهرها #ظاهر زندگی دیگران را با #باطن زندگی خویش و با رفتار #همسر خود #مقایسه میکنند! در حالیکه اگر داخل زندگی آنها شویم زیباییهایی که از دور دیدیم سرابی بیش نیست!
💠این اشتباه مخربی است که ناخودآگاه #بدبینی و تنفر را نسبت به همسر خود ایجاد میکند و در نتیجه بهانهای برای ندیدن #خوبیها و زیباییهای همسر است.
@asraredarun
اسرار درون، ایتا و تلگرام
#فن_بیان
#اقتدار
از این جملات ساده اما پرتاثیر میتونید در رابطه با همسرتون ایده بگیرید:
(تو تماس های تلفنی ، تو پیامک ها ، تو یادداشت هایی که کنار خوراکی ها و... براش میذارید ، تو آینه نویسی هاتون و...)
❤️تو تحقق رویاهای منی،
❤️آغوش تو سرکوب هیاهوی جهان است،
❤️همه خستگیات به جونم،
❤️تنها حامی و تامین کننده منی،
❤️من مال توام هرکاری دوست داری با من بکن،
❤️همسر تو بودن عین خوشبختی ست،
❤️عجب پدری خواهی شد،
❤️جیبهایت پر از پول حلال رئیس خانه،
❤️تو بهترین لذت دنیایی واسه من،
❤️سایه پر مهرت تا همیشه رو زندگیمون مستدام باد،
❤️روز پربرکتی رابرات آرزو میکنم،
❤️چجوری خوبی های تو را جبران کنم،
❤️تا ابد مدیون دستان گرم و پر تلاشت هستم،
❤️زیر سایه مردونت جام امنه و خوشبختم،
❤️هر روز که میگذره پشتم به وجودت گرم تر میشه عشق من
❤️من قدر این همه زحمتی که برای زندگیمون میکشی را میدونم،
❤️خداراشکر که تورو دارمن
❤️💚
@asraredarun
اسرار درون، ایتا و تلگرام
#داستان_کودکانه
چادر سفید 🌹
فایزه در اتاق نشسته بود و بازی می کرد.
چادر سفید گل گلی را که مادرش برایش دوخته بود، سر کرده بود.
عروسکش را بغل کرد.
دستی بر روی موهای عروسک کشید.
با خودش گفت:"کاش مامان برای عروسکم چادر می دوخت." یادِ دستمالِ سفیدش افتاد.
عروسک را زمین گذاشت و به اطراف نگاه کرد. درِ کشوی لباس را باز کرد.
هر چه گشت، دستمالش نبود.
باید پیدایش می کرد.
کشوی بعدی را هم گشت. ولی نبود.
یادش آمد که دفعه قبل که بازی می کرده، آن را روی تخت گذاشته.
آنجا راهم نگاه کرد ولی نبود.
به طرفِ قفسه کتاب رفت.
وای، کتاب ها نامرتب بودند.
لابه لای کتاب ها را نگاه کرد.
چقدر کاغذِ باطله و دفتر های پرشده.
باید انجا را مرتب می کرد.
کیسه نایلونی را برداشت و تمامِ دفترهای باطله و کاغذهای مچاله شده را داخلش انداخت. کتاب ها را مرتب کنارِ هم چید.
چقدر کتابخانه، مرتب و زیبا شد.
خسته شده بود. کنارِ عروسکش نشست.
بالش را برداشت و سرش را روی آن گذاشت.
چشمش به زیر تخت افتاد و دستمالش را آنجا دید.
با خوشحالی دستمال را برداشت و روی سرِ عروسکش انداخت.
مادرش به اتاق آمد.
وقتی کیسه کاغذهای باطله را دید.
لبخند زد و گفت:" آفرین دخترم چه فکر خوبی کردی. می خواستم بیام و خودم کتاب های درسی سالِ گذشته و دفتر های باطله را جمع کنم. چون از مدرسه بهم پیام دادند تا این ها را ببریم و تحویل بدیم. تا دوباره ازشون استفاده بشه."
بعد فایزه را بغل کرد وبوسید.
فایزه عروسکش را بالا گرفت و گفت:"تازه برای عروسکم هم چادر درست کردم."
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون